به گزارش رادیو زمانه روشنفکران و دانشگاهیان فرانسوی همچون آلن بدیو، اتین بالیبار، لودوین بانتینی، آلن برتو، سوفی ونیش، توماس پیکتی و … با انتشار بیانیهای از طغیان شجاعانه زنان و مردم ایران حمایت کردند و خواهان حمایتهای بینالمللی از معترضان ایرانی شدند. این اندیشمندان در بخشی از بیانیه مشترک خود مینویسند:
«از دیرباز، تحت حاکمیت رژیم ایران، گروههای مختلف به دلایل گوناگون از عرصههای اجتماعی مختلف حذف شده و «به شهروندان درجه دو» بدل گشتهاند. این تنها شامل حال زنان نمیشود، و اقلیتهای جنسی، قومیتی، دینی و نهایتا مردمی که به منظور کنار آمدن با رژیمِ مستقر تن به ریاکاری نمیدهند از جمله مذهبیها و علمای دینی، را نیز در برمیگیرد. «مهسا» در این شرایط به نمادی برای رنج و محرومیت نه تنها فقرا و کارگران، که بخش بزرگی از طبقهی متوسط جامعه بدل شده است. به واسطهیِ بحرانهای اقتصادی، آنها دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و از در خیابان ماندن و دست بردن به روشهای رادیکال نیز هراسی ندارند. شعارها رهبر انقلاب ایران را نشانه میگیرند و حاوی شدیدترین الفاظ علیه حکومت مذهبی هستند.»
بیانه جمعی از روشنفکران فرانسوی: « از مردم ایران حمایت کنید، از زن، زندگی، آزادی حمایت کنید»
آنچه به دنبال قتل مهسا امینی، ۲۲ ساله، به دست گشت ارشاد در روز سیزدهم سپتامبر رخ داده است، خشمآور و شایستهی گستردهترین حمایتهای بینالمللی است. از زمان اعلام خبر مرگ او، زنان در تهران گردهم آمدند. برخی به صورت عمومی روسریهایشان را از سر برداشتند، برخی حین بریدن موها یا سوزاندن روسریهایشان از خود فیلم گرفتند. این تصاویر در اینترنت نشر یافتند. در شهرهای متعدد کشور همچون قزوین (در مرکز)، کرمان (در جنوب)، یا ساری (در شمال)، تظاهراتهای گسترده نه تنها با شرکتِ زنان و جوانان که با حضور تمام طبقات جامعه به وقوع پیوستند. «زن، زندگی، آزادی» این شعاری است که سرتاسر کشور را در بر گرفته است.
تشییع جنازهی مهسا امینی به شکلی اضطراری برنامهریزی شد و جسد او بدون اجازهی کالبدشکافی در زادگاهش سقز در کردستان به خاک سپرده شد؛ تجمعی که به این مناسبت تشکیل شده بود به دست ماموران امنیتی و با خشونت متفرق شد. با وجود قطعی بخشی از اینترنت و شبکههای اجتماعی، دریافتیم که نیروهای جمهوری اسلامی کردستان ایران و همچنین کردستان عراق را – با این بهانه که آنها مسبب این اعتراضات هستند – بمباران کرده است.
باید روی خیزش شجاعانهیِ زنانِ ایران، که بخشهای گستردهتری از مردم ایران را با خود همراه داشته تاکید کرد. این اعتراضات در بیست روز گذشته با سرکوب قهرآمیز نیروهای امنیتی ایران مواجه شدهاند. بنابر گزارش یک سازمان غیردولتی ایرانی در اسلو اعتراضات حداقل ۹۲ کشته به همراه داشته است [از زمان انتشار اولیه این بیانه تا امروز شمار کشتهشدگان افزایش یافته است]. این اعتراضات تنها یک ماه پس از این رخ میدهند که رئیس جمهور ایران، ابراهیم رئیسی با امضای فرمانی دستور داد که کسانی که معیارهای پوششی را، چه در عرصهی عمومی و چه در اینترنت، رعایت نمیکنند، شدیدتر مجازات شوند. این تجمعات مخاطره بالایی برای تک تک معترضان به همراه دارد و از این رو، معترضان شایان چیزی جز تحسین نیستند؛ خصوصا اگر به یاد آوریم که نیروهای امنیتی در تجمعات گستردهی سال ۲۰۱۹ – بر اساس آمارهای عفو بینالملل – ۳۱۹ نفر را با شلیک مستقیم گلوله از پای درآوردند.
با وجود اینکه خشم مردم از مرگ دختر جوان کرد برانگیخته شده است، بحران سیاسی ریشهدارتر است. هر شب، همزمان که دهها شهر به دنبال نبردهای خیابانی به «اشغال» معترضین درمیآیند، رژیم در شلیک به مردم تردیدی روا نمیدارد. همانطور که از شعارهایی همچون «مرگ مهسا امینی بهانه است، اصل نظام نشانه است» برمیآید، معترضان ریشهی نظام را نشانه گرفتهاند و کسانی که فکر میکنند که خواست مردم تنها «لغو حجاب اجباری» است، اشتباه میکنند. معترضین فریاد میزنند که حکومت مذهبی نمیخواهند. به نظر میرسد که شعار «زن، زندگی، آزادی» مردم ایران را گرد هم آورده است.
از دیرباز، تحت حاکمیت رژیم ایران، گروههای مختلف به دلایل گوناگون از عرصههای اجتماعی مختلف حذف شده و «به شهروندان درجه دو» بدل گشتهاند. این تنها شامل حال زنان نمیشود، و اقلیتهای جنسی، قومیتی، دینی و نهایتا مردمی که به منظور کنار آمدن با رژیمِ مستقر تن به ریاکاری نمیدهند از جمله مذهبیها و علمای دینی، را نیز در برمیگیرد. «مهسا» در این شرایط به نمادی برای رنج و محرومیت نه تنها فقرا و کارگران، که بخش بزرگی از طبقهی متوسط جامعه بدل شده است. به واسطهیِ بحرانهای اقتصادی، آنها دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و از در خیابان ماندن و دست بردن به روشهای رادیکال نیز هراسی ندارند. شعارها رهبر انقلاب ایران را نشانه میگیرند و حاوی شدیدترین الفاظ علیه حکومت مذهبی هستند.
با وجود فیلترینگ گستردهی اینترنت، رژیم ایران نتوانسته است مانع ارتباط جوانان ایرانی با جهانِ بیرون شود. یکی از جملاتی که دردیوارنوشتهها یا در شعارهای جوانان شنیده میشود «ما از شما بیزاریم» خطاب به رژیم ایران و خصوصا رهبر جمهوری اسلامی است. این نفرت به مرحلهای رسیده است که بسیاری از جوانان نه تنها خواهان برانداختن رژیم از قدرت هستند که خود را آشکارا آتئیست و خداناپرست میخوانند. امید به قلب مردم ایران بازگشته است.
علیرغم اینکه رژیم ایران، مثل هر دولت دیگری، هنوز حامیانش را – که از نظر ایدئولوژیک یا مالی به آن وابستهاند- دارد، شمار این طرفداران هر روز کمتر میشود. کاهش فاصلهی زمانی میان اعتراضات در ایران و تغییرات عمیق و پیشرفتهای عمده در مطالبات معترضین بعد از هر دوره از اعتراضات نشان میدهند که این اعتراضات را نه تنها باید جدی گرفت، بلکه باید از آنها به منزلهی دستاورد زنان و جوانان ایرانی حمایت کرد.
واضح است که هدف از فراخوان به امضای این بیانیه محکوم کردن رژیم و حمایت از نیروهای سیاسی، به ویژه گروههای چپ است که خواهان آزادیهای سیاسی و حقوق برابر برای زنان، از جمله امکان تصمیمگیری دربارهی حجاب، هستند؛ نه فقط علیه سرکوب سیاسی توسط رژیم فعلی، بلکه برای یک دولت دموکراتیک.
این صدا را بشنویم!
بیشتر بخوانید: