
ف. دشتی: هوشنگ گلشیری، نو- حروفیِ داستان فارسی
ادبیات برای گلشیری یعنی همه چیز؛ و نیستی یعنی آنجا که ادبیات نیست. این تعریفی است که با آنکه در نگاه نخست برازندهی شخصیت ادبی او مینماید، اما موقعیتی است بس سوزاننده.
ادبیات برای گلشیری یعنی همه چیز؛ و نیستی یعنی آنجا که ادبیات نیست. این تعریفی است که با آنکه در نگاه نخست برازندهی شخصیت ادبی او مینماید، اما موقعیتی است بس سوزاننده.
«انجل لیدیز» به قلمرو «داستانهای ترکشی» تعلق دارد: داستانهایی که درگیر «موقعیت»هایی با ابعادی کلان و نیرومندتر از خودشان هستند و فقط جزئی از آنها به رؤیت روایت میرسند.
درخت سروی کنار جوی بود. جغدی روی شاخه نشسته بود. دختر زیر درخت سرو ایستاده بود با پیراهن سیاه بلند، باریک و مهآلود، با دو چشم درشت و متعجب درخشان گل نیلوفری به تو تعارف میکرد. پیرمرد پشت تنۀ درخت سرو ایستاده بود. شالمۀ هندی بسر بسته بود و با دو چشمان واسوخته نگاهت میکرد.
در کتابهای گرسنگی (۱۸۹۰)، رازها (۱۸۹۲) و پان (۱۸۹۴)، نویسندهی نروژی نوعی از مدرنیست در رمان را کشف کرد که با بکت به پایان رسید. ارمغان او حاصل وضعیت گرگ و میش و تاریکی غروب در ادبیات است.
تصویرهایی که از گلشیری دیدهایم، آنچه خود در ارائه آن مصرّ است و آنچه دیگران میسازند، چه اندازه اهمیت تاریخی دارد یا چقدر ارزش یادگاری؟
یکی از براداران کارامازف به برادر دیگرش: اشتباه نکن آلیوشا، این خدا نیست که من وجودش را نمیپذیرم، بلکه این جهان پر از بیدادی است که او آفریده است. من تنها میخواهم با احترام بلیطی را که به این دنیا در اختیارم قرار داده است برگردانم.
«در میان دو جهان، از قدرت تا ناتوانی در ایران» مشاهدات یک روزنامهنگار توانای ایرانیتبار از سرزمین مادریاش است. یک روایت مستند.
برف یکدست بر کناره باریکه راهی که به کلیسای کوچک و کمجمعیت شهر میرسید، نور خورشید را انعکاس میداد. شهر به اسم شهر بود، سکونتگاهی پرت در جزیره پهناور با خانههای پراکنده روی تپهها.
نویسندهای که هرگز نابینا نبوده چگونه یک فرد نابینا را توصیف میکند؟ دقیقاً چه کلمههایی ممکن است به کار ببرد؟ داستان آرش دبستانی از این نظر اهمیت دارد که تصویری کاملا واقعی از زندگی یک فرد نابینا در اختیار ما میگذارد.
حجیمترین رمان هوشنگ گلشیری رمانی است درباره بلوغ و همچنین اثری است که ساختار شهر اصفهان را بازآفرینی میکند و از این نظر به اولیس جویس شباهت دارد.
از اتاق زنجیر شروع کردم، نزدیکترین اتاق به میز سرپرستاری. اتاق را اختصاص داده بودند به بیمارهای امنیتی. همیشه یک پاشان زنجیر بود.
درونمایهی داستانِ بلندِ «پینوشت: اپراتور» جستوجو و برونفکنی این مفهوم است که برای درک و داوری نقشِ انسانها در رویدادها آنها را خوب یا بد، سیاه یا سفید تصویر نکنیم، بلکه آنها را در گسترههای گوناگونشان بشناسیم.
نویسنده، پس از دیدن جنب و جوش همسرش در آشپزخانه، سیگارش را خاموش می کند، خودکارش را می اندازد کنار کاغذها و کتاب های روی میزتحریر. می رود بالای سر سه جنازه در وسط اتاقی دراز و باریک، آستین های پیراهنش را بالا می زند.
نوشته بودی، هدایت هم از تخمۀ پادشاهان نوشته است، خواندهای؟ من نخوانده بودم. بعد که گفتی، البتّه خواندم. به گمانم هدایت میخواسته مسئلۀ تبعیض را برجسته کند وقتیکه از وصلتِ صاحبانِ فرّۀ ایزدی با محارمشان میگفت.
عرفان، وجدان نگونبخت ایرانی، جستجوی هویت، جدال سنت و تجدد، بحران هژمونی معرفت، رابطهی زن و مرد از مهمترین موضوعات رمان «جننامه»، پرحجمترین اثر هوشنگ گلشیری است.
جارو را جلوی خودش گرفت. گلدان خورد به جارو و افتاد کف حیاط و شکست. جارو را توی هوا تکان داد و گفت «پاشو خودت و بند و بساطتو جمع کن از جلوی چشم من. الان سارا میاد از مدرسه.»
آیا آن موجود دوست داشتنی و بینهایت ظریف را زیر آسمان تابستانی لیسبون به یاد میآوری؟ دوازده سال پیش بود که او، کودک را به تو سپرد و از دنیا رفت. در حالی که بازوان لاغرش به دور گردنت حلقه شده بود.
زندگی واقعی توماس مان مثل زندگی هر هنرمند و نویسنده حساس در ژرفا جریان داشت، مثل آتشی در زیر خاکستر بود که اگر راهی به بیرون پیدا کرد، راه هنر بود.
اینکه نویسنده چطور چیزی را میگوید، نسبتِ اثر با سیاست را هم تعریف میکند. کوندرا به خوبی نشان میدهد که فرم اثر به طورِ عام، و روایت در حالتِ خاص، میتواند امری سیاسی باشد و نسبتی جامعهشناسانه میان اثر و نویسندۀ آن وجود دارد.
مرد باید سی و هفت ساله باشد، کارمند ساتص، سین الف ت صاد، سازمان استانداردها و تاسیسات صنعتی، صبح میخواسته ده دقیقه موقع صبحانه خوردن یورونیوز ببیند که کنترل تلویزیون روی یکی از کانالها وا مانده.
آدم بعد از ۳۰ سال دوری از لبنان به زادگاهش برمیگردد. روایتی از ۱۶ روز اقامت او در موطناش.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.