از ما

از ما

حسین رحمت: حال چشمه

از چیزهای ساده مثل پیاده‌روی، خواندن کتاب، دیدن فیلم حرف زدم. گفتم جدای از همه مسکنت‌های روزمره، همه‌مان از دایره‌ی زندگی بیرون افتاده‌ایم. نگفتم که این حرف‌ها مرهمی است بر گذشته.

ادامه مطلب »
از ما

یارعلی پورمقدم: نگاتیو

توی خونواده کسی هست که سابقه‌ی تشنج داشته باشه؟ گفتم: مگه خونواده‌ای هست که متشنج نباشه؟ رو به رفیق ما که گیج‌وگول داشت بربر نگاش می‌کرد گفت: مگه خودت زبون نداری؟

ادامه مطلب »
از ما

مرجان ظریفی: خشم یک زن سرخپوست

جلیل! راستشه بگو…دلُم بی‌طاقت شده‏‏‏‎‎‎‏‏‏‏‏‏، ایی قد که می‌خوا سُر بخوره از سینه‌ام بیاد پایین و بِره پی ِاش بگرده… می‌ذاری عبامو بپوشُم برُم ایی طرف و او طرف بو بکشُم بلکه رد پاشو پیدا کنم؟‌ها؟ می‌ذاری؟… بخدا… بخدا درِ خونه فک و فامیل و اهل طایفه نمی‌رُم.

ادامه مطلب »
از ما

محسن حسام: کوچۀ شامپیونه

درخت سروی کنار جوی بود. جغدی روی شاخه نشسته بود. دختر زیر درخت سرو ایستاده بود با پیراهن سیاه بلند، باریک و مه‌آلود، با دو چشم درشت و متعجب درخشان گل نیلوفری به تو تعارف می‌کرد. پیرمرد پشت تنۀ درخت سرو ایستاده بود. شالمۀ هندی بسر بسته بود و با دو چشمان واسوخته نگاهت می‌کرد.

ادامه مطلب »
از ما

احسان عابدی: امیر پیدایش نیست

برف یکدست بر کناره باریکه راهی که به کلیسای کوچک و کم‌جمعیت شهر می‌رسید، نور خورشید را انعکاس می‌داد. شهر به اسم شهر بود، سکونتگاهی پرت در جزیره پهناور با خانه‌های پراکنده روی تپه‌ها.

ادامه مطلب »
از ما

«۱۸۰ درجه» – بهرام مرادی: آن‌ها همیشه به ماشه‌ها و دکمه‌های خلاص فکر می‌کنند

درونمایه‌ی داستانِ بلندِ «پی‌نوشت: اپراتور» جست‌وجو و برون‌فکنی این مفهوم است که برای درک و داوری نقشِ انسان‌ها در رویدادها آن‌ها را خوب یا بد، سیاه یا سفید تصویر نکنیم، بلکه آن‌ها را در گستره‌های گوناگون‌شان بشناسیم.

ادامه مطلب »
از ما

محمد محمدعلی: وارثان درگذشته -داستانی کوتاه لابلای طرح نمایشنامه‌ای بلند

نویسنده، پس از دیدن جنب و جوش همسرش در آشپزخانه، سیگارش را خاموش می کند، خودکارش را می اندازد کنار کاغذها و کتاب های روی میزتحریر. می رود بالای سر سه جنازه در وسط اتاقی دراز و باریک، آستین های پیراهنش را بالا می زند.

ادامه مطلب »
از ما

محمد رضا شادگار: عکس دونفرۀ من

نوشته بودی، هدایت هم از تخمۀ پادشاهان نوشته است، خوانده‌ای؟ من نخوانده بودم. بعد که گفتی، البتّه خواندم. به گمانم هدایت می‌خواسته مسئلۀ تبعیض را برجسته کند وقتی‌که از وصلتِ صاحبانِ فرّۀ ایزدی با محارمشان می‌گفت.

ادامه مطلب »
از ما

کاظم امیری: در سرزمین جن‌زدگان

عرفان، وجدان نگونبخت ایرانی، جستجوی هویت، جدال سنت و تجدد، بحران هژمونی معرفت، رابطه‌ی زن و مرد از مهم‌ترین موضوعات رمان «جن‌نامه»، پرحجم‌ترین اثر هوشنگ گلشیری است.

ادامه مطلب »
از ما

فاطمه اختصاری: پدر

جارو را جلوی خودش گرفت. گلدان خورد به جارو و افتاد کف حیاط و شکست. جارو را توی هوا تکان داد و گفت «پاشو خودت و بند و بساطتو جمع کن از جلوی چشم من. الان سارا میاد از مدرسه.»

ادامه مطلب »
از ما

مجتبی زمانی، مریم طوسی : سیاست و آزادی در رمان بار هستی میلان کوندرا – خوانشی سیاسی از یک روایت مدرن

اینکه نویسنده چطور چیزی را می‌گوید، نسبتِ اثر با سیاست را هم تعریف می‌کند. کوندرا به خوبی نشان می‌دهد که فرم اثر به طورِ عام، و روایت در حالتِ خاص، می‌تواند امری سیاسی باشد و نسبتی جامعه‌شناسانه میان اثر و نویسندۀ آن وجود دارد‌.

ادامه مطلب »
از ما

مندی شمس: ویروس

مرد باید سی و هفت ساله باشد، کارمند ساتص، سین الف ت صاد، سازمان استانداردها و تاسیسات صنعتی، صبح می‌خواسته ده دقیقه موقع صبحانه خوردن یورونیوز ببیند که کنترل تلویزیون روی یکی از کانال‌ها وا مانده.

ادامه مطلب »
از ما

محمود فلکی: مرگ دیگر کارولا

منتظر اتوبوس بود. در ایستگاه، یک میز بود و سه صندلی. زن و دختری سه-‌ چهار ساله پشت میزی چهارگوش یا گِرد، درست به یاد نمی‌آورد، در صندلی‌ها فرو رفته بودند..

ادامه مطلب »
از ما

کیهان خانجانی: مرده‌‌ها به خوابم می‌‌آیند – (نامه‌ای منتشرنشده از غلامحسین ساعدی)

نشستن بر موزاییک‌های آن زیرزمین که بوی خاک می‌داد، و یافتن پاکت نامه‌ای با مُهری به تاریخ پاریس – ۲۰ / ۷ / ۱۹۸۳ به نشانی: تهران، شمیران، الهیه، پشت باغ سفارت روس، امتداد خیابان مهدیه، اول خیابان، شماره ۲۱، خدمت سرکار خانم بدری لنکرانی.

ادامه مطلب »
از ما

«۱۸۰ درجه» – علی‌رضا حسنی: چار سنگ لکّه‌ای که پاک نمی‌شود

زندگی در نظر شباویز، شخصیت اصلی رمان لکه نوشته مانی پارسا معنا دارد. او به‌دنبال راه دَررویی می‌گردد که بتوان بهتر زیست و وقتی هم که زندگی مطلوبش را در واقعیت ناممکن می‌یابد به تخیل می‌گریزد.‌ نقدی بر این کتاب.

ادامه مطلب »