چه خبر؟

از دست ندهید

محمدرفیع محمودیان: «مضمون و صورت»: ستیز احساس و بیان در آثار هان کانگ 

نهنگی سر از آب بر آورده و دریا را به موج انداخته است. نویسنده‌ی کره‌ای هان کانگ جبهه‌ی جدیدی را در ادبیات جهان گشوده است. او ادبیات را قلمرو پرداختن به درد و رنج انسانها ساخته است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

گوشه‌های بانگ – گوشۀ ششم: «مرد مُرده» نوشتۀ آیه اسماعیلی

عاقله مرد، هنوز داشت فریدون فروغی می‌خواند. آوازش را قطع کرد و گفت: «تموم شد دختر جون. جوری بخیه زدم که جاش نمونه. نگران نباش بخیه‌های من حرف نداره.» و یک نفر را صدا زد تا تخت مرا از اتاق عمل سرپایی به تالار اورژانس هل بدهد.

ادامه مطلب »
از ما

بهروز شیدا: «که گاه تنها مرهم درد، آرزوی درمان است» – چرخشی گِرد رمان روز سیاه کارگر، نوشته‌‌ی احمدعلی خداداده؛ پیش‌گفتار و پانوشت‌ها: ناصر مهاجر، اسد سیف

بختیار در ماه قربان سال ۱۳۰۰ قمری در قریه‌ای در کردستان به دنیا آمده است. پدر بختیار الله‌داد نام دارد؛ مادرش جهان؛ خواهر کوچک‌‌‌اش شیرین.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

ری‌را عباسی: ولنتاین، گوسفند سفید

لابد وقت شام تلویزیون روشن و کودکانِ ناقابلِ خاورمیانه، مثل خرمای فشرده زیر بمب یا هیچ. لقمه را تف می‌کنی؟، نه، ننویس کفِ دستت، از هلند بگو از بسته‌های بزرگِ گلِ رُز به روزِ عشق

ادامه مطلب »
از دست ندهید

سیاوش خسروی شهماروندی: ماجرای آقای ماهیگیر در یک بعد از ظهردل‌انگیز تابستانی

می‌دانم هوای رو به سردی پاییز را دوست دارید یا خوش‌خنکِ بهار را! و اینکه ترجیح می‌دهید داستان ما نزدیک کدام آبگیر یا رودخانه اتفاق بیفتد و یا اصلاً با شنیدن “چند تا قوطی کنسرو ماهی با‌زشده” دهانتان آب بیفتد و هوس یکی از آنها را بکنید و بعدش هم معطلش نکنید و این داستان را زمین بگذارید و بروید ترتیب یکی از آنها را بدهید.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

فرشته مولوی: «نگویی‌ها» (چهار داستانک)

تو چهار پنج ساله‌ای و جایی ایستاده‌ای که تنگ است و روشن نیست. می‌بینی اما خوب نمی‌بینی. پلک‌های چروکیده‌ی حالایت را بیش‌تر از پیش به‌هم می‌فشاری. نباید عکسی از بچگی‌ات که بی‌هوا به خیالت آمده، بترسد و برمد! نه،‌ این‌بار دیگر نمی‌خواهی بترسی و برَمی تا از یاد ببری.

ادامه مطلب »
از ما

فریده سعیدی: نخل‌ و نارنج

هیچ‌وقت تو را تا این‌حد شکننده ندیده بودم. همین امروز که پرسیدی همین‌جا در شهری کنار دریا دور از قوم و خویش‌ها و هم‌شهرهای‌مان بمانیم خواستم به سؤالت جواب دهم ولی رویت را برگردانده و مشغول مرتب کردن چمدان لباس‌ها بودی.

ادامه مطلب »
از ما

 مجتبی زمانی: نوع شناسی ادبیات غربت در آثار نسیم خاکسار یا در باب اهمیت گسترش ادبیات تبعید

این مقاله می‌خواهد به میانجی داستان بلند «چیزی رخ نداده است» ، ردپای ادبیات غربت را در آثار نسیم خاکسار کشف کند.  ردپایی که با ادبیات تبعید در آثار نخستین نویسنده شروع می‌شود و بعد تا مرزهای رسیدن به ادبیات مهاجرت در آثار متاخر نویسنده ادامه می‌یابد. خط سیری که بازتاب نگاه نویسنده به تحولات اجتماعی زمان خود است. 

ادامه مطلب »
از ما

مسعود کدخدایی: من و رابینسون کروزوئه

اول گمان می‌کردم من هم یک‌پا رابینسون کروزوئه هستم و فرق ما فقط در این است که او در سال ۱۶۳۲ در انگلیس به دنیا آمد و من با اختلاف سیصد و بیست و چند سال در ایران. اما بعد شک کردم که شباهتمان بیشتر است، یا تفاوتمان؟

ادامه مطلب »
از ما

مهرک کمالی: نقدی بر دریافت شهریار مندنی‌پور از داستان‌نویسی ایران در سال‌های دهه‌ ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰

شهریار مندنی‌پور در مقاله‌ا‌ی کوتاه، « ادبیات زخمی ایران در حکومت اسلامی، سرکوب‌ها و خلاقیت‌ها- مقدمه‌ای در موقعیت ادبیات ایران در آستانه سالگرد قیام ژینا»

ادامه مطلب »
از ما

محمدرفیع محمودیان: نظریه‌ی عمومی افسون – در معرفی رمان نظریه‌ی عمومی فراموشی

جذابیت رمان در چه چیزی، در چه عامل یا عواملی، نهفته است؟ چرا در دورانی که کار، مصرف، رسانه های همگانی و گردش‌گری جایگاهی مهم در زندگی انسانها یافته‌اند هنوز بسیاری بخشی از وقت آزاد خود را به خواندن رمان اختصاص می‌دهند؟

ادامه مطلب »
از ما

س.شکیبا: حاجی

حاجی رو پاهات می‌افتم، کنیزت که بودم همیشه، بازم هستم. پسرم رو بیار ببینم، بعد ازت هیچی نمی‌خوام، از تو کوه پرتم کن پایین، مسلمون! مرد!

ادامه مطلب »
از ما

پرستو جوزانی: سربندنامه

عزا و عروسی‌مان قاطی شده. مردم کیک می‌برند سر قبر بچه‌هاشان. بادکنک باد می‌کنند و آواز می‌خوانند. آدم خیال می‌کند دارد کابوس می‌بیند.

ادامه مطلب »
از دیگران

شانل ام ساترلند: «زیر نرمی برف»، به ترجمه اعظم صالحی مقدم

نوزاد از درون گهواره به آرامی به تو خیره می‌شود، چشمانش آن‌قدر آبی است که انگار طوفانی از باران از میان آن‌ها عبور کرده است. این نگاهی است که تو را می‌ترساند، نگاهی که اگر اجازه بدهی، می‌تواند به قلبت نفوذ کند. نگاهی که قدرت دارد احساس شن و بوی دریا را از روحت پاک کند. زمزمه می‌کنی «تو فرزند من نیستی،» درحالی‌که از گهواره عبور می‌کنی و موهای طلایی‌اش را نوازش می‌کنی.

ادامه مطلب »
چه خبر؟

گویه‌های بانگ- گویه دهم: «۳ پاره برای سگی به نام گوودی» از پدرام یگانه

وقتی سایهٔ ضحاک از بالای سرت لحظه‌ای کنار نمی‌رود، پس تو برای سگی می‌نویسی که طی مسیر دو گورستان می‌خواست همراهی‌ات کند و سال بعد که از علی پرسیدم «از گوودی چه خبر؟» با همان لحن عبوس و چشمان کم‌فروغ تسخر زد که مرد، که رفته .اما به کجا؟

ادامه مطلب »
چه خبر؟

سالگرد قیام ژینا – یونس لیثی دریلو: «آزادی و زندگی زن به شیوه ملانصرالدین»، به ترجمه حمیده جوانشیر

کاریکاتورها و داستان‌های تلخ و شیرین نشریه ملانصرالدین در زمینه آزادی زن، بیانگر این معناست که در یک قرن گذشته زنان در منطقه ما چه‌ها به دست آورده‌اند و برای چه‌ها هنوز باید بجنگند و مردان به این مسئله چطور نگاه می‌کنند.

ادامه مطلب »