چه خبر؟

از ما

اسد سیف: ادبیات سرگرمی

با درگذشت رجبعلی اعتمادی بحث دیرینه ادبیات عامه‌پسند متکی بر قدرت‌های سیاسی مسلط به عنوان بدیل ادبیات متعالی که می‌خواهد مستقل باشد از نو درگرفت. در این جستار با بن‌مایه‌های این بحث آشنا می شویم.

ادامه مطلب »
از ما

امین عسکری‌زاده: خاکستری بی‌رحم دریا

 سه مرد از در اصلی رستوران وارد شدند. اولی سیاه‌پوستی بود با دندان‌های صدفی و ریش پرپشت جوگندمی. مرد دوم، یک آسیایی‌تبارِ نسبتاً چاق با انبوهی از گردنبندهای تسبیح‌شکل با مهره‌های درشت بود و سومی، جوانی قدبلند با ریش و مویی یک‌دست مشکی و تتویی شبیه کُرُکدیل روی گردنش

ادامه مطلب »
چه خبر؟

سارا بریار: میدان

نشستیم و دیدیدم و نگاه کردیم: همه چیز تمام شد، رنگ احساس آر‌ام آرام، به بی‌رنگی همان سیپیده‌ای شد که تو را به میدان می‌بردند.

ادامه مطلب »
از ما

لیلا صلاحی: قصه‌گویی و قصه‌خوانی برای کودکان

روزگاری برای کودکان قصه می‌گفتند. کودکی که با یکی از بستگان مسن مانند مادربزرگی، خاله یا عمه‌ای اخت بود، تصادفی یا به مناسبتی در اوقاتی از روز که هنوز فراغتی بود، گوش به این کلمات جادویی می‌سپرد: یکی بود، یکی نبود…

ادامه مطلب »
از ما

نوشین وحیدی: دیدار

طلیعه زن را از دور دیده بود. چمباتمه زیر چادر سیاه و روشنای آخر روز. از زیر شاخه‌های نیم‌لخت و لرزان بید گذشت.  بالای سرش که رسید زن چادر را پس کشید اما نگاه نکرد.

ادامه مطلب »
از ما

مریم عربی: چشم‌های کالیپسو

روی مبل پشت پنجره نشسته‌ام و فکر می‌کنم داشتم چندمین گل یاسی‌رنگ روی پرده را می‌شمردم که برق رفت! دست می‌گذارم روی گوش‌هام تا سر و صداها و درگیری‌های توی خیابان کمتر حواسم را پرت کنند.

ادامه مطلب »
Elyad_Rahmanipour2
بانگ - نوا

بهروز شیدا: «ایلیاد ما رفته است» – خوانش تکه‌هایی از فاجعه‌ی قتل ایلیاد رحمانی‌پور در چند خط

ایلیاد خودکشی نکرده است. مرگ‌سرشتان جمهوری‌ی اسلامی او را کشته‌اند. ایلیاد سترگ تن‌آوری است که روایت مرگ‌اش تحریف می‌شود؛ چرایی‌ی یغمای جان جویای بلندایش.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

آنگِلا فُن دِرلیپه: «ترجمان یک زندگی»، به ترجمه جمشید شیرانی

ترجمه، چه آنِ زندگی و چه آنِ شعر، چه اسب کندرو و چه اسب بالدار، برای انتقال دادن ما، بدون مزاحمت زمان یا مکان، از جهانی که در آن به دنیا آمده و زندگی می‌کنیم به جهان دیگری که آفریده می‌شود نیاز به زبان استعاره دارد.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

کاترین کامو: «پدرم مرا همانطور که بودم می‌دید» به ترجمه جلال رستمی گوران

در «آدم اول» کامو به جست‌وجوی مادرش برمی‌آید. مصاحبه با دختر او همزمان با چاپ این کتاب که در آن زمان رویداد مهمی بوده انجام شده است. کاترین کامو می‌گوید: «آدم اول اولین فریاد طغیانگرانه پدرم است، او به فریاد به دنیا می‌گوید: این من هستم.»

ادامه مطلب »
از دیگران

اریک امانوئل اشمیت: «نوشتن برای دانستن، دانستن برای نوشتن؟» به ترجمه رباب خمیس

نوشتن، آنکه می‌نویسد را برمی‌انگیزد و ملولش نمی‌سازد. نوشتن به جای خاموش‌کردن فعالیت مغزی، آن را به هیجان می‌آورد. آنکه می‌نویسد، می‌جوید. هرگز نه برای آنکه اندیشه‌ام را به زبان آورم، که برای کشف آن، نوشتم.

ادامه مطلب »
از ما

حمید فرازنده: نان و حیثیت

شاملو نان را «ناگزیر» می‌داند: آنچه ناگزیر است، چشم‌پوشی ناپذیر است. هم باید نان را به چنگ آورد، و هم از سرِ حیثیت نگذشت. اما شاملو یک چیز دیگر هم می‌افزاید: حیثیتِ تو در گرو چنگ انداختن به نواله، به حقّت است؛ و برای این کار باید خدای دیگری بیافرینی؛ زیرا در سیستم کنونیِ حاکم بر جهان حیثیت و نان یک‌جا جمع نمی‌شوند.

ادامه مطلب »
از ما

معصوم غریبی: آبِ تشنه

دوباره لب رودخانه نشسته و زل زده به باریکه‌ی آب. تا آن شبی که بچه‌هایش را خبر کردیم و او را کشان کشان به ساختمان آوردند، فکر می‌کردم چیزی توی زاینده رود گم کرده که هر روز دزدکی می‌رود و دنبالش می‌گردد.

ادامه مطلب »