
زاویه دید و مسأله اتوریته در داستان «غازها و اردکهای آوازخوان»
تغییر زاویه دید از «من» به «او» در داستان «غازها و اردکهای آوازخوان» محمدعلی با چرخش سر قلم اتفاق میافتد. چکیده: تغییر زاویه دید از
تغییر زاویه دید از «من» به «او» در داستان «غازها و اردکهای آوازخوان» محمدعلی با چرخش سر قلم اتفاق میافتد. چکیده: تغییر زاویه دید از
ادبیات ایران بر پردهی بزرگ خویش نقشهای بسیاری را جان داده است؛ نقشِ سفرها، حماسهها، پناهها، عرفانها، جستوجوها، پهلوانیها، قاطعیتها، عقلها، خستهگیها، دیوانهگیها.
در این داستان که رضا علامهزاده از کتاب قصهنویسان جدید کوبا برگرفته و ترجمه کرده به طرزی شگفتآور مسافران یک اتوبوس به یک اثر هنری تبدیل میشوند.
حرفه: جنزده در این مجموعه مقالات (در پنج بخش) قرار است از بدیهیات و کلیشهها حرف بزنیم. دیوید فاستر والاس نویسنده فقید آمریکایی در سال
نوشتن درباره بعضی از نویسندگان کار سادهای نیست. کلمه کم میآوری، استفاده از توصیفهای کلیشهای نقدهای رایج، توهینآمیز به نظرت میآید، و در ضمن قالبهای
داستان با این سطرها آغاز می شود: غروبی از غروبهای پاییزیِ تهران، که تنهایی به قیلوله خوابی دَرم رُبوده بود، ندایی شنیدم انگار بیدار/ خواب
از دید آنزیو نوشتار بکت «روایتی است انعطافپذیر مانند جلسههای روانکاوی و گفت وشنود بالینی با احساس تهی درونی و سرگشتگی روحی. ساموئل بِکِت (۱۹۰۶
«روزی که ققنوس شدم» از مجموعه داستان «جشن یکنفره» نوشته مسعود کدخدایی درباره زوال اندیشه قهرمان در ذهن کسی است که روزی میخواست قهرمان باشد.
حرفه: جنزده در این مجموعه مقالات (در پنج بخش) قرار است از بدیهیات و کلیشهها حرف بزنیم. دیوید فاستر والاس نویسنده فقید آمریکایی در سال
جشن یکنفره مجموعه داستان «جشن یکنفره» پس از انتشار مجموعه داستان موفق «هیچ اتفاقی برای من نمیافتد» دومین مجموعه داستان مسعود کدخدایی است.گذشته از داستان
وقتى که از پناهگاه تاریک طولانى بیرون آمدم در چشمانداز بهاره، همه جا آبى رنگ بود با طیف نیمرنگ هاى دلفریبش. نگاهم که از آسمان
لورپایُر خانم دیوانه است و من هم کاری نمیتوانم بکنم. لورپایُر خانم دیوانه است و من هم کاری نمیتوانم بکنم، هیچکس کاری نمیتواند بکند، اگر
این هم که بگویم لحن به محض اولین تلاشم پیدا میشود، حرف دقیقی نیست. هرچند استثنائاً برایم پیش آمده. در آغاز بیشتر حال و هوای
شخصیتهای «شهلا و شوهری برای سگها» همه و همه محکوم به کشیدن رنجی هستند که خود به وجود آورندۀ آن هستند. متاسفانه اصرار هم به
با چشم بصیرت میتوان دید که نرمه بادى برگهای زرد شاخهی درخت توتی را که دزدکى از بالاى دیوار خانهای به کوچه سرک کشیده، میچیند
به مناسبت صدمین سال تولد آنهماری شوارتسنباخ، نویسنده، محقق، جهانگرد و هنرمندِ عکاس سوئیسی آثار او دگربار در کشورهای غربی منتشر شد و نامش بر
بسیاری از نویسندگان عراقی میگویند ادبیات داستانی تحمل فجایع جنگ داخلی را ندارد. ممکن است من شخصاً تحمل این همه فاجعه و کشتار را نداشته
آنگاه همهمهای درگرفت و بلدرچینها و مرغابیها پرگشودند و عدهای از آنها داخل تور اسیر شدند. چند لحظه بعد صداها رو به خاموشی گذاشت و
صداهایی توی دالانهای خالیِ کلهاش میپیچند … «… و یادم باشد هنوز حالاست.آن جا بیرون، هنوز باغ ماست که آن جاست : طلسم شده و
نفریننامهای از یکی از مهمترین نویسندگان معاصر لبنان با یک پیام روشن: برخیزید و بگذارید انتقام بیروت را بگیریم!
با آغاز انقلاب تونس و حوادث پس از آن در جهان عرب، چند سالی بود که توجه رسانههای جهان بیش از همیشه به کشورهای عربی
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.