
راضیه مهدیزاده- حرفه: جن زده
آیا کارگاههای نویسندگی و مدرک گرفتن از این موسسات و شرکت در سمینارها و در فرایند نوشتن تاثیر دارد؟
آیا کارگاههای نویسندگی و مدرک گرفتن از این موسسات و شرکت در سمینارها و در فرایند نوشتن تاثیر دارد؟
نشر مهری کتاب تازهای از مهرک کمالی منتشر کرده است درباره پیامدهای خودسانسوری در ادبیات معاصر ایران. سکوت در هیاهو.
زن، فرهنگ سنتی، جمهوری اسلامی، زندان و نهایت گریز از کشور پنج محوری هستند که داستان کوتاه «در خود نشستن» بر آن استوار است.
یک موقعیت داستانی ویژه: پروانه، یک زن سرخورده با تابوت همسرش حبیب به ایران بازمیگردد. چه در انتظار اوست؟
رمان «گیسو» حول آشفتهفکریهای زندانی سیاسی تازهآزاد شدهای میگردد که در جستوجوی خود و عاشقانگی گمگشته در سیاست و خشونت است.
عشق همجنسخواهانه دو کبوترباز بر بالای بام. داستانی کمیاب در روزگار ما با زبانی نرم و لطیف.
آیا نویسنده باید سلینجروار در پستو بنشیند و بنویسد و اجازه بدهد آثارش به جای او حرف بزنند یا یک سلبریتی باشد؟
نسیم خاکسار: تنها واقعیت استوار در داستان فال نوشته قباد آذرآیین، زندان و قبرستان است و کارگران بیجا و بیپناه با کار مشقت بارشان؛ هنگام ساختن یک برج و دادگاهی که محکوم میکند.
در داستان فال مثل این است که زمان متوقف مانده و فلاکت مردمان یک شهر بر مدار بسته تکرار میشود. قباد آذرآیین، متولد ۱۳۲۷، مسجد
طرحی در پیشزمینه ساکنان یک منطقه محروم در شمال ایران که میخواهد فقر و رنج خاموش روستائیان را وارسی کند با تاکید بر گویش محلی.
محمد محمد علی: تخریب در فکر و اندیشه از همه تخریبها مهمتر و مهیبتر است. ترسها و نگرانیها، احساس کمبود رفتار انسانی، بیپشت و پناهی، آن آژیرهای ممتد گوشخراش، چیزی نیست که بشود به سادگی فراموشش کرد.
نویسندهی واقعی کیست؟ تفاوت ادبیات زرد و ادبیات سبز در چیست؟ مرز میان ادبیات عامهپسند یا ادبیات جدی کجاست؟ حرفه: جنزده در این مجموعه مقالات
تغییر زاویه دید از «من» به «او» در داستان «غازها و اردکهای آوازخوان» محمدعلی با چرخش سر قلم اتفاق میافتد. چکیده: تغییر زاویه دید از
ادبیات ایران بر پردهی بزرگ خویش نقشهای بسیاری را جان داده است؛ نقشِ سفرها، حماسهها، پناهها، عرفانها، جستوجوها، پهلوانیها، قاطعیتها، عقلها، خستهگیها، دیوانهگیها.
حرفه: جنزده در این مجموعه مقالات (در پنج بخش) قرار است از بدیهیات و کلیشهها حرف بزنیم. دیوید فاستر والاس نویسنده فقید آمریکایی در سال
نوشتن درباره بعضی از نویسندگان کار سادهای نیست. کلمه کم میآوری، استفاده از توصیفهای کلیشهای نقدهای رایج، توهینآمیز به نظرت میآید، و در ضمن قالبهای
داستان با این سطرها آغاز می شود: غروبی از غروبهای پاییزیِ تهران، که تنهایی به قیلوله خوابی دَرم رُبوده بود، ندایی شنیدم انگار بیدار/ خواب
«روزی که ققنوس شدم» از مجموعه داستان «جشن یکنفره» نوشته مسعود کدخدایی درباره زوال اندیشه قهرمان در ذهن کسی است که روزی میخواست قهرمان باشد.
حرفه: جنزده در این مجموعه مقالات (در پنج بخش) قرار است از بدیهیات و کلیشهها حرف بزنیم. دیوید فاستر والاس نویسنده فقید آمریکایی در سال
جشن یکنفره مجموعه داستان «جشن یکنفره» پس از انتشار مجموعه داستان موفق «هیچ اتفاقی برای من نمیافتد» دومین مجموعه داستان مسعود کدخدایی است.گذشته از داستان
وقتى که از پناهگاه تاریک طولانى بیرون آمدم در چشمانداز بهاره، همه جا آبى رنگ بود با طیف نیمرنگ هاى دلفریبش. نگاهم که از آسمان