نرگس عظیمی: پرواز – سقوط هفتصد و پنجاه و دو

با رذالت

پستی

بی‌شرمی

وقاحت

بهشت‌های ما گم شدند

در دست ابلیس با صفات بالا

و در خون سرخ جاری از چشم‌هایمان پیدا می‌شوند

در روز دادخواهی.

‌ای خواهندگان داد!

‌ای خواهندگان بازگشت بهشت‌های گم شده در پرند

-صد و هفتاد وشش پرنده سوار بر پرنده‌ای سه سال ونیمه در پرند هزار ساله شدند. –

‌ای درخشش مغزهای زیبا در افق باز!

‌ای خط‌های حک شده تا ابد، بر ابریشم پرند

هنگام پروازتان بر فراز شهر

با نگاه خیره‌اتان به تاریخ!

زمستان با بادهای سهمگینش ماندنی است.

زمستان با بادهای سهمگینش رفتنی است.

آن روز،

هوا، آزاد

هوای آزاد

میدان هوایی، آزاد

میدان، آزاد

صدا و قلم و ساز و زن، آزاد

همه فصول، آزاد

همه رنگ‌ها

بستر، پر آب

زاینده، زندگی

رود، بی تاب در امواج

صدای مرغان دریایی:

-آزادی، آزادی، آآززااددی!

آزادی، آزادی، آآززااددی!

در روز دادخاهی

دادخاهی، دادخاهی، داااد خاا ههیی

دادخاهی دادخاهی داادخاا ههیی

روز نزدیک، روز دور

روز زمستان

روز زور

روز زود در نو بهار

از عطر دسته‌های گلی که هستید

و قلب تپنده‌ای که بودید

مملو از

آوای زندگی.

در تاریخ و خاطره هشتم ماه اول سال نو

در پرواز – سقوط هفتصدو پنجاه و دو

صدو هفتاد وشش پرنده

سوار بر پرنده‌ای فلزی

در پرند

هزار ساله شدند.

هزار سال داد

هزارسال داد و داغ

هزار چشم خون چکان

داد، ستان!

بیشتر بخوانید:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی