
نمایشگاه کتاب فرانکفورت و تنشها در خاورمیانه
پابلیشینگ پرسپکتیوز با یورگن بوس، مدیر نمایشگاه کتاب فرانکفورت گفتوگویی انجام داده که ترجمه آن را در بانگ میخوانید:
پابلیشینگ پرسپکتیوز با یورگن بوس، مدیر نمایشگاه کتاب فرانکفورت گفتوگویی انجام داده که ترجمه آن را در بانگ میخوانید:
لابد وقت شام تلویزیون روشن و کودکانِ ناقابلِ خاورمیانه، مثل خرمای فشرده زیر بمب یا هیچ. لقمه را تف میکنی؟، نه، ننویس کفِ دستت، از هلند بگو از بستههای بزرگِ گلِ رُز به روزِ عشق
میدانم هوای رو به سردی پاییز را دوست دارید یا خوشخنکِ بهار را! و اینکه ترجیح میدهید داستان ما نزدیک کدام آبگیر یا رودخانه اتفاق بیفتد و یا اصلاً با شنیدن “چند تا قوطی کنسرو ماهی بازشده” دهانتان آب بیفتد و هوس یکی از آنها را بکنید و بعدش هم معطلش نکنید و این داستان را زمین بگذارید و بروید ترتیب یکی از آنها را بدهید.
قتل مهرجویی و همسرش یادآورنده قتل داریوش و پروانه فروهر است. مهرجویی در مستند «الماس در گام لامینور» ساخته حسن صلح جو گفته بود: «این کلاهی که ۴۰ سال سر ما گذاشتند را دیگر نمیخواهم.»
هیات داوران در بیانیه خود آورده است که این جایزه را به خاطر «نثر سخت شاعرانهای که به آسیبهای تاریخی میپردازد و شکنندگی زندگی بشری را آشکار میکند» به این نویسنده اختصاص میدهد.
مهمترین امتیاز مجموعه داستان «پس از سکوت» قدرت زبانی نویسنده است. با استناد به سخن رولن بارت میتوان گفت زبان در این اثر مانند آسمانی زمین را در بر کشیده و عادتهای ذهنی را برمیآشوبد.
از نظر درونمایه و موضوع، شعرهای این دفتر گسترهی رنگارنگ و گونهگونی را در بر میگیرند و شاعر در دام این یا آن دبستان و نگرهی شعری و ادبی نیفتاده، بلکه زبان و نگاه خود را دارد.
تو چهار پنج سالهای و جایی ایستادهای که تنگ است و روشن نیست. میبینی اما خوب نمیبینی. پلکهای چروکیدهی حالایت را بیشتر از پیش بههم میفشاری. نباید عکسی از بچگیات که بیهوا به خیالت آمده، بترسد و برمد! نه، اینبار دیگر نمیخواهی بترسی و برَمی تا از یاد ببری.
بر اساس اطلاعیه کانون نویسندگان ایران، احمد درخشان، نویسنده و معلم، به شعبه ۱۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب کرج احضار شده است.
بیرون بیا از زبانِ سختپوستان و بدرخش! مثل کف خیابان و تنی که خواهم مُرد همجوارش
هیچوقت تو را تا اینحد شکننده ندیده بودم. همین امروز که پرسیدی همینجا در شهری کنار دریا دور از قوم و خویشها و همشهرهایمان بمانیم خواستم به سؤالت جواب دهم ولی رویت را برگردانده و مشغول مرتب کردن چمدان لباسها بودی.
با مرگ فریدون تنکابنی ادبیات معاصر ایران یکی دیگر از بازماندگان نویسندگان دهه چهل خود را از دست داد. از او هیجده اثر به یادگار مانده است.
وایت داستان از زبان اول شخص همراه با صداقت و صمیمت منولوگهایش، ارتباط حسی و جغرافیایی پرکششی با مخاطب برقرار میسازد. خواننده که از همان ابتدا میخواهد بداند چرا و چه وقت این اتفاق افتادهاست، این سئوال تا پایان رمان با او پیش میرود.
این مقاله میخواهد به میانجی داستان بلند «چیزی رخ نداده است» ، ردپای ادبیات غربت را در آثار نسیم خاکسار کشف کند. ردپایی که با ادبیات تبعید در آثار نخستین نویسنده شروع میشود و بعد تا مرزهای رسیدن به ادبیات مهاجرت در آثار متاخر نویسنده ادامه مییابد. خط سیری که بازتاب نگاه نویسنده به تحولات اجتماعی زمان خود است.
اول گمان میکردم من هم یکپا رابینسون کروزوئه هستم و فرق ما فقط در این است که او در سال ۱۶۳۲ در انگلیس به دنیا آمد و من با اختلاف سیصد و بیست و چند سال در ایران. اما بعد شک کردم که شباهتمان بیشتر است، یا تفاوتمان؟
«ماه تا چاه» نوشته حسین آتشپرور از مهمترین رمانهای پست مدرن در زمینه زندگی شهری در ایران در نشر مزدا به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شد.
در اعتراض به قتل مهسا امینی و تجاوز به دختر پانزده سالهی بلوچ توسط فرمانده انتظامی چابهار، جمعه ۸ مهرماه ۱۴۰۱ تظاهراتی در زاهدان برپا
فریدون تنکابنی (فریدون آموزگار) نویسنده سرشناس بامداد شنبه ۲۸ سپتامبر/۷ مهر در ۸۷ سالگی در یک آسایشگاه سالمندان در شهر کلن آلمان درگذشت.
شهریار مندنیپور در مقالهای کوتاه، « ادبیات زخمی ایران در حکومت اسلامی، سرکوبها و خلاقیتها- مقدمهای در موقعیت ادبیات ایران در آستانه سالگرد قیام ژینا»
هستی نارویی در آستانهی هفت سالهگی در جمعهی خونین زاهدان براثر گاز اشکآوری که مرگسرشتان جمهوریی اسلامی پرتاب و پخش میکنند، کشته میشود. او نهالی است که پیش از آنکه پربار شود، درو میشود. نقش او در غروب جمعههای زاهدان میچرخد.
اتاق نشیمن خانهای در گوشه خیابان، خانواده دور میزی نشسته بودند. اگر مهمانان هم میخواستند میتوانستند سر میز بنشینند. مخصوصاً ورزشکاران بیست تا سی ساله، چون آقای خانه مدیر یک باشگاه ورزشی بود.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.