
چهار شعر از مهدی گنجوی
بر خرابههایی میرقصم که اجسادش هنوز تفکیک نشده. هر کودک یک خسارتِ جانبیِ تازه به دنیا آمده است! یک میلیون آواره، عیش ما انقلابیونِ دورکار را منغص نمیکند!
بر خرابههایی میرقصم که اجسادش هنوز تفکیک نشده. هر کودک یک خسارتِ جانبیِ تازه به دنیا آمده است! یک میلیون آواره، عیش ما انقلابیونِ دورکار را منغص نمیکند!
داستاننویس ماهر داستاننویسیست که بتواند شخصیتهای زن یا مرد داستانهایش را درست و باورپذیر از کار دربیاورد؛ و پس اگر نتواند چنین کند، کارش ایراد دارد. چنین نگرشی بر این پایه استوار است که ادبیات در بنیاد زنانه و مردانه ندارد و در گوهر خود انسانی و فراتر از جنسیت و یا هر تعلق جداسازندهی دیگر است.
ترجمه متن سخنرانی برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۴. نوشتن برای نویسنده نه تنها یک فعالیت هنری، بلکه یک روش برای مواجهه با درد، غم و پرسشهای وجودی است. او از طریق نوشتن به دنبال یافتن معنا و درک عمیقتری از جهان و خود است.
نسیم خاکسار در تحلیل حاضر به بررسی عمیق دو شعر گراناز موسوی پرداخته است. نویسنده با تمرکز بر عناصر زبانی، نمادها و مفاهیم نهفته در شعرها، در خوانشی دقیق نشان میدهد که شعرهای گراناز موسوی دارای عمق و پیچیدگی هستند و میتوان در آنها به لایههای مختلف معنا دست یافت.
کتاب «رویاها و جستارها» اثر رضا نجفی، سفری است به اعماق ذهن و ناخودآگاه انسان. نویسنده در این اثر، با تلفیق جستارهای فلسفی و رویاهای شخصی، دنیایی پیچیده از اندیشهها و احساسات را پیش روی خواننده میگذارد. فریبا صدیقیم با توجه به تکنیکهای روایتگری و ارتباط میان خواب و واقعیت این اثر را بررسی کرده است.
از ارواح جنازههای انداخته توی دریاچۀ نمک قم شروع شد. جنازۀ یک قاتل یا حتا قاتل زنجیرهایِ اعدامشده را که مثل آدم تحویل خانوادهاش میدهند. اما جنازه یا نیمجانههای آش و لاش زندانیان سیاسی را تشییع میکردند با هلیکوپتر و خالیمیکردند توی دریاچۀ قمِ مقدس…
نکند او به مرگ خود راضی شده است تا ما را به خواندن خود راضی کند؟ نکند او ما را میخواند؟ نکند زبان و نگاه ما را میخواند؟ نکند اعترافات خود را نوشته است تا دوبار بمیرد؟ نکند خواسته است یک بار خود بمیرد یک بار با ما بمیرد؟ نکند خواسته است یک بار چون نویسنده بمیرد یک بار چون خوانندهی خود؟
ماجرا از اینجا شروع شد که یک روز صبح، همه همسایههای یک کوچه همین که چشم باز کردند دیدند زنهایشان نیستند. نه اینکه از همان اول همه از حال هم با خبر باشند، نه! کمی طول کشید تا فهمیدند که مادرها دست دخترهایشان و مادربزرگها دست نوههای دخترشان را گرفتهاند و رفتهاند.
هتک حرمت آرامگاه غلامحسین ساعدی توسط فردی که ادعا میکند جامعهشناس و از هواداران رضا پهلویست نه تنها یک عمل شنیع و غیرقابل توجیه است، بلکه نمادی از بحران عمیق فرهنگی و سیاسی جامعه ماست. برای یادآوری اهمیت غلامحسین ساعدی، متن سخنرانی نسیم خاکسار در هفتادمین سالگرد این نویسنده بزرگ را بازنشر میکنیم.
خانم آپوستولوس بر خلاف ظاهر گیج و گولش تنها کسی بود که در پانسیون عقل سلیم داشت و طناز بود، اما او سرپیشخدمت را میشناخت و مفصل دربارهی ناهار بروآ پرسید و میخواست بداند از هرکسی چه صدایی درآمده. به این نحو بود که از دیر رسیدنش باخبر شد.
نگرشی که بهار به هنر و ادبیات دارد مبتنی بر رویکردی هرمنوتیکی است: همه چیز از متن میآید و به متن بازخواهد گشت. از سوی دیگر بهار تلاش میکند که تفکیک زیباشناختی یعنی مجزاساختن هستۀ ناب زیباشناختی را در نقد خود بهمثابۀ یک فرایند استخراجگونهای میبیند که فقط در همان ساحت میتواند عیان شود.
اینجا خاورمیانه است و زیر چشمهای مردم تشنه از هفت تپه تا کوههای شنگال تیر میبارد و خدایی که در شش روز جهان را آفرید قرنهاست که در روز هفتم به خواب رفته است.
پیرمردی کنار پنجره نشسته، سایهنما. دستش را ستون سر کرده، جوری که معلوم نیست دارد چرت میزند یا روزنامهی روی میزش را میخواند.
یک تحلیل جامع از رمان «هزارتوی خواب و هراس» با رویکردی آکادمیک و با استفاده از ابزارهای تحلیل ادبی و با تأمل بر مفاهیم پسامدرن مانند مرکزگریزی، خود-ارجاعی، هنجارشکنی، و التقاطگرایی و توجه ویژه به زبان و سبک نگارش خاص رحیمی و با در نظرداشت تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان.
سیَس نوته بوم (Cees Nooteboom) متولد ۱۹۳۳ یکی از مشهورترین و پرکارترین نویسندگان معاصر هلند است. او تا کنون بیش از ۲۵ جایزه ادبی از
“خرگوش و خاکستر” در وهله اول داستان یک “گم شدن” است. دور شدن از خانه و کاشانه و مواجهه فرد با ساختارهای مردسالارانهای که دیگر نه تنها دردی را از او دوا نمیکنند بلکه همچون سدّی جلو او ایستادهاند. زنانگی، مادرانگی، حضور پرقدرت پدر یا شوهر، ترس از اختگی و نازایی…و نظم و قانون و منطق مردسالاراز اضلاع مختلف این ساختارند.
میخواهم ورق داستان کوتاه حاجیمراد اثر صادق هدایت را از خط موضوع حجاب روی امروز تا بزنم. سپس معنای «چادر» را در مجاز داستان مزبور و واقعیت امروز روشن بکنم.
هرگز ربکا را دوباره نخواهم دید. او نام پسرش را راجر خواهد گذاشت، به یاد پدرش. بچه من اما نامی خواهد داشت با طنین سنگ، چیزی بیچهره و بیخاطره .
رضیه انصاری – تاریخ ایران در «منظومه ایرانی» مانند یک کابوس تمامنشدنیست. مختاری در پایان، تنها دل به سادگی عشق میسپارد تا انسان و فرزندانش را آرام، و طاقتشان را به طاقت شبانان نزدیک کند. این مضمون در آثار بعدی او به درک حضور دیگری و تحمل اندیشه انتقادی نزدیک میشود.
آوای شیپور طنینی سرد و شکافنده داشت مثل ضربهی شمشیر، که فضا و فاصله و دیوار را میشکافت و مثل دَمی سرد، دلواپسی میآورد. نوای شیپورزن حزین بود و انگار مردهای را صدا میزد که تنها در جایی دور، به انتظاری بیهوده خوابیده است.
عدهای از مخاطبان و تحلیلگران آثار کافکا را واقعیتگریز و یا به عبارتی غیر واقعی میدانند، در حالیکه جهان معماگونهی کافکا ریشهی عمیقی در درک او از واقعیت و جراحی انسان محسور در این واقعیت دارد.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.