
«ساعت شماطهدار» نوشته اکرم مولاوردی برنده جایزه ادبی صادق هدایت
«ساعت شماطهدار» نوشته اکرم مولاوردی به عنوان داستان اول جایزه ادبی صادق هدایت معرفی شد و تندیس هدایت به او اهدا شد.
«ساعت شماطهدار» نوشته اکرم مولاوردی به عنوان داستان اول جایزه ادبی صادق هدایت معرفی شد و تندیس هدایت به او اهدا شد.
بلوغ مرحلهی مهمی در زندگی هر فرد است و آیینهای تشرف به بلوغ از جملهی کهنترین آیینهای بشری هستند. در همه ی این آیینها، فرد نوبالغ نیازمند کسب شناخت عمیقتری از خویشتن است تا نقش تازه ای در جایگاه تازه ای بر عهده بگیرد.
بهترین تعبیری که میتوانم برایِ شعرِ مهرانگیز رساپور- یا به نامِ قلمیاش، م. پگاه، بیاورم، “نسیمِ کوهستانی”ست؛ نسیمی که در من یادِ دورانهایِ کوهگردیام را زنده میکند؛ یادِ پاکی و خوشیِ وزشاش، هنگامی که آرام میوزد و در گوشات زمزمهای دلنواز میکند.
قسم به صبح نیرومند/قسم به تشخیص دهندگان/قسم به آخرین نگاهِ انسان/که حقیقت است این سخن/… و این سخن/حقیقت است
از بالکن میشد تا دوردستهای دور را دید. اینجا در آخرین طبقهی آپارتمانی در هایدلبرگ، انگار از بلندای بِهمِرد چشم به دشتهای روبهرو داشتم. هرگاه آن انتها گردوغبارِ باران برمیخاست، دهدقیقهای طول میکشید تا موکبش برسد به ما. تنها نکتهی مثبت این آپارتمان نقلی همین چشماندازش بود.
داستان بیانگر روحیات یک مادر ایرانی در متن جامعه سنتی ایران است. زنی که توانایی انتخاب را از او گرفتهاند، نمیداند به کجا تعلق دارد و مثل این است که زندگی او در فاصله بین دو ایستگاه اتفاق میافتد و هرگز هم به مقصد نمیرسد.
باد کار خودش را کرد/رد پاهامان را گم کردیم/و تا زانو شن بود/باید کنار میآمدم با رفتن تو/مثل دانههای شن توی کفش/اما دیر شده بود/خورشید رفته بود
محمدرحیم اخوت، از نویسندگان نزدیک به حلقه «جنگ اصفهان» شنبه ۲۳ بهمن در ۷۶ سالگی از دنیا رفت و در بهشت رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.
تفاوت شعر را با قصه و گزارش دقیقاً در این نکته میدانم که آیا آن کسی که دارد چیزی را بیان میکند میخواهد از حسهای خودش و از خبرهایی که از خارج گرفته به ما گزارش بدهد، یا اینکه میخواهد واکنشهای ذهن خودش نسبت به آن خبرها را به اطلاع ما برساند؟ من این دومی را شعر میدانم.
عیار نوشته زکریا هاشمی توسط نشر مهری در لندن منتشر شد. این رمان روایتی است مستند از سرگذشت مردی که از روی تنگدستی و برای گذران زندگی دزدی میکند.
باید برمیگشتم/به آن زن دورهگرد/به روزهای قبل از آشنایی/به اردیبهشت ۱۳۶۲/باید
خودم را از دلتنگی /پس میگرفتم
دانشگاههای آمریکا چه امکاناتی را میتوانند برای نویسندگان سانسورزده ایرانی فراهم کنند؟ مهرک کمالی پاسخ می دهد.
گردبادی که در سالهای ۷۰ـ ۱۹۷۷ به نام انقلاب در سرتاسر ایران وزید و چرخید و همه چیز را درهم ریخت، ابتدا قیام عظیم همه تودهها بود.
مراسم پایانی دوازدهمین دوره جشنواره جایزه شعر ژاله اصفهانی جمعه ۱۸ فوریه/ ۲۹ بهمن در سالن برونای گالری، مدرسه مطالعات شرقی و آفریقائی دانشگاه لندن، SOAS، مشترکاً با انستیتوی خاورمیانه این دانشگاه برگزار میشود.
ضیا موحد، شاعر و سعدیشناس اعمال تبعیض در عرصه زبان مادری را رد کرد و خواهان شناسایی همه زبانها در فلات ایران شد.
انقلاب ریشهایترین تضادهایِ تاریخی و اجتماعیِ ایران را علنی کرد. قصّهنویسیِ فارسی در برابرِ آشکاریِ این حقیقتِ تلخ واکنشی صادقانه و توأم با مسئولیت نشان داد: نویسندهی ایرانی برایِ فهمِ وضعِ تاریخیِ جامعه، در آینهی نقد و درنگِ یکدیگر، وَ ناظر به تأمّلی جمعی مینوشت.
علی دهباشی، مدیر مجله فرهنگی بخارا از درگذشت هاشم رضی، ایرانشناس نامآشنا خبر داد. حکمت خسروانی، اوستا،گاهشماری جشنهای ایران باستان، آیین زروانی دین و فرهنگ ایرانی در عهد اوستایی از آثار اوست که در سالهای اخیر مجوز چاپ دوباره دریافت نکرده است.
داستان «فراری» از زمره آثار چخوف در نخستین دوره آفرینش ادبی او به عنوان یک پزشک است. اینگونه داستانهای چخوف مانند آهی هستند که از ته دل برآمده باشند.
داستان «سلطان گورستان» نوشته شهریار مندنیپور (در دوسیه کابوس قتل عام زندانیان سیاسی در نشریه ادبی بانگ) را اکنون میتوانید با صدا و اجرای نویسنده بشنوید.
زن جوان در قاب پنجره ایستاده و میخواهد خودش را پایین بیندازد. من که نه دهانی دارم، نه حتا چهرهای، باید اتفاقات حاضر را در ذهن خودم مرور کنم. شاید بعدها کسی اینها را بشنود، بیاید سراغمان و ما را از این قابها بکشید بیرون.
آدم گاهی دلش میخواهد همه چیزش را بدهد، تا کسی که دو زانو مقابلاش نشسته را ببیند.من چیزی ندارم، هر چه را هم بدهم بهتر از همه شما میدانم روبه رویِ من چیزی نیست، انگار دارم با خودم حرف میزنم، انگار آفتاب دارد خودش را میسوزاند