مطلب زیر ترجمه بازنگری شده مقالهای در معرفی دیوان غربی-شرقی گوته است که در نوامبر ۲۰۲۴ در روزنامهی General-Anzeiger Bonn [چاپ آلمان] منتشر شده که در آن به اهمیت بازخوانی نگاه گوته به شرق و زندگی مسالمتآمیز بر اساس الهامات دیوان غربی-شرقی او پرداختهام. این اثر بیبدیل، یکی ازدرخشانترین نمونههای گفتوگوی بینافرهنگی در تاریخ ادبیات جهان به شمار میرود.
با این حال، شگفتانگیز است که چنین شاهکاری، حتی در وطن گوته، آلمان، و بسیاری دیگر از کشورها، عمدتاً در حوزهی محافل تخصصی و آکادمیک باقی مانده و کمتر مورد توجه عامه قرار گرفته است. اگرچه گوته یکی از برجستهترین مفاخر ملی آلمان محسوب میشود، اما این اثر ارزشمند همچنان برای بخش بزرگی از جامعهی کتابخوان آلمان ناشناخته و ناآشنا باقی مانده است. بخشی از این کتاب در سالهای دور در ایران برای اولین بار توسط شجاعالدین شفا ترجمه شده و در سالهای اخیر نیز ترجمههای جدیدتری از آن در ایران صورت گرفته است.
گوته در دیوان غربی-شرقی، دیدگاهی بیمانند نسبت به تعامل میان فرهنگها ارائه میدهد که در عصر حاضر نیز میتوان آن را به عنوان راهنمایی برای ایجاد همزیستی مسالمتآمیز و تبادل فرهنگی به کار برد. این اثر به ما یادآوری میکند که چگونه ادبیات میتواند پلی میان تمدنها باشد و زمینهای برای فهم متقابل فراهم کند.
گوته با الهام از ترجمهی دیوان حافظ، که توسط شرقشناس اتریشی، جوزف فون هامر-پورگشتال، به آلمانی ترجمه شده بود، اثری خلق کرد که تلاش میکند فاصلههای فرهنگی میان شرق و غرب را در قالبی ادبی نشان دهد و آنها را کاهش دهد. او در مقدمهی بخشی از دیوان با عنوان: یاداشتها و مقالات که مهمترین بخش دیوان هست، مینویسد:
«همه چیز زمان خود را دارد. جملهای که معنای آن را با گذشت زمان بیشتر درمییابیم؛ براین اساس، زمان میتواند گاهی برای سکوت باشد و گاهی نیز برای سخن گفتن…».
این جمله، دیدگاه فلسفی او را دربارهی تاریخ، زندگی، و ضرورت بازنگری انتقادی متون کلاسیک اززاویهی نگاه معاصر نشان میدهد.
نگاه انتقادی گوته به قرآن و جامعه شرقی
گوته در کنار ستایش عمیق از فرهنگ و ادبیات شرق، نگاهی انتقادی نیز به برخی از جنبههای اجتماعی و مذهبی آن داشته است. او در یادداشتهای خود، قرآن را اثری بزرگ با زبانی شاعرانه توصیف میکند، اما در عین حال، محدودیتهای ناشی از برخی قوانین آن را به ویژه در مورد حقوق زنان و اقلیتهای مذهبی مورد انتقاد قرار میدهد.
گوته بر این باور بود که جایگاه زنان در جوامع شرقی، همانطور که در قرآن بازتاب یافته است، با اصولی که آزادی و برابری را تقویت میکنند، در تضاد است. او همچنین به نحوهی برخورد قرآن با پیروان سایر ادیان اشاره کرده و آن را چالشی برای تحقق گفتوگوی عمیق میان فرهنگها و تمدنها میدانست.
این نگاه انتقادی، بخشی از دیدگاه جامع گوته به شرق است؛ دیدگاهی که همزمان زیباییها و چالشهای فرهنگ شرقی را مورد بررسی قرارمیدهد و مخاطب را به پذیرش تفاوتها بدون اغراق در مورد دیگرفرهنگها یا کلیگویی در مورد آنها، فرامیخواند.
پیامی برای زمانهی ما
دیوان غربی-شرقی همچنان به عنوان اثری زنده و الهامبخش برای دنیای امروز باقی مانده است. گوته در این اثر، ضرورت گفت وگوی فرهنگی واهمیت شناخت عمیق را به ما گوشزد میکند و الگویی برای جوامع چندفرهنگی معاصر ارائه میدهد. او معتقد بود که هویت، مفهومی پویا و درحال تحول است که از طریق تعامل با فرهنگهای دیگر غنیتر میشود.
پیام گوته روشن است: تفاوتهای فرهنگی نه تنها مانع نیستند، بلکه فرصتی برای یادگیری و توسعهی انسانی محسوب میشوند. این دیدگاه، برخلاف تمایلات جداسازانهای که به جدایی هویتهای ملی تمایل دارند، بر احترام و درک متقابل تأکید دارد.
دیوان غربی-شرقی گوته، علاوه بر اینکه پلی میان فرهنگهای شرق و غرب است، اثری فرازمانی است که ما را به تأمل در هویت خویش و پذیرش دیگران دعوت میکند. پیام تبادل فرهنگی واحترام متقابل که گوته در این اثر ترویج میدهد، همچنان در دنیای پرتنش امروز، به عنوان راهنمایی برای دستیابی به جهانی صلحآمیز و انسانی، الهامبخش است.