صفحه رسمی ایران درودی در اینستاگرام که توسط بنیاد او اداره میشود، خبر درگذشت این هنرمند پیشرو و سرشناس را اعلام کرد. تکتم نعیمی، مدیر برنامههای ایران درودی جمعه ۷ آبان در مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت:
«ایشان به دلیل بیماری که داشتند اخیرا در رفت و آمد به بیمارستان بودند و متاسفانه صبح امروز ساعت هفت و نیم صبح به دلیل ایست قلبی در بیمارستان دی از دنیا رفتند.»
ایران درودی از مدتی قبل به بیماری کووید-۱۹ مبتلا بود. او هنگام مرگ ۸۵ سال داشت.
درودی در سال ۱۳۱۵ در خراسان و در خانوادهای سرشناس به دنیا آمد. خاندان پدری از بازرگانان صاحبنام خراسان، و خانواده مادری از بازرگانان قفقاز بودند که پس از انقلاب شوروی به ایران مهاجرت کرده و در مشهد اقامت گزیده بودند.
درودی با علاقهای که از کودکی به نقاشی داشت پس از اتمام تحصیلات متوسطه، راهی فرانسه شد و تحصیلات خود را در دانشکده عالی هنرهای زیبای پاریس بوزار به پایان رساند. او در بروکسل برای شفاف کردن رنگهای نقاشی دوره ویترای را در آکادمی سلطنتی بروکسل گذراند و تاریخ هنر را در مدرسه لوور پاریس فراگرفت.
برگزاری ۶۴ نمایشگاه انفرادی و شرکت در بیش از۲۵۰ نمایشگاه گروهی در کشورهای اروپایی، ایران، مکزیک، ژاپن وآمریکا، انتشار مقالات و نقدهای تحقیقی و هنری در مطبوعات ایران، ایراد سخنرانی در مراکز فرهنگی و هنری دنیا، تهیه و کارگردانی بیش از ۸۰ فیلم مستند تلویزیونی از هنرمندان ایران و جهان، نگارش و انتشار کتاب زندگینامه خودنوشت «در فاصلهی دو نقطه…!» حاصل بیش از۶۰ سال فعالیت همه جانبه او در عرصه هنر معاصر ایران است.
موزه هنرهای معاصر تهران، موزه هنرهای زیبای کرمان، کاخ موزه سعد آباد، کاخ صاحبقرانیه، موزه ایکسل بلژیک و موزه هنرهای معاصر نیویورک از جمله مکانهایی هستند که در کنار مجموعه داران سرشناس، آثار ایران درودی را در گنجینه خود دارند.
احمد شاملو درباره او سروده است:
تو خطوط شباهت را تصویر کن:
آه و آهن و آهک زنده
دود و دروغ و درد را-
که خاموشی
تقوای ما نیست.
سکوت آب میتواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم میتواند گرسنگی باشد
و غریو پیروزمندانه قحط؛
همچنان که سکوت آفتاب
ظلمات است.
اما سکوت آدمی فقدان جهان و خداست. –
فریاد را تصویر کن!
عصر مرا تصویر کن
در منحنی تازیانه به نیشخط رنج؛
همسایه مرا
بیگانه با امید و خدا؛
و حرمت ما را
که به دینار و درم برکشیدهاند و فروخته.
تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم
و آن نگفتیم
که به کار آید،
چرا که تنها یک سخن، یک سخن در میانه نبود:
آزادی!
ما نگفتیم
تو تصویرش کن!
جواد مجابی، نویسنده نیز درباره تأثیر نور در آثار متاخر او گفته است:
«نقاشیهای تازۀ ایران درودی چون بلوری افراشته پیش خورشید نیمروز، از نور برشتۀ کویری انباشته است. در متن تابلو هر عنصر در تابش نوری اشراقی جزیی از یک ترکیب تابان میشود. در ترکیب کلی، به رغم حضور حفرهها و لکههای نیلی و کبود، سیطرۀ بارش رنگ سفید و زرد و نارنجی عنصری مسلط است. آگاهی شهودی نقاش به فرهنگ سرزمین خود عرفانی بدو بخشیده است که پیروزی نهایی نور را بر بسیط سرزمین مشرقیاش از همین حالا اعلام میکند.»