
“خمار صدشبه”، مجموعه شعر منصور نوربخش منتشر شد
بر اساس اطلاعیه آسمانا، این کتاب گزیدهای از اشعار نوربخش از سال ۱۳۸۸ تاکنون است که هم دردهای جامعه ایران و هم تأملات شخصی شاعر را بازتاب میدهد.
بر اساس اطلاعیه آسمانا، این کتاب گزیدهای از اشعار نوربخش از سال ۱۳۸۸ تاکنون است که هم دردهای جامعه ایران و هم تأملات شخصی شاعر را بازتاب میدهد.
دبیرستان ماندگار البرز، یکی از قدیمیترین و معتبرترین مراکز آموزشی ایران، در سال ۱۲۵۲ خورشیدی بهعنوان مدرسه ابتدایی آمریکاییها تأسیس شد و در سال ۱۲۷۸
«۱۳ داستان و سایههای غار» اثری است که با زبانی شاعرانه و ساختاری پیچیده، خواننده را به درک عمیقتری از شرایط انسانی دعوتمیکند. این مجموعه، منتشرشده توسط نشر مهری در سال ۱۴۰۳، تصویری از انسانهایی ارائهمیدهد که در غار تنهایی و سایههای ذهنی خود اسیرند، اما همچنان به دنبالِ روشنایی و معنا میگردند. این مجموعه را بررسی میکنیم:
گروهی از طرفداران حکومت در امامزاده محروق در جوار آرامگاه خیام، تجمع اعتراضی برگزار کردند. یکی از سخنرانان این تجمع مدعی شد آرامگاه خیام «حکم قضایی» و «حکم تخلیه» دارد.
کتابِ من با نامِ «عطرِ ریخته» سالِ ۱۳۹۲ از طریقِ نشرِ «نگاه» به ارشاد رفت. مدتها گذشت و مدام میگفتند در دستِ بررسی است. در سالِ ۱۳۹۵ کتاب از طریقِ «نشرِ هزاره سوم» و با نام «بوی آدم، عطرِ خاک» به ارشاد فرستاده شد. بعد از دو سال خواهانِ حذف مواردی شده بودند که در اینجا میآورم.
اسپانک، شخصیت اصلی داستان، مردی بیپروا و جسور است که بدون ترس از هیچچیز، به خواستههایش میرسد. او با تصاحب لنا، همسر جو، و سپس کشتن جو در یک درگیری، قدرت و تسلط خود را به نمایش میگذارد. جو، در مقابل، نماد ضعف و ترس است، اما حتی در مرگ نیز حضور خود را از طریق افسانهها و باورهای مردمان حفظ میکند. این تقابل بین قدرت و ضعف، جسارت و ترس، یکی از محورهای اصلی داستان است.
یک صبح نسبتا سرد پاییزی، کنج تخت لم داده بودم که دخترم هراسان پرید توی اتاق و آنقدر بابا بابا کرد و بازوانم را کشید تا چرت من پاره شد و وحشت را در صورت زیبایش دیدم. سارا وقتی هیجانزده میشود زبانش میگیرد.
ترانههای اصلانی با ترکیبی از سادگی، زیبایی و عمق کلامی، بهویژه در میان جوانان محبوبیت داشت. اصلانی سالها در غربت زندگی کرد، اما همواره به فرهنگ و زادگاهش وفادار ماند و سرانجام در اول فروردین ۱۴۰۳ در کالیفرنیا درگذشت. آثار او بهعنوان نمونههایی از موسیقی پاپ هنرمندانه و متعهد در تاریخ موسیقی ایران باقی خواهند ماند.
اما موقع تاریک شدن هوا یکی در جنگل بود، نمیشد تشخیص داد مرد است یا زن، اطراف درخت راش میچرخید و به نظر میرسید دنبال چیزی میگردد، روی خاک دست میکشید که یکهو . . .
فقر و فلاکت در داخل، تهدید جنگ در خارج، و با این حال باز هم سر سفرهمان سبزه و سپیدی و قرمزی ماهی دلخون. به زبان سعدی سخن بگوییم:برآمد باد صبح و بوی نوروز/به کام دوستان و بخت پیروز
داستان «دریاچه یخزده» نوشته باهار مومنی تأملی عمیق و تأثیرگذار درباره تروما، جنسیت و گسست هویت در دیاسپورا است. تجربه شخصیت اصلی این داستان بازتابی اجتماعی از مبارزات بسیاری از مهاجران است: استثمار اقتصادی، نادیدهگرفتهشدن اجتماعی و نوستالژیای که همواره با آنان همراه است. کلودیا یعقوبی (استاد برجستهی ادبیات فارسی در دانشگاه کارولینای شمالی) در میزگردی این داستان را به بحث گذاشته است.
