
معرفی رمان ۵۶ درجه با شیرین عزیزی مقدم: ساده چون لیوان آب در دنیایی تشنه
رمان با تکیه بر مضامین عشق، وطن، و مسئولیتپذیری، از طریق خاطره، اسطوره و حافظهی تاریخی، خواننده را به تأمل در آیندهی زیستبوم و هویت ملی دعوت میکند.

رمان با تکیه بر مضامین عشق، وطن، و مسئولیتپذیری، از طریق خاطره، اسطوره و حافظهی تاریخی، خواننده را به تأمل در آیندهی زیستبوم و هویت ملی دعوت میکند.

ارس نشان میدهد که ادبیات نسل دوم نهتنها روایتی از فقدان و تبعید نیست، بلکه تلاشی است برای بازنوشتن هویت در زبانی تازه و آشتی با جهانی که تبعید در آن ادامه دارد. این اثر از طریق استعارههایی مانند «دایناسورها» و «شمای ایتالیک»، به سکوت تاریخی و حذف صداهای مهاجران در روایتهای رسمی اعتراض میکند و نوشتن را کنشی انتقادی و فمینیستی برای بازگرداندن این صداها به متن جامعهی میزبان میداند.

ژورنال فرهنگی شهرگان با همکاری نشر آسمانا، مراسم رونمایی از کتاب «مستیم و خرابیم کسی شاهد ما نیست»، اثر مهدی گنجوی، نویسنده، شاعر، پژوهشگر و استاد دانشگاه تورنتو، برگزار میکند.

حرف اصلی پالمن در این داستان، بررسی تقابل میان واقعیت و خیال و جستجوی هویت در این میانه است. راوی داستان درگیر این پرسش است که آیا باید برای تجربه عشقی بزرگ مانند شخصیتهای داستانی تغییر کند، یا هویت واقعی و ناقص خود را بپذیرد. پالمن از طریق این تقابل، نشان میدهد که چگونه انسانها در مواجهه با ایدهآلهای غیرواقعیِ برگرفته از ادبیات و سینما، هویت خود را زیر سؤال میبرند و در نوسان بین «بودن» و «نمودن» گرفتار میشوند.

نشر آسمانا کتاب «رنگ و راز: زندگینامهای در هفت تابلو» نوشتهی ایرنمونیک صالحی را منتشر کرد؛ روایتی شاعرانه از زندگی، هنر و جستوجوی معنا.

داستان «سُرورِ بیپایانِ سیاما» ، با بهرهگیری از فناوریهای آیندهنگرانه و روابط انسانی در فضایی دیجیتالشده، به شکلی ظریف مسئله مهاجرت را نه در جغرافیا، که در گسست از هویت و واقعیت بررسی میکند.

«تعطیلات عید» نوشته محمدرضا رافعی دنیای شکنندهی کودکی را به تصویر میکشد که در تقابل میان امنیت ناشی از حضور پدر و وحشت ناخودآگاه از جنگ و مرگ، گرفتار شده است. روایت سفر خانوادگی به منطقهای که روزی صحنه نبرد بوده، تنها یک سفر تفریحی نیست؛ بلکه سفری است نمادین به درون ذهن کودکی که سعی دارد واقعیت تلخ جنگ را که به ذنیای بزرگسالان تعلق دارد با تخیل خود درک کند.

کارگاههای شهریار مندنیپور در زمستان ۱۴۰۴ و بهار ۱۴۰۵ شامل دو کارگاه است: کارگاه داستانورزی (آموزش اصول داستاننویسی با تمرکز بر پلات، زاویه دید، شخصیتپردازی و…) و کارگاه ده و دو شب (تحلیل آثار ۱۲ نویسنده بزرگ جهان). هر کارگاه ۱۳ جلسه ۳ ساعته دارد، با بخشی اختصاصی برای نقد داستانهای شرکتکنندگان و یک جلسه ویژه بررسی داستانهای تبدیلشده به فیلم. شروع کارگاهها از ۱۶ تا ۲۳ نوامبر ۲۰۲۵ است. شهریه: ۴۰۰ دلار برای خارج از ایران و ۵ میلیون تومان برای ساکنان ایران، با روشهای پرداخت مشخص.

شخصیت اصلی این داستان، نمونه بارز «ضدقهرمان» کاروری است: مردی عادی، با ضعفهای بسیار، که در زندگی مشترک خود با بحرانی از «بیاعتمادی» مواجه شده و فاقد ابزار عاطفی و اراده لازم برای مقابله قاطع با آن است. داستان نه با یک حلوفصل، بلکه با ادامه همان ابهام و زندگی روزمره به پایان میرسد، که خود بازتابی از شخصیت منفعل و سردرگم راوی است.

با هجوم کتابهای تولیدشده توسط ماشین به بازارهای آنلاین، یک ابتکار جدید در بریتانیا نشان «ادبیات ارگانیک» را معرفی کرده است تا به خوانندگان کمک کند کتابهایی را که توسط نویسندگان واقعی نوشته شدهاند، شناسایی کنند.

مجموعهداستان “در حال محوشدن” اثر مسعود کبگانیان، با بهرهگیری از روایتهای ذهنی و سوررئال، تأثیرات روانی عمیق و ماندگار جنگ را به تصویر میکشد. درونمایهٔ محوری این داستانها، “محو شدن” مرز بین واقعیت و خیال است؛ بهگونهای که این ابهام تنها به شخصیتها محدود نمیشود و به جهان و ذهن خواننده نیز سرایت میکند. نویسنده استدلال میکند که قدرت اصلی کتاب در همین توانایی آن برای درگیر کردن مستقیم خواننده و قرار دادن او در فضایی از ترسی شفاف، اندوه سنگین و تردیدهای وجودی است.

در کتاب «ممنون که مرا یادتان هست»، مرضیه کریمیان با قلم خوشخوان و تاریخمند خود، خاطرات جمعی ایرانیان را در بستر سالهای پرتلاطم پساانقلاب روایت میکند. این داستانها، با بازنمایی زندهی زندگی راندهشدگان و سرگشتگان دههی شصت، از دلتنگیهای عاشقانه در کافههای شبانهی تهران تا پیکار درونی زنان و هنرمندانی که در تندباد تحولات سیاسی به حاشیه رفتند، تاریخ شفاهی ناگفتهای را به تصویر میکشند که قلب خواننده را با خود همراه میکند.

تقوایی در این داستان نشان میدهد که چگونه یک تجربه جهانی (بلوغ) در فرهنگ جنوب ایران و با آیینهای خاص خودش معنا و شکل میگیرد. به بیان دیگر، تقوایی از یک «قالب جهانی» (روایت گذار) برای به تصویر کشیدن محتوا و زیستجهان بومی خود استفاده میکند و همین، هم به اثرش وجهی جهانی میبخشد و هم اصالت بومی آن را تقویت میکند.

در روزگاری که تصویر، ابزار فریب شده، ناصر تقوایی تصویر را به پناهگاه صداقت بدل کرد. اکنون در نبود او، سینمای ایران فقیرتر است. اما تصویرش، همچنان در باد و دریا و در نگاه مردمان جنوب زنده است. در یاد کسانی که میدانند هر هنرمند راستین، پیش از آنکه فیلمساز یا نویسنده باشد، شاهدی بر حقیقت انسان است.

در بیانیه کانون نویسندگان ایران آمده است:
«ناصر تقوایی را میتوان شمایل خدشهناپذیر سینماگر مستقلی شمرد که هرگز سر بر خط صاحبان قدرت و ثروت نگذاشت و تا زنده بود در برابر سانسور، تبعیض، آزادیکشی و دخالت حکومتی در کار هنرمند جانانه ایستاد و هرگز با دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی بر سر هنر خود معامله نکرد و هنر را فروختنی نمیدانست.

این مصاحبه یک سند تاریخیِ درجه یک برای فهم جریان ادبی جنوب، تاریخچه مطبوعات محلی و نقش محوری ناصر تقوایی در شکلبخشیدن به این جریان ادبی است. ارزش اصلی آن در روایت اولیه، جزئیات منحصربهفرد و تحلیلهای شخصی نسیم خاکسار نهفته است. این متن برای هر پژوهشگری در حوزه تاریخ ادبیات معاصر ایران و به ویژه سینمای تقوایی، یک منبع ضروری و روشنگر محسوب میشود.

این حضور بیشتر بهعنوان یک نمایش سیاسی و تبلیغاتی برای جمهوری اسلامی عمل میکند تا یک دستاورد ملموس در حوزه صادرات کتاب یا تقویت اقتصاد فرهنگ.

ناصر تقوایی، اگرچه به عنوان یکی از پیشگامان موج نوی سینمای ایران شناخته میشود، بیش از هر چیز، ریشه در ادبیات داشت. خاستگاه هنری او نه در کلاسهای سینما، که در دل داستاننویسی و فضای روشنفکری دهههای ۴۰ و ۵۰ شکل گرفت. تقوایی با انتشار داستانهای کوتاهش در مجلاتی چون «آرش» و سردبیری «جُنگ هنر و ادبیات جنوب»، خود را به عنوان نویسندهای صاحب سبک با نثری متأثر از مکاتب آمریکایی تثبیت کرد. مجموعه داستان «تابستان همان سال» که تنها اثر او در زمینه ادبیات داستانی است در عرصه ادبیات کارگری و ادبیات اقلیمی جنوب به یاد ماندنی و از اثار شاخص ادبیات معاصر ایران است.

تقوایی هنرمندی بود که پیش از آنکه کارگردان شود، نویسندهای مردمی و دقیقنگر بود؛ نویسندهای که درد و حقیقت زندگی انسان ایرانی را مینوشت و با زبانی ساده اما ژرف، از واقعیتهای جامعه سخن میگفت.

این مقاله با نگاهی شاعرانه و فلسفی، به تحلیل فیلم «باد جن» ساخته ناصر تقوایی و ارتباط آن با شهر بندرلنگه و مفهوم «زار» میپردازد. نویسنده استدلال میکند که «باد جن» تنها یک مستند درباره یک آیین محلی نیست، بلکه تصویری است از «وضعیت عمومی جهان». نویسنده با ارجاعات فراوان به اسطورهها (مانند مسیح، دیونیسوس، ادیپ) و چهرههای ادبی (مانند ساعدی، احمد محمود، شاملو)، فیلم «باد جن» را به عنوان اثری جهانشمول و فلسفی فراز میآورد.

نخستین شماره آوا و نوا به درونمایه «طغیان» در داستانهای کوتاه ناصر تقوایی اختصاص دارد. این برنامه با تکیه بر مقالهای از سمیه سادات نوری در جمعخوانی دو داستان کوتاه «روز بد» و «عاشورا در پاییز» ناصر تقوایی تهیه شده است.