
حامد اسماعیلیون: لعبتی همهفنحریف
حذف کلمات در ایران ابزار پیچیدهای در دست قدرت است و این ماجرا در تمام تاریخ ما حضور داشته است. دلایل حذف میتواند بسیار ابتدایی و بچگانه باشد اما تا وقتی قیچی در دست کسانیست که از این راه نان میخورند ادامه دارد.

حذف کلمات در ایران ابزار پیچیدهای در دست قدرت است و این ماجرا در تمام تاریخ ما حضور داشته است. دلایل حذف میتواند بسیار ابتدایی و بچگانه باشد اما تا وقتی قیچی در دست کسانیست که از این راه نان میخورند ادامه دارد.

در «تاریخ شانژمانهای ایران» میتوان یک تضاد بنیادین را دید. کرمانی از یک سو پیامبر مسلمانان و امامان شیعه را تقدیس میکند و از سوی دیگر اعراب را (با استناد به قرآن) کفرپیشه میخواند.به باور من، او پرشورترین و همزمان متناقضگوترین نویسنده ایران در قرن نوزدهم میلادی است.

رمان «مدار» نوشته سامانتا هاروی،به عنوان اثر برگزیده معتبرترین جایزه ادبیات داستانی بریتانیا انتخاب شد.

یکی از برنامههای جانبی نمایشگاه الف نشستی با ساسان قهرمان و حسن زرهی دربارهی تاریخ نشر فارسی در تورنتو بود که فیلم آن را میتوانید ببینید.

لورپایُر خانم از راه میرسد، دوشیزه لوزییر ازش میپرسد که چطور مورتَن را ندیده، مورتَن در باغ بوده، خودش آمدنش را به او خبر داده بوده، مورتَن هم از این خبر تعجب کرده اما برخوردش مؤدبانه بوده به خاطر دوستی نزدیکش.
نظرگاه داخلی زمانی غالب است که نقطهای که از آن جهان روایت، درک یا نمایش داده میشود، در شخصیت اصلی یا در مرکز رویدادها قرار

برای لیلای «در تیرگی شب» حضور دیگری به تدریج کمرنگتر میشود و او خود را باز مییابد. لیلای زن درون را در مییابد و نویسندهٔ مرد میکوشد دیگری زن را درک کند و به او نزدیک شود. او و احساساتش را به تصویر بکشد و برای رهایی اش، حداقل در چهارچوب داستان، تلاش کند.

کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای اعلام کرده است که تنها با دسترسی به رسانههای آزاد میتوان از حقیقت رویدادهایی مانند ماجرای آهو دریایی و خودکشی دختر افغان مطلع شد. این بیانیه را میخوانید:

ما دو گونه وطن داریم. یکی آنکه میان دریای مازندران و خلیج فارس قرار دارد، با کوههای بلند و رودهای کمآب و صحراهایی فراخ و ریگزارها و شورهزارهایی گرم. وطن دوم ما وطنی است که در آفاق ذهن ما خانه دارد.

ای تاریک که بر دَم میزنی، ای نوازش شرم بر پیشانی و پوست، دستان عرق کردهات از ابتدا، از ابتدا، از ابتدا به گناه، به نفرتِ انگشت، حرکتی به مثابهٔ فاک، در میان جمیعِ روندگان، به سمت خوشبختی…

زندگی مجازی سالهاست که بخشی از زندگی ما شده است. چند تا از داستانها چگونگیِ برخوردِ زندگیِ سنتی با دنیای مجازی را دستمایه قرار دادهاند. دو داستان هم به تناقضات و آشفتگیهای زندگی در مهاجرت پرداختهاند.

زنی با دریایی وقار
تاثیرگذارترین
شعرِ زنان را
سرود
و آهوواره از دشت
در برابرِ چشمان پر شرهی میراب
از مرگاب بگذرد
تا سیراب دریایی از آزادی شود

“ایوان” – هرچند به ظاهر حزبی است – در واقعی بودن و وجود حضرت “عیسی مسیح” تردید ندارد و حاضر نیست باورهای ایدهئولوژیک حزبی خود را به ساحت مقدس شعر خویش وارد کند. ناگزیر به او انگ “دیوانهگی” خورده، در یک بیمارستان روانی بستری میگردد تا شاید “آدم” شود.

مشکل این بود که «بررس» معتقد بود زن و مردی که در این رُمان هستند و با هم رابطه دارند، رسمن مزدوج نیستند. چندین مورد دیگر هم ایراد گرفته بودند که چندان جدی نبود.

فعالان سیاسی داستان زبیگنیو از استبداد جان به در میبرند اما به دلیل غیبت از کشور خود و زندگی حاشیهای در کشور میزبان، از فعالیت سیاسی واقعی و مؤثر محروم و از معنا و هویت تهی میشوند.

داوود در رمان «حوریها» از جنایتهای اسلامگرایان در جریان جنگ داخلی الجزایر انتقاد میکند. این رمان در الجزایر جزو آثار ممنوعه است و انتشارات گالیمار به خاطر انتشار این اثر از شرکت در نمایشگاه کتاب الجزایر محروم شد.

قطعه والس ناشناختهای که گفته میشود توسط آهنگساز لهستانی، فردریک شوپن نوشته شده است، نزدیک به ۲۰۰ سال پس از نگارش آن، در مخزن کتابخانه

. داستان «سوزنبان»ِخوان خوزه آرهاولا به ترجمه رضا علامهزاده را با صدا و اجرای قدرتمند ژوان ناهید میشنوید.

… که تو: سرباز، متولد دیاری دروغین بودی، در وقاحت تاریخی که تاریخ تو نبود، صادره از جهنم. نام پدر: مرگ

رمان «زنده باد تستوسترون»، با نثری روان، ساختاری مدرن و درهمآمیختگی واقعیت و خیال، یک اثر روانشناختی و اجتماعی قابل تامل است.

هشت نُه نفری با هم بازی میکردیم. راه افتادیم به سمت رودخانه. از دور چشممان به سنگابها افتاد. آنهایی که از من قویتر بودند دویدند و سنگابها را گرفتند.