
جان آپدایک: «معشوقات همالان زنگ زد» به ترجمه میترا داوودی
آنچه این داستان را جاودانه کرده، پایانِ بازِ نفسگیر آن است: تلفن بار آخر زنگ میزند، چهار بار، یک بار، سپس دوازده بار مصمم و غمانگیز… و هیچکس جواب نمیدهد. خواننده تا لحظهی آخر نمیداند خیانت واقعی بوده یا فقط توهمِ یک ذهن عاشق و مضطرب؟ آپدایک قضاوت نمیکند؛ فقط زندگیِ واقعیِ طبقهی متوسط آمریکا را، با تمام ریاکاری، تنهایی و میلِ سرکوبشدهاش، زیر ذرهبین میگذارد.


















