پنجاه و چهارمین سالگرد تأسیس کانون نویسندگان ایران

پنجاه و چهار سال پیش در خانه جلال آل‌احمد با حضور نویسندگانی متنی با عنونان «درباره یک ضرورت» مبنای تشکیل کانون نویسندگان ایران شکل گرفت. حاضران با تأیید و امضای مرامنامه و اساسنامه بر آن متن صِحه گذاشتند و «کانون نویسندگان ایران» از آن لحظه به بعد، رسماً آغاز به کار کرد. بنا بر پیش‌بینی اساسنامه، ۴۹ تن از امضاکنندگان بیانیهٔ یکم اسفند ۱۳۴۶ هیئت مؤسس نامیده شدند و از میان آن‌ها کمیسیونی مأمور شد که مقدمات انتخابات هیئت دبیران کانون را مطابق اساسنامه فراهم کند. چندی بعد در خانه جعفر کوش‌آبادی انتخاب هیئت دبیران انجام شد.
در سال ۱۳۷۳ جمع مشورتی کانون نویسندگان در نامه‌ای با بیش از ۶۰ امضا به بازداشت علی‌اکبر سعیدی سیرجانی توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، اعتراض و متن معروف «ما نویسنده‌ایم» را با ۱۳۴ امضا منتشر کرد. این نامه را منصور کوشان در مجله تکاپو منتشر کرد.
در ۲۲ آبان ۱۳۸۷، کانون نویسندگان با صدور بیانیه‌ای به مناسبت دهمین سال قتل‌های زنجیره‌ای، ۱۳ آذر را «به یاد جان‌باختگان آذر ۷۷»، «روز مبارزه با سانسور» اعلام کرد.
اکنون کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه‌ای پنجاه و چهارمین سالگرد تأسیس‌اش را گرامی داشته است. این بیانیه را می‌خوانید:

پنجاه و چهارمین سالگرد تأسیس کانون نویسندگان ایران را گرامی می‌داریم

ستیز پنجاه و چهار ساله‌ی کانون نویسندگان ایران با سرکوب‌گرانی که بنیادشان بر لگدکوبِ آزادی مردمان بنا شده است، رنج‌ بسیار و نام سربلند کم ندارد. حالا سالی از پی سالیان این ستیز بی‌امان می‌گذرد؛ سالیان قتل و بند و ربودن و سربه‌نیست کردن، سالیان متعهد ماندن و دم فرو نبستن و ایستادن؛ سالیانی که شرح زیر و بم‌اش، شرح تاریخ بالیدن یک نهاد مستقل روشنفکری در سرزمینی استبداد‌زده است؛ نهادی ناوابسته به قدرت که از آرمان‌هایش پا پس نمی‌کشد؛ چه آنجا که حکومت به قصد تصاحب، پیشنهاد روشن کردن «چراغش» را بر میز می‌گذارد، چه آن‌جا که با طناب خفه می‌کند و چه آن‌جا که نیمه‌جان به تخت بیمارستان می‌بندد و به کام مرگ می‌کشاند.

سالی بر عمر کانون نویسندگان ایران افزوده شده است. سال در بند ماندن رضا خندان (مهابادی) و آرش گنجی، آزادی مشروط کیوان باژن، تکرار احضارها و پرونده‌سازی‌ها و سال قتل بکتاش آبتین؛ هم ‌او که بر تخت بیمارستان، نیمه‌جان و بریده‌بریده همچنان از ضرورت مبارزه می‌گفت؛ هم ‌او که مرده‌اش هم زنده‌ترینِ زندگان است و آزادی‌ستیزان را به هراس می‌اندازد.

جز این‌ها، در میان این دو اردیبهشت، حاکمیت به سیاق همیشه‌اش در گسترش دوزخ کم نگذاشت؛ تیغ تیز بر آزادی اندیشه و بیان کشید، نویسندگان و هنرمندان مستقل و آزادی‌خواه را سانسور کرد، زندگی بسیارانی را به تاراج برد، بر فقر و فساد و تباهی و نیستی افزود، زندان‌ها را از معترضان انباشت و بیماری همه‌گیر را چون تازیانه‌ای به دست گرفت.

تداوم سرکوب‌ها و آزارها اما خللی در عزم راسخ کانون نویسندگان ایران وارد نکرده است. این نهادِ اکنون پنجاه و چهار ساله همچنان بانگِ بلند آزادی‌خواهی است و خواب استبداد را می‌آشوبد. کانون با افروختن شعله‌هایی چند در این تیرگی بسیار، همواره نشان داده که عزم راسخش با قتل و بند خاموش نخواهد شد. اکنون که حق آزادی بیان بیش از هر زمان دیگری به خواست همگان بدل شده و در فریادهای معترضان به گوش می‌رسد، می‌توان یقین داشت که پایداری در روشن نگاه داشتن آن شعله‌ها بیهوده نیست و آن عزم و اراده‌ منتشر می‌شود.

این پایداری ۵۴ ساله شده است؛ با تمام فراز‌ها و نشیب‌هایش. در تمام این سال‌ها نویسندگانی پیش آمده‌اند و با یقین به ضرورت آزادانه اندیشیدن و آزادانه گفتن و با یقین به همگانی بودن حق این آزادی بر ستیز جمعی با قدرت سرکوب‌گر پای فشرده‌اند و رودرروی استبداد و ارتجاع ایستاده‌اند؛ آن‌ها که نیرویشان نه در کمیت، بلکه در عزم استوارشان برای دفاع از آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا نهفته است. نویسندگانی که همواره باور داشته‌اند «کار جمعی‌شان ضامن استقلال فردی آن‌هاست» و این استقلال معنا پیدا نمی‌کند مگر با ناوابستگی تام و تمام به قدرت. کمترین بهای این پیش آمدن، یقین داشتن، پای فشردن و ایستادگی کردن، عمر و زندگی آن‌ها بوده و نتیجه‌اش پنجاه و چهار سالگیِ این استواری است. پس اکنون با یادِ آن‌ها که بارِ بالیدن این نهاد یگانه را به دوش کشیده‌اند، با یاد فروزان محمدجعفر پوینده، محمد مختاری و بکتاش آبتین، در غیاب یاران در بندمان و در غیاب تنی چند از یارانِ دیرینِ درگذشته‌ی این سال‌، اسماعیل خویی، منوچهر هزارخانی و رضا براهنی، پنجاه و چهارمین سالگرد تأسیس کانون نویسندگان ایران را گرامی می‌داریم.

بیشتر بخوانید:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی