
دیدار با قاضی ربیحاوی در پاریس
کتابفروشی ناکجا در پاریس برنامهای را با حضور قاضی ربیحاوی به معرفی «لبخند مریم» یکی از رمانهای مهم او در زمینه مخالفت با جنگ و
کتابفروشی ناکجا در پاریس برنامهای را با حضور قاضی ربیحاوی به معرفی «لبخند مریم» یکی از رمانهای مهم او در زمینه مخالفت با جنگ و
آنها دو نفر بودند. در جادۀ اسالم میرفتند. یکیشان آخوند بود. دیلاق. در آستانۀ سی سالگی. با ریشی به قاعدۀ آخوندی. عینکی. دور لب پایینش که ریشش نمیپوشاند و روی پرههای دماغش، زیرِ دماغیِ عینک، ردپای ضایعۀ پوستی سالها پیش.
ترجمهی متن کامل نامهی استعفای اعتراضی سارا احسان خطاب به هیئت مدیرهی انجمن قلم آلمان را به همراه فهرست روزنامهنگاران، نویسندگان و هنرمندانی که تا این لحظه در غزه کشته شدهاند میخوانید.
از تیرکها بدم میآمد. تیرکهای سقف را میشمردم، تمامی نداشت. خسته میشدم. خواب آلود میشدم. بلند میشدم میرفتم سراغ دادا.
سوگ درگذشت فرزندتان را تسلیت می گوییم. بانگ را هم به سهم خود، در این اندوه شریک بدانید.»
کومار در آیینی قربانی میشود که در آن فریاد آرزوی بذر و باران همخوانی نمیشود. حدیث حادثه از هیچ سر برمیآورد. شلیک خشکخواهان صحنه و سکانسی میسازد که او بیشرکت در همخوانیی یاران همراه، صدایش میبرد.
انجمن قلم آمریکا یکشنبه ۲۹ اکتبر/ ۷ آبان با انتشار بیانیهای اعلام کرد از بازداشت همراه با «خشونت و ضرب و جرح» نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر، در مراسم خاکسپاری آرمیتا گراوند خشمگین است و خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط او شد.
آخرین تصویر آگوست استریندبرگ شاید تمثیل همهی ادبیات سوئد در سالهای پایانیی قرن نوزدهم و سالهای آغازین قرن بیستم است؛ تمثیل تنهاییی مردان و زنانی که در جستوجوی معنای انسان در گذرگاه زمان سرگردان ماندهاند.
سهشنبه ۲ آبان در نشریه «ایران آزاد» با خاستگاه ملیگرایانه مقالهای منتشر شد به قلم مهشید امیرشاهی. این مقاله در میان مجموعه مقالات امیرشاهی به یادگار باقی میماند. به همین سبب هم آن را در نشریه ادبی بانگ، یک هفته بعد از انتشارش در ایران گلوبال، بازنشر میکنیم.
در تاریکترین شبِ این سرزمین، خورشیدِ هزارساله، از موهایِ آویختهات بر دستهایِ زیرِ تابوت، روزش را آغاز میکند، بالاتر از گلدستههایِ اوین، بالاتر از بلندگوهایِ انقلاب در ظهرِ جمعه
با شعار «زن، زندگی، آزادی» و برای «انقلاب ایران» در زوریخ، شماری از شاعران ایرانی در تبعید شب شعر برگزار میکنند.
بورخس بیچاره؟ در این خانه تنها خواهی ماند. کتابهای بیحروف، مدال سورن بورگ و آن سینی چوبی را که به صلیب فدرال مزین است، لمس خواهی کرد. کوری ظلمت نیست، نوعی تنهایی است.
او نخستین نوازنده زن در جهان بود که برای نوازندگی گیتار دکترا داشت و سالها در دانشگاه ممفیس آمریکا موسیقی تدریس میکرد.
چند ماهی است که با سوزان آشنا شدهام. میتواند شخصیت خوبی برای یک داستان باشد. تازگی در اداره ما استخدام شده. اعتماد به نفس و بحثهای دائمش با تام و کِن توجهام را جلب کرده است.
«همه چیز را گفتن، راز ملالانگیز بودن است.» ولتر به روشنی صورتبندی کرده است: توصیف کردن، انباشتن نیست. افزایش جزئیات، جامعیت نکات دقیق و تراکم یادداشتها، متنی زنده نمیسازند. بیستر بساط درهمی است که نمیشود چیزی در آن تشخیص داد. محل تخلیه زباله است که آدم از آن روگردان میشود.
فرشته مولوی بر اساس بازی «جمجمک برگ خزون» از بازیهای رایج خردسالان در نقاط مختلف ایران داستان مونا را روایت کرده است. میشنوید:
دادگاه بدوی، الهه محمدی و نیلوفر حامدی را به سالها زندان و محرومیت از فعالیت سیاسی و رسانهای و همچنین فعالیت در فضای مجازی محکوم کرد. این روزنامهنگاران به دلیل تهیه گزارش از قتل حکومتی مهسا ژینا امینی بازداشت شدهاند.
محسن یلفانی به دلیل رویکردش به تئاتر اجتماعی سالهای درازی را در زندان و در تبعید سپری کرده است. بانگ در هشتادسالگی او دوسیهای را به این نویسنده مبارز و متعهد اختصاص داده.
بر لالای غمگین این عصرهای خاکستری، در آرایشگاهِ مرحوم ابوهاشم عبدالوارث، صدای میرا عواد میآمد، که از یابا میخواست داستانشان را بازگوید، آنها هنوز در جنگ شکست نخورده و پراکنده نشده بودند…
سلمان رشدی که قرار است جایزه صلح اتحادیه ناشران و کتابفروشان آلمان در سال ۲۰۲۳ را دریافت کند، جمعه ۲۸ مهر در یک نشست خبری در نمایشگاه کتاب فرانکفورت آلمان گفت که نگران وضعیت سیاسی کنونی جهان است اما نمیخواهد امید خود را از دست بدهد.
خلاصهای از داستان قتل حکومتی ابوالفضل میرعطایی را میتوانید به شکل چندرسانهای در این نشانی (+) خارج از قاب بانگ ببینید و بشنوید و بخوانید. تا
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.