مانی پارسا: بر سنگِ شاهدِ بی‌نام، شاهدِ بی‌نان

بر سنگ حک کن و بر دل نِه که حتا مجال بُهتسوگ بکتاش نیز دست نداد/بی‌قراری از پیِ بی‌قراری بود… /خندان و باژن و گنجی و یاران /باران‌باران/بر سقف فروچکانِ میانِ ما و آنان فرومی‌باریدند…