«گویهها» مجموعه تازهایست در نشریهٔ ادبی بانگ.
هدف «بانگ» از انتشار این مجموعه، فراهم آوردن امکان نشر برای شاخهای از شعر ایران است که چه در بیان و چه در مضمون، نمایانگر بخشی از جریان شعری معاصر است که موجودیتش را بنا به مصلحت و سلیقهٔ عامه یا به اقتضای سانسور انکار نمیکند. به تدریج این اشعار را بر حسب سبک و مضمون دستهبندی میکنیم و مبنای نقد و پژوهش ادبی قرار میدهیم.
میلاد کامیابیان، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی (گرایش نگارش و ویرایش) است. از او دو کتاب شعر منتشر شده: «به دام انداختن نور در دو پرده» (۱۳۹۴) و «آبسپاری نور مغروق» (۱۳۹۶). او از ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ عضو تحریریهٔ انتشارات ققنوس بود، و در حال حاضر مدیر مسئول انتشارات خوانه است.
بالهای پُرپَری دارد: ساخته از فایبرگلاس و پلاستیک
بازوهاش را به شانه سخت پرچ کردهاند
ریشش را آنقدر سیاه که با قلممویی از پرِ کلاغ انگار بر چانه کشیدهاند
حولِ نوکِ سینه، حلزونیها را کاردکِ خودِ اقلیدس مگر نقش زده باشد
امّا مفاصلش دستِ دستگاهِ جوش را بوسیده
و بر گُردهاش بارِ هزار آسمان کلمه شکم داده،
فرستادهی تولهصنمهای سنگی،
صادره از میانرودان.
سگرمههاش را ―بیبروبرگرد― هنرجویی حالیبهحالی رسم کرده
که چنین بر پیشانی عمود شدهاند
آلتش را که اصلاً نصب نکردهاند (لازم نبوده)
و گرچه گودیِ کمرش را، بهظرافت، زانوی دیکتاتوری باروح از کار درآورده
تراشِ مچهاش در خیالِ شاعری شکل گرفته هندیسبْک
کفِ پاش را، علیایّحال، آشولاش میکنند سنگریزههای مذابِ خیابانی اصالتاً صحرایی،
دستپختِ کارگرانِ نامتّحد،
مشغولِ کار.
از این فرشته چه عایدِ شاعر خواهد شد؟
کدام قول، کدام غزل؛ کدام دشنه، کدام مسلسل
از این تخیّلِ نفتآلود سر به در خواهد کرد؟
پرواز خواهد کرد؟
آرپیجی دست خواهد گرفت دخلِ پیکارجویانِ بومی را بیاورد؟
پَرَش را، به فرمانِ بالا، در مرکّب فرو خواهد کرد بنویسد: «الف، با؛ تِلکَ لاطائلاتٌ عُلیٰ»؟
چه کار برمیآید از فرشتهی فرونشسته به قیر،
این قتیلِ خاورِمیانهای،
در عصرِ پنجشنبهی معصومی
که لختهلخته میگذرد
از رگهای بستهی تاریخ:
کوچههای گمنامِ شهید
زیرِ سایهی بندهنوازِ مراکزِ خرید؟