
بانگ – نوا: با اجرای مهنوش راد و امین انصاری
نخستین برنامه از مجموعه برنامههای بانگ – نوا و شهرزاد در در گفتوگو با ندا کاووسیفر، حسین آتشپرور، نسیم خاکسار و قاضی ربیحاوی.
نخستین برنامه از مجموعه برنامههای بانگ – نوا و شهرزاد در در گفتوگو با ندا کاووسیفر، حسین آتشپرور، نسیم خاکسار و قاضی ربیحاوی.
«بگذار آن را جاز بنامند» نوشته جین ریس و به ترجمه نسیم خاکسار: روایتی از عصیان یک دختر مهاجر رنگینپوست در لندن که سیستم او را به آستانه درهمشکستگی و فروپاشی درونی میرساند. به شکل کتاب صوتی.
آدم بعد از ۳۰ سال دوری از لبنان به زادگاهش برمیگردد. روایتی از ۱۶ روز اقامت او در موطناش.
این روزنامهی با شخصیت و پر تیراژِ بین المللی هرشب چاپ میشود. صبحِ زود در رگهای مشهد میدود. غروب- از راهِ همان رگ ها- جمع آوری و پوشال میگردد.
پرسشی که این مقاله پیشِ رویِ نویسنده ایرانی قرار میدهد این است که چنگ زدن به ایدهِ داستان نویسیِ سوررئال غایت است یا یک ابزار؟
داستانی درباره غلبه بر درد و فترت یا تسلیم شدن به واقعیت؟ نویسنده راه سومی را پیشنهاد میدهد.
آدم بعد از ۳۰ سال دوری از لبنان به زادگاهش برمیگردد. روایتی از ۱۶ روز اقامت او در موطناش.
اتاق پر غبار تابلویی است از ساعتهای احتضار پیرمرد یهودی مهاجری که سالها در آبادان کار و زندگی کرده. اصغر عبدالهی در این تابلو نشانههای پایان یک دوره را به نمایش گذاشته است.
یک سند اجتماعی از اعمال نخستین تبعیضهای مذهبی بعد از انقلاب. یک اثر ادبی قابل مطالعه از نویسنده فقید خطه جنوب.
رابطه یک زندانی سیاسی با نگهبانش در چند ساعت آخری که از دوران محکومیت او باقی مانده: بیاعتمادی درآمیخته با شفقت.
میزگرد دو نفره حسین نوشآذر و نسیم خاکسار درباره تغییر جنس نظرگاه در داستان «آکواریوم» با اشاراتی به جایگاه «کافه» در تاریخ اجتماعی ایران.
بسیاری از جوانان عشقورزیشان در تعریف عشق نمیگنجد. همانها هم خیلی زود تسلیم ظاهر و تن یکدیگر میشوند و بهراحتی تنهایی و خلوتشان را رها میکنند.
رمان هزار خانه خواب و اختناق و رمان خاکستر و خاک، هر دو نوشتهی عتیق رحیمی، را شاید بتوان در چند واژه یا عبارتِ قدرت، تراژدیی ناتمام، قانونِ پدر، تاریخ، باز خواند.
یک نویسنده تا چه اندازه همان است که میبینیم و میشناسیم، و تا چه اندازه آنی است که در نوشتههایش میخوانیم؟ کدخدایی توضیح میدهد.
آسانسوریک سال بعد، به همکف رسید، نینا پیرزن را تند کنار زد و خودش را انداخت بیرون و نفسش را آزاد کرد… در آسانسور بسته شد. پیرزن پیاده نشده بود…
آدم بعد از ۳۰ سال دوری از لبنان به زادگاهش برمیگردد. روایتی از ۱۶ روز اقامت او در موطناش.
هیاهو در روابط خانوادگی که به بیزاری و سرخوردگی میرسد با دیالوگهایی سرزنده که سویههای پنهان و ترسناک با هم بودن ما را بیان میکند.
کتاب ناآرامی، کتابِ سرخوردگی از جهان و بنای یادبودِ ظلمانیترین خوشبختیها و کتابِ ذوق و شوق و شادمانی است. فرناندو پسوا کیست؟ او را به یاد میآوریم.
در سرزمینهایی که دیگران جستجو میکنند سروکارمان تنها با بیگانهگان و بینامونشانهاست. هرگز آن مسافر غریبی که در خفا لذت برده نبودهام.
آیا امتداد رویاهامان به بیداری میرسد و امتداد بیداریمان به رویاهامان؟ فرخنده آقایی در «جاده» تصویری از مفهوم این پرسش به دست میدهد.
زن همه مدت سفر داشت مینوشت. یک بار گفته بود که پنج سال است خاطراتش را در این دفترچه یادداشت میکند.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.