داگ سولستاد، رماننویس و منتقد بسیار تأثیرگذار، سه بار جایزه منتقدان نروژ را دریافت کرد و آثارش توسط هاروکی موراکامی به ژاپنی ترجمه شد. یکی از مهمترین دغدغههای او سیاست روز بر اساس فلسفه اخلاق است.
از گفتههای محمد محمد علی، نویسنده فقید است: ما وارث درگذشتگان خویشیم.
در آستانه گردش سال خورشیدی یاد میکنیم پرویز بابایی، فرامز اصلانی، منوچهر حسنزاده، فریدون تنکابنی، پرویز بابایی، منصور یاقوتی، جلال متینی، و ابراهیم نبوی
نقطهویرگول نشانهای بینابینی است، بین نقطه و ویرگول. مکثی طولانی است ولی نه در حد توقفی که نقطه مشخص میکند. درنگی در درنگ است. حالت بینابینی به آن وجهی نا مشخص و مبهم میبخشد. معلوم نیست آنرا باید کجا بین کوتاه و بلند یک توقف، مکث و یک درنگ کوتاه جای داد. با اینهمه، در دستورالعملهای تدوین شده برای آیین سخنوری و نگارش (دستور زبان) شکل یا شیوهی کاربرد آن بگونهای دقیق معرفی شده است.
رمان “سندروم اولیس” نوشتهی رعنا سلیمانی، داستان نینا، زنی ایرانی است که پس از تجربهی سرکوب سیاسی و اعدام شوهرش اسحاق، به عنوان پناهنده به سوئد میرود. این رمان بر سه محور اصلی دیاسپورا، هویت و جنسیت متمرکز است.
ماجرای پدر و مادری است که پس از از دست دادن فرزند جوانشان، با یک مأمور صحبت میکنند. مأمور به آنها توصیه میکند که وسایل فرزندشان را جمع کنند تا کمتر رنج بکشند.
داستانی که هوش مصنوعی نوشت با تأکید بر تفاوت بین غم انسانی و تقلید ماشینی به پایان میرسد و خواننده را با پرسشهای فلسفی درباره ماهیت احساسات و خلاقیت مواجه میکند.
آنچه میخوانید شش خوانش مینیمالیستی و برگردان دو شعر کوتاه است در پیوند با یکدیگر؛ شش خوانش مینیمالیستی از کتاب کاندید، نوشتهی ولتر، نمایشنامهی نمایش یک رویا، نوشتهی آگوست استریندبرگ، صفحهی اول رمان باباگوریو، نوشتهی انوره دو بالزاک، صفحهی اول رمان من هفتتیرکش فرزی هستم، نوشتهی میکی اسپیلین، کتاب اعترافات،نوشتهی ژان ژاک روسو، جستار چگونه میتوانی از روی سایهات بپری وقتی دیگر سایهای نداری؟، نوشتهی ژان بودریار؛ برگردان دو شعر کوتاه از گونار اکلوف و توماس ترانسترومر.
گروهی از پناهندگان از کشورهای مختلف، از جمله سوریه، در دانمارک منتظر ملاقات با شهردار هستند تا درباره آیندهشان در این کشور جدید صحبت کنند. راوی با امید و هیجان به این جلسه نگاه میکند و رؤیاهایش درباره زندگی جدید را مرور میکند. شهردار با لباس سیاه ظاهر میشود و درباره شرایط زندگی و کار در شهر توضیح میدهد. راوی، که از رنگ سیاه خاطرات تلخی دارد، احساس نگرانی میکند. در پایان، او با واقعیت سخت زندگی در دانمارک، از جمله کار سخت و یادگیری زبان جدید، مواجه میشود.
داستان “میخواهم بدانم چرا” اثر شروود اندرسن، از منظر اول شخص و از زبان یک نوجوان بیان میشود. این نوجوان، که نامش در داستان ذکر نشده، عشق عمیقی به اسبهای مسابقه دارد و این عشق به عنوان محور اصلی داستان، هم روایت و هم شخصیتپردازی را شکل میدهد. راوی با زبانی ساده و صمیمی، تجربهی خود از سفر به مسابقات اسبدوانی در ساراتوگا را بازگو میکند. این روایت، علاوه بر توصیف جزئیات مسابقات و اسبها، به کشف ناگهانی راوی از واقعیتهای تلخ زندگی بزرگسالان میپردازد.
نیکآذر در این فیلم، تصویری از یک روشنفکر مقاوم و جستوجوگر را ترسیم میکند که در بستر تاریخ پرتلاطم ایران، همواره به دنبال حقیقت و عدالت بوده است. این فیلم در خرداد ۱۴۰۲ در فرانکفورت به نمایش درآمد و اکنون توسط تلویزیون برابری منتشر شده است.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.