
سلمان رشدی برنده جایزه دستاورد مادامالعمر صلح ادبی دیتون
سلمان رشدی، نویسنده برجسته هندیتبار، در مراسم جایزه صلح ادبی دیتون (Dayton Literary Peace Prize) در اوهایو، جایزه دستاورد مادامالعمر (Lifetime Achievement Award) را دریافت

سلمان رشدی، نویسنده برجسته هندیتبار، در مراسم جایزه صلح ادبی دیتون (Dayton Literary Peace Prize) در اوهایو، جایزه دستاورد مادامالعمر (Lifetime Achievement Award) را دریافت

«مُلان» روایتی است از تلاقی تجربههای شکست خورده و تخیلهای نجاتبخش. این داستان، مرز میان واقعیت و وهم را نه در ذهن یک راوی، که در دل تاریخ یک خانواده و جغرافیای یک سرزمین جستجو میکند. همراه می شویم با داستانی که عکسهای قدیمی، کلیدهای قفل شده و نامهای فراموش شده، در آن بار حافظه جمعی ما را بر دوش میکشند.

نمایشگاه کتاب فارسی تورنتو ۲۰۲۵ با همکاری هزار و یک کتاب و جشنواره فیلم کوروش و حمایت گلوبال لینک، در روزهای ۱۴ و ۱۵ نوامبر میزبان علاقهمندان به ادبیات فارسی خواهد بود و برجستهترین ناشران و کتابفروشیهای فارسیزبان از کانادا و اروپا آثار تازه خود را عرضه میکنند.

در رمان «چشمی که رفت، نگاهی که آمد»، نغمه فرجاللهی با مونولوگهای وارستهی پیرزن فرزانه و موسیقی هنگدرامِ سوگوار، فضایی از آرامش مدیتیشنوار میآفریند تا راوی زخمدیدهی جنبشهای آزادیخواهانه را از تردید برهاند و مخاطب را به تأمل در باشکوه زیستن میان رنج و امید فرا بخواند.

کارگاههای شهریار مندنیپور در زمستان ۱۴۰۴ و بهار ۱۴۰۵ شامل دو کارگاه است: کارگاه داستانورزی (آموزش اصول داستاننویسی با تمرکز بر پلات، زاویه دید، شخصیتپردازی و…) و کارگاه ده و دو شب (تحلیل آثار ۱۲ نویسنده بزرگ جهان). هر کارگاه ۱۳ جلسه ۳ ساعته دارد، با بخشی اختصاصی برای نقد داستانهای شرکتکنندگان و یک جلسه ویژه بررسی داستانهای تبدیلشده به فیلم. شروع کارگاهها از ۱۶ تا ۲۳ نوامبر ۲۰۲۵ است. شهریه: ۴۰۰ دلار برای خارج از ایران و ۵ میلیون تومان برای ساکنان ایران، با روشهای پرداخت مشخص.

داستانهای عسکریزاده با تمرکز بر شخصیتهای مهاجری که نه به دلیل فشارهای سیاسی یا اجتماعی، بلکه به خاطر بار گناه و عذاب وجدان ناشی از گذشتهای نادرست به سرزمین میزبان پناه بردهاند، زاویهای نو از مهاجرت را ارائه میدهد. هستهٔ مرکزی اغلب داستانهای این مجموعه، «گریز از خود» و تلاش برای پاک کردن لکههای پاکناشدنی گذشته است. نگاه واقعبینانه و غیررمانتیک کتاب به جامعهٔ مهاجر، آن را به مجموعهای بدیع و تأملبرانگیز تبدیل کرده است.

کانون نویسندگان ایران (در تبعید) و انجمن قلم ایران (در تبعید) موج تازه بازداشتها و احضارهای امنیتی در ایران، بهویژه دستگیری خانمها مهسا اسدالهنژاد، شیرین کریمی، بازداشت آقای پرویز صداقت، سردبیر سابق روزنامه «سرمایه»، و تفتیش منزل آقای محمد مالجو و احضار این پژوهشگر اقتصاد و تاریخ را محکوم میکنند.

«این پرچم خمیده تسلیم»، تصویری نفسگیر از جهانِ ناقصالخلقهایست که چشم و گوش و قلبش را از دست داده؛ مرگ با آروارههای افعی بر تن کودکان میجنبد و پرچم تسلیم زیر غبار خمیده است. عقاب تاریکی ستاره میچیند، کلاغ خبررسان قارقار میکند و آژیر زنده ماندن در حبابهای خون میترکد. این غزه است؛ صدایی که لرز زندگی را در رگها جاری میکند.

آیا میتوان مجموعهای از داستانهای به ظاهر پراکنده را همچون یک سمفونی کامل تجربه کرد؟ اپیزود جدید پادکست «آوا و نوا» از نشریه ادبی «بانگ» با اجرای گندم، ما را به اعماق جهان ادبی احمد خلفانی در مجموعه داستان «از سکوت تا تمساح» میبرد تا پاسخ این پرسش را بیابد.

در سرزمینی که ادبیات همواره در حال قاچاق است – از مجلات زیرزمینی دهه ۳۰ تا بازارهای غیررسمی کتاب امروز – داستان کوتاه به مهمترین قالب ادبی سودان بدل شده است. این ژانر با ایجاز خود از تیغ سانسور میگریزد و با ترکیب سنتهای شفاهی، زبانهای متکثر و واقعیتهای پرتنش جامعه سودان، روایتی زنده و مقاوم از زندگی در شرایط دشوار ارائه میدهد.

در داستان «پاراگوئه»، بارتلمی مفاهیم آرمانشهر (Utopia) و ویرانشهر (Dystopia) را به شکلی پیچیده و مبهم بررسی میکند. پاراگوئهی توصیفشده در داستان، هم میتواند به عنوان یک آرمانشهر و هم به عنوان یک ویرانشهر تفسیر شود. از یک طرف، این مکان به عنوان یک دنیای جدید و ناشناخته، امکاناتی برای کشف و تجربههای جدید ارائه میدهد. از طرف دیگر، ویژگیهای عجیب و غریب آن، مانند سیستمهای عقلانیسازی هنر و حرکت براونی، میتوانند نشاندهندهی نوعی ویرانشهر باشند که در آن انسانها درگیر بینظمی و ازخودبیگانگی هستند.

: لوران مووینیه، نویسنده ۵۸ ساله فرانسوی، سهشنبه ۱۳ آبان (۴ نوامبر ۲۰۲۵) در پاریس جایزه معتبر گنکور را برای رمان ۷۵۰ صفحهای «خانه خالی» برد؛ حماسهای خانوادگی که رازهای یک خانه قدیمی در تورن فرانسه را کاوش میکند و برای ضربههای دو جنگ جهانی بر سه نسل زنان زبان داستانی می یابد.

این رمان که تجربه زیسته نویسنده از فروپاشی نظامهای تمامیتخواه در ایران و چکاسلوواکی را بازمیتاباند، از طریق شگردهای خودارجاعی، درهمآمیزی ژانرها و بازی با زمان روایی، مرزهای داستان و تاریخ را درمینوردد. دانایی نشان میدهد چگونه میرزادگی با تلفیق داستان کاراگاهی، شعر منثور و روایت تاریخی، نه تنها تراژدی شخصی قتل دکتر امین جلالی را روایت میکند، که نقدی گزنده بر استبداد سیاسی و پیامدهای ویرانگر ایدئولوژیهای چیره ارائه میدهد. این اثر از رهگذر طنز تلخ و تعلیقهای هنرمندانه، هم روایتی از گذشته است و هم هشداری برای اکنون.

شهر الفاشر در منطقه دارفور سودان، که توسط نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) محاصره شده بود، هفته گذشته به دست این گروه شبهنظامی افتاد و آنچه پس از آن رخ داد، یک فاجعه بود. این فاجعه را حتی از فضا هم میتوان دید. اما روی زمین همه دست روی دست گذاشتهاند. چرا؟

پارسا با زبانی آمیخته به گفتمان عامیانه و نمادهای سیاسی-اجتماعی، تصویری هجوآمیز از رابطهٔ فرد و قدرت، و همچنین تماشاگران منفعل این تقابل ترسیم میکند. داستان با پایانی باز و چندپاره، بر ابهام و پیچیدگی این رابطه تأکید دارد و پرسشهایی بنیادین دربارهٔ هویت، مقاومت و پذیرش در جامعه مطرح میکند.

«نیشتمان» روایت بیپرده و تکاندهندهی رنجهای مهاجرت غیرقانونی و آوارگی است که از طریق تجربههای نیشتمان، زنی کردتبار با جرم سیاسی، و دخترش روژان به تصویر کشیده میشود. نویسنده با شفافیت و بدون سانسور، از واقعیات تلخ و گاه مشمئزکنندهی زندگی مهاجران سخن میگوید و جهانی را نقد میکند که در آن کرامت انسانی زیر پای سیاستهای نابودگر و منفعتطلبیها له میشود.

مقاله حاضر تأثیرگذاری چخوف بر کاترین منسفیلد، جان چیور و ریموند کارور را مورد واکاوی قرار میدهد. این پژوهش نشان میدهد که چگونه اصول سهگانه روایت چخوف (ایجاز و عینیت تا شفقت انسانی) در بافتارهای اجتماعی و تاریخی متفاوت، بازخوانی و بازآفرینی شدهاند. منسفیلد با نگاهی امپرسیونیستی به درونمایههای زنانه، چیور با نقادی جامعه حومهنشین آمریکا و کارور با تصویرگری تلخ فروپاشی روانشناختی طبقه متوسط، هر یک وجوهی از میراث چخوف را در تقابلی خلاق با جهان مدرن و پسامدرن به نمایش میگذارند. این مقاله با پیگیری ردپای چخوف در گذار از سنت به مدرنیته و سپس به پسامدرنیته، در نهایت به این پرسش بنیادین میپردازد که آیا این «سایه» روشن، به بازتولید وفادارانه سبک محدود شده یا به خلق امکاناتی نو در داستاننویسی معاصر انجامیده است؟

در سالروز درگذشت محمد کلباسی، به سراغ یکی از درخشانترین آثار مدرن فارسی میرویم؛ داستانی که مانند آینهای شکسته، تصویر انسان معاصر را در مواجهه با ماشین بوروکراسی بازمیتاباند. «ناگهان عبدالحسین خان» نه فقط روایت یک کارمند ساده اداره، بلکه کالبدشکافی روحی خردشده در نظامی است که انسان را تا سطح یک شماره قابل تعویض تقلیل میدهد. با شنیدن این پادکست، به درون ذهن پریشان کارمندی قدم میگذارید که مرزهای واقعیت و خیال در جهانش محو شده، و هویتش همچون میزش به تصاحب دیگری درآمده است.

جستار حاضر تحلیلی از چگونگی تغییر ارجاع بین ضمایر «من» و «او» در روایت اولشخص و سومشخص ارائه میدهد. این تحلیل بهویژه بر روی فاصلهگیری راوی اولشخص از تجربیات گذشتهاش و همچنین نقش این تغییر ارجاع در ایجاد فاصلهی عاطفی و روانی در داستاننویسی تمرکز دارد.

کوین پاور در نقدی برای گاردین، مجموعه داستان تازه سلمان رشدی را آینهای از تمامی عمر ادبی او میداند؛ پنج روایت مرگکام که ردپای سه دهه زیستن در سایه فتوا و سوءقصد را از خلال ترومایی پایدار و پایداریای خللناپذیر بازمیتابانند

در سالروز درگذشت محمد کلباسی (۹ آبان ۱۴۰۲)، داستاننویس اصفهانی و استاد ادبیات فارسی، مجموعه «سرباز کوچک» (۱۳۵۸) به عنوان شاهکاری از جریان واقعگرایی ذهنی در ادبیات ایران برجسته میشود؛ اثری که با ۱۲ داستان کوتاه، تنهایی انسان را در لحظات روزمره، از کودکی گِلی تا زندان و مرگ، با زبانی روان و هنجارگریز کاوش میکند و خواننده را به مواجهه با حقیقتهای مخفی وانهادگی وامیدارد، در امتداد میراث هدایت، گلشیری و صادقی.