
مریم پژمان: فراق
نه گریه کردم و نه آه کشیدم. توی خودم مچاله بودم و به رد خشکیده قطره اشکی خیره شده بودم که از گوشه چشم عامو قل خورده و فرورفته بود میان انبوه ریشهای جو گندمیاش.
نه گریه کردم و نه آه کشیدم. توی خودم مچاله بودم و به رد خشکیده قطره اشکی خیره شده بودم که از گوشه چشم عامو قل خورده و فرورفته بود میان انبوه ریشهای جو گندمیاش.
پگاه، دختر کیومرث پوراحمد، فیلمساز سرشناس، در مصاحبهای با روزنامه اعتماد خودکشی پدر خود را تکذیب کرد.
آه
چه کسانی
کارد سلاخی گرفتهاند در دست
بی پروا
گلهای سرخ نو شکفته را سر میبرند
در سرزمین خسته و غمین
جنگهای بزرگ در کمال تعجب تأثیراتی دارند ادواری. انقلاب فرانسه برخی را گرفتار و لتوپار کرد؛ از سر برخی دیگر گذشت بی اینکه تار مویی را برآشوبد. میگویند جین آستن هیچوقت یادی از این انقلاب نکرد؛ چارلز لمب محلی به آن نگذاشت؛ بو برامل اصلاً در نخ این موضوع نبود.اما برای ولستونکرافت و برای گادوین، انقلاب فرانسه سپیدۀ صبح بود.
شعرهای او مملو از تصاویر چند لایه و ایهامگونه و استعاره است و در بخشی از شعرها نیز به شناخت اقوام سرخپوست و آئینهای قومی و در پرفورمنس ارائه میدهد و هنگام خوانش شعرهایش همیشه یکی از سازهای باستانی و سرخپوستی را همراه دارد.
امیر رئیسیان، وکیل توماج صالحی چهارشنبه ۵ اردیبهشت در گفتوگو با شبکه شرق گفت دادگاه انقلاب در اقدامی «بیسابقه» حکم دیوان عالی درباره لغو حکم دادگاه بدوی را «ارشادی» دانست و این خواننده معترض را «به اتهام افساد فی الارض، به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم کرد.»
کند و کاو در شخصیت راوی تباه شده و واداده داستان «نماز میت» رضا دانشور با تکیه بر دستگاه روانشناسی یونگ. بازخوانی و قرائت متفاوتی از یک سند ادبی و از آثار ادبی مورد استناد درباره زندان و پیامدهای شکنجه.
انجمن قلم آمریکا به دلیل انصراف دهها نویسنده در اعتراض به جنگ غزه مراسم سالانه اهدای جوایزش را لغو کرد.
و فارسی جواب ترس را نمیدهد، بنشینید بر قایق بادی، برویم بادبادک بازی. دست ببر توی موهای داوود و سیم را سوا کن، چرخی بزن و خودت را بینداز توی گرداب…
خالو حسین در جوانی یک پایش را در اثر اصابت گلوله از دست داد. در مدت کوتاهی سه فرزند و همسرش از دنیا رفتند و در جنگ ایران و عراق بیخانمان شد و دامهایش نیز تلف شدند.
یکی از شناختهشده ترین گشایشها، جملهی آغازین کتاب مسخ کافکا، در ترجمهی صادق هدایت، مهمترین نویسندهی مدرن ایران، شکلی از دگردیسی را از سر گذرانیده است. رخدادی در حد مسخِ مسخ.
جهش در هنر کاریکاتور را میتوان به سادهترین سخن در گسستن از عوالم کاسبکارانه «فکاهه و هزل» و پیوستن به جهان و زیرجهان درونکاو طنز خلاصه کرد. در آثار کلاوس پیتر چنین طنز درونکاوانهای را میتوان به خوبی سراغ گرفت. چند اثر از او را در بانگ، با اجازه کتبی هنرمند:
«هفتمین کابوس» داستان چندان سادهای نیست ولی رضا نجفی از همان اول و با عنوان داستان نشان میدهد که ما را به سرگرمی و خنده دعوت نکرده است. او از ما خواسته است که وارد یک کابوس شویم.
رمان «وسوسه اولیس» نوشته حمید نامجو توسط نشر مهری در لندن منتشر شد. رمانی عاشقانه در سالهای بعد از جنگ در تهران درآمیخته با علاقه بیحد راوی به کتابخوانی که به بحران رابطه میرسد.
شهابیان در این داستان سراغ شخصیتی آشنا رفته است؛ زن سرخپوش میدان فردوسی تهران. نویسنده با آشنازدایی از وضعیت این شخصیت، ما را با شخصیت دیگری آشنا میکند که سعی در کشف گریزپایی زن از همصحبتی و همرنگی با جماعت دارد.
از دریای پهن و بیکران، دامنی کفآلود به ساحل جزیره کشیده میشد و گویی دریا تکانی به خودش داده و سعی میکند دامن برچیند و یک دور، گرد زمین بچرخد و هوایی عوض کند یا حداقل جایی دیگر بساطش را پهن کند، بهتر از اینجا.
کتاب جدید سلمان رشدی، نویسنده بریتانیایی-هندی امروز سهشنبه ۲۸ فروردین / ۱۶ آوریل در سراسر جهان منتشر شد. این کتاب با عنوان «چاقو: مراقبههای پس از یک قتل» توسط انتشارات رندوم هاوس در ۲۵۶ صفحه منتشر شده است.
حالا یک بار دیگر میخواهیم بهکوتاهی از گفتوگوی دو رمان گذر کنیم. از گفتوگوی رمان مهاجر و سودای پریدن به دیگر سو، نوشتهی علی نگهبان و رمانِ چرخدندهها، نوشتهی امیر احمدی آریان. میخواهیم چشم و گوش تیز کنیم بر تقدیرهای دو شخصیتِ این رمان و دو شخصیتِ آن رمان.
«دنیای سوفی» را اغلب میشناسیم. اما آیا نویسنده این رمان را هم میشناسیم؟ با تکیه بر چند اثر مهم گردر تلاش میکنیم راهی به سایر آثار او بگشاییم.
امین انصاری، نویسنده مقیم استرالیا رمان تازهای با عنوان «گاوباز» منتشر کرده است. بر اساس اطلاعیه ناشر این رمان درباره روزنامهنگاری به نام مازیار است.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.