
جلوگیری از برگزاری مراسم خودجوش نکوداشت براهنی در ارگ تبریز
در یک حرکت خودجوش علاقمندان به آثار براهنی قصد داشتند در ارگ تبریز به یاد او شمع بیفروزند. مسئولان شهری اما مانع شدند.
در یک حرکت خودجوش علاقمندان به آثار براهنی قصد داشتند در ارگ تبریز به یاد او شمع بیفروزند. مسئولان شهری اما مانع شدند.
نیاز سلیمی شعر «آمین به خدایی که جز انسان نیست» را از مجموعه «ظلالله» برگرفته است. ابتدا شعر را میخوانیم و سپس نقد نیاز سلیمی را:
ای «بی سبب» که کنارم نیستی! لحظهای بهظاهر نمانده است لحظهای بهقطع، بیرون از من.جان در ما گذشته است، تنها به یاد بیاور که باورمان نمیشود کرد…
کانون نویسندگان ایران شنبه ۶ فرودین، یک روز بعد از درگذشت رضا براهنی در تبعید در کانادا در سن هشتا و شش سالگی با انتشار بیانیهای اعلام کرد رضا براهنی نویسندهای مستقل و آزادیخواه بود که انتشار آثارش در هر دو رژیم گذشته و اکنون با مانع دستگاه سانسور رو به رو شد و خود نیز از زندان و شکنجه و اخراج از دانشگاه و تبعید بینصیب نماند.
تنها انتشارِ رمانِ «الیاس در نیویورک» ترجمهایست به زبان فرانسه که در سال ۲۰۰۴ توسط انتشارات فایار منتشر شد. بریدهی کوتاهی از این رمان تحتِ عنوانِ «برخوردِ نزدیک در نیویورک» در سال ۱۳۸۳ در نشر جامهداران در تهران منتشر شد. در فرازی از این رمان براهنی در قالب سرگذشت چند زن محکوم به اعدام در زندان اوین برای کشتار زندانیان سیاسی بیان ادبی استادانهای یافته است.
فرید مرادی، سرویراستار انتشارات نگاه در ژانویه ۲۰۱۴ گفته تجدید چاپ کتابهای رضا براهنی از سال ۱۳۸۸ در ایران ممنوع شده. امتیاز انتشار آثار براهنی در اختیار انتشارات نگاه است.
«بچه گروفلو و موش ناقلا»، دومین تجربه ما در تولید کتاب صوتی برای کودکان، تقدیم به شما. هشت هنرمند در تولید این اثر مشارکت داشتهاند.
نظر روبگریه، در رمان نو، انسان به دنیا خیره میشود اما دنیا نگاهش نخواهد کرد و این مسئله هرگونه نمادگرایی و برتری را از میان برمیدارد. وظیفه نویسنده این است که دنیای مادی را توصیف کند، نه آنکه آن را کاراکتریزه کند و خود را در آن شکل دهد.
بهروز ناصری با لحن و بیان استادانهای یکی از داستانهای قباد آذرآیین از مجموعه «شب مشوق» را در بانگ نوا اجرا کرده است. میشنوید.
فرزند دلبندم، نوروز امسال نیز مانند نوروزهای دیگر در کنار ما نیستی. به مناسبت این ایام خجسته بستهاى کوچک را به ارمغان برایت میفرستیم که در آن این هدایا را میبینى.
در «از باران گیلان» عنصر حسادت به دیگری در هر کدام از داستانها بنا بر موضوع و محدوده تعلقات خود بازنمایی میشود. از حسادتهایی که برآمده از فقر و تبعیض است تا حسادتهایی که ناشی از عقبماندگیهای فرهنگی یا خفقان سیاسیست.
سرگذشتی داشت پنهانی تنیده با ریشههای درخت سرنوشتی آشکار که خودش چوپان روح بود روحِ خودش را انداخته در پیش و خودش شهیدِ خودش طوری که شهادتاش از درون خودش میرسید.
و نیمۀ شبانگاه، سال تحویل میشد. به تقویم نیاز نداریم ما که ساعت تحویل بدانیم. ارغوان میگوید به ما که آخرین تپشهای قلب زمستان کی است. پچپچۀ شبنم با کاهگل بام میگوید که کدام تپش خاک، آغاز بهار است.
سال بیبنیان ۱۴۰۰ گذشت. به قرن تازهای وارد شدیم. یاد می کنیم از رفتگانمان. از هوشنگ چالنگی و گلهای سرخ شیرازش با چهار شعر.
کانون نویسندگان ایران: «باشد که نوروز و نسیم بهاری بر جانهای ما همان گونه وزیدن گیرد که بر زمین سرمازده و طبیعت بیجان؛ تا باردیگر همچون سبزه از خاک سر برآریم و، همچون درخت بشکوفیم و، همچون پرندگان خوشآواز، سرود شادمانی و آزادی سر دهیم.»
سال بیبنیان ۱۴۰۰ گذشت. به قرن تازهای وارد شدیم. یاد می کنیم از رفتگانمان. از منصور اوجی و گلهای سرخ شیرازش با چهار شعر.
سال بیبنیان ۱۴۰۰ گذشت. به قرن تازهای وارد شدیم. یاد میکنیم از رفتگان اهل قلم.
زدن بر سر زبانهای بومی، زدن بر سر زن بومی است. بریدن ارتباط عاطفی کودک با مادر است. این بزرگترین خیانتی است که در حق کسی ممکن است اتفاق بیفتد
ساعت هشت و نیمِ صبح ِروز سهشنبه، اهالى بلوار نادرى با ناباورى دیدند که گاو زخمى از کشتارگاه پا به فرار گذاشت. خیابان بوى باران بهارى و علف تازه مىداد.
«شب مشوش» شامل ۳۵ داستان کوتاه است که از آن میان داستانهای «فال»، «میموزا در غربت»، «نینا» و «رودابه» پیش از این در نشریه ادبی «بانگ» منتشر شده.
حیرت میکنم از این باغ/که دستِ پاییز را
میبوسد!/حیرت میکنم از این عطر
که خود را/بر جنازه میافشاند!