
کوشیار پارسی: مُشک و گِل
مریم سرزنده، زیبا و کُشنده بود – آخری به ویژه برای من و جیب ِ من. پستانهاش، دو کیسهی پر و پیمان، بیشتر برای مکیدن تا کدام لذت ِ بزرگسال دیگر و انگشتهاش بیشتر برای مشت و مال خمیر ِ تن و نوازش نرم در گرفتن زندگی به زیر ِ دستهاش. هنرهاش بیاندازه بود و تواناییهاش کمنظیر.