
بهروز شیدا: زیرِ بارانِ خدایانِ اندوه، نگاهی کوتاه به تراژدیی مدهآ بر مبنای نظریهی ارسطو
تراژدیی مدهآ، نوشتهی ائوریپیدس، گزارشِ یک جنایت است؛ گزارشِ خشمِ زنی که فرزندان خویش به خاک میافکند تا غرور خویش پاس بدارد.
تراژدیی مدهآ، نوشتهی ائوریپیدس، گزارشِ یک جنایت است؛ گزارشِ خشمِ زنی که فرزندان خویش به خاک میافکند تا غرور خویش پاس بدارد.
قصههای مجموعه داستان «انتظار خواب از یک آدم نامعقول» مهدی گنجوی به یک آلبوم عکس میمانند و «عکس» چیست مگر جز لحظهای که ناگهان هست، و ناگهان نیست؟
در این مقاله دو نگرش بررسی میشود: اهمیت ممارست در نوشتن و اهمیت تجربه زندگی و رسوب آن در نوشتهها. کدامیک؟
نگاهی به رمان «زندهباد زندگی»، نوشته رعنا سلیمانی. روایتی تراژیک از یک سحرگاه تا سحرگاه اجرای حکم اعدام.
گفتوگوی صمیمانه و تفصیلی دو دوست، یکی جامعهشناس و دیگری داستاننویس که این بار امید فلاح آزاد هم به جمع ملحق میشود.
یک بار دیگر آمده است نقال تا از تصویر زندان در ده رمان بگوید؛ با تابلوهایی بر دیوار؛ با چوبی در دست؛ در مقابل تماشاچیان.
آدم، راوی رمان «گمشدگان» امین معلوف یک لبنانی تبعیدی است که به کشورش بازمی گردد.
الاهه نجفی خویشاوندی دوری بین این داستان با داستانهای «با مردی با کراوات سرخ و «عروسک چینی شکسته من» گلشیری تشخیص داده است.
نشست تکنیکها در عمق داستان «اصطبل تشریفات» داستانی چند لایه را پدید آورده با روایتهایی مستقل.
مادام بوواری بیش از آنکه روایتِ صرف بیاخلاقیهای یک شخصیت داستانی باشد ترسیمگر و برملاکننده فضای غیراخلاقی جامعه است.
در داستاننویسی الزاماً هر داستان کوتاهی نمیتواند داستان مینیمالیستی باشد درمقابل میتوان رمان نوشت اما آن را با مَنش مینیمالیستی نوشت. با تأمل بر چند
رمانِ پیرمرد و دریا، نوشتهی ارنست همینگوی، صحنهی نبرد انسان و طبیعت است؛ صحنهی نبردِ انسان و زمان.
آیا کارگاههای نویسندگی و مدرک گرفتن از این موسسات و شرکت در سمینارها