بانگ نیوز

از ما

عطیه رادمنش احسنی: تن‌ها

پیکرهای درهم تنیده‌ی تابلو و ذوق‌ذوقِ آفتاب‌سوختگیِ کمرش، آخرین تصویر زن و مردی را به یادش می‌آورد، که آن شب، نیمه‌برهنه و رنجور به بیرون از قاب پنجره خیره بودند. خیره به سیاهی آن سویِ پنجره و خیابان.

ادامه مطلب »
شعر

علی رضا فریدون گودرزی:کُشتاورز

اشتباه بزرگی بود خیره شدن به اندامش،کسی که می‌کشد نباید بگریزد، با شوق بی اندازه‌ای باید بایستد بر دو پا که فرار نیست، آلت قتاله را با وسواس زیاد پالوده کند، آلوده، در دهان خودش آرام بگیرد، زبانزد بشود…

ادامه مطلب »
از ما

مه‌کامه رحیم‌زاده: گزندگی طنز و استعاره

سبک هادی کیکاووسی در مجموعه «الفبای گورکن‌ها» تلفیق رئال و سوررئال است که به شکلی ظریف و هنرمندانه در هم تنیده شده‌اند. داستان‌ها به صورت رئال شروع می‌شوند و در جای جای داستان تبدیل به سوررئال می‌شوند و خواننده با این تغییر خود را هماهنگ می‌کند و داستان را با علاقه ادامه می‌دهد.

ادامه مطلب »
شعر

فرزانه قوامی: راویان رنج

این راز را با طلوع آفتاب/به تو خواهم گفت/با طلوع آفتاب در تهاجم دستان خالی‌ام/مشتی خاک بر آسمان می‌پاشم/از رد پای تو دور می‌شوم/و سینه‌ی کفتران چاهی را می‌بوسم/من در جزایر ناز می‌زیستم/درختان زیر آب قیلوله می‌کردند/و از آتش درون چیزی نمی‌دانستند

ادامه مطلب »
از ما

هادی کی‌کاووسی: شبح هفتم

لی‌کو پنج‌شنبه سوم عام‌الفیل ۱۳۷۱ کمی پیش از آنکه بمیرد ظهور کرد. ظهورش کار خدا بود. اگر ظهور نکرده بود ما تمام سالن را سنگ زده بودیم. علی‌کو راست می‌گفت که تمام سال‌ها عام‌الفیلند.

ادامه مطلب »
رویدادهای فرهنگی و هنری

قدیمی‌ترین نسخه فارسی هزار و یک‌شب به تصحیح مهدی گنجوی و با همکاری میثم علیپور در نشر مانیاهنر

محمد باقر خراسانی بزنجردی در دهه چهارم زندگی‌اش در حیدرآباد هند و به درخواست نماینده کمپانی هند شرقی در حیدرآباد هزار و یک‌شب را ترجمه کرد. مهدی گنجوی این نسخه را تصحیح کرده است.

ادامه مطلب »
شعر

رسول رضایی: بطن سرخ

در بطن‌ام سرخ بود وطن، در خون‌ام زبانه می‌کشد خشم، در تظاهرات گلبول‌های قرمز، شکاف در پهلویم کناره می‌گرفت، و هزار سوال سالخورده در سینه‌ام از پا درمی آمد

ادامه مطلب »
شعر

فرشته اقبالی: دلایل زن

فرشته اقبالی: کارشناس ارشد معماری اغاز فعالیت حرفه‌ای هنری از سال ۱۳۸۲ شاعر، نویسنده، عکاس فعال اجتماعی و شعر زن چاپ مجموعه شعر: “زن در

ادامه مطلب »
از ما

فرخ قدسی: یکی‌ دو نَم

از در مغازه بیرون زد. گرفته بودش سرِ دو دست. با احتیاط می‌رفت تا تنه نخورد. ده‌یازده دهنه را رد کرد. بوی کباب را بهتر شنید. ‌ضعفی در دلش پیچید. در را با شانه باز کرد. جعبه را گذاشت کنار دستش. نشست. ماهی سفارش داد و مخلفات.

ادامه مطلب »
از ما

جواد مجابی: وهم‌های فردی و جمعی و توهم‌زدایی

با تعریفی ساده، توهم حاصل وقوع حادثه‌ها ودریافت‌هایی است که نتیجه‌ی اختلال ذهنی وعصبی بیمار است و واقعیت بیرونی ندارد. بیمار با حواس خود قادر به ادراک امری ناموجود می‌شود، بنا براین گونه‌های توهم دیداری و شنیداری و چشایی و بویایی و بساوایی فرد مبتلا را زیر تأثیر قرار می‌دهد. 

ادامه مطلب »
شعر

محمد جانبازان: موج از اوج بگیرد نهنگ

موج از اوج بگیرد نهنگ، کرگدن‌ فال گوش بایستد به در تا واژه به رگ برگ فاش کند، دود بچرخد در قفل و‌کلید بیندازم به شامگاه، که یعنی ختم‌ شوم به زخمی از کتف تا نقش پلنگ در شانه‌هایم، خمیازه خمپاره بردارد، با آن‌ خورشید که بر کتف نقاشی شود اگر به آیا؟

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

کوشیار پارسی: «زلیخا چشم باز می‌کند» (نگاه به رمانی به همین نام از گوزل یاخینا)

رمان تاریخی زلیخا چشم باز می‌کند شرح ِ دوران کمتر شناخته شده‌ای از تاریخ اتحاد شوروی است: کوچ اجباری میلیون‌ها کولاک به سیبری در دهه‌ی سی سده‌ی گذشته. لوکوموتیوی که قرار است تبعیدیان را به سیبری برساند لوح شعار «پیش به سوی خوشبختی!» بر پیشانی حمل می‌کند.

ادامه مطلب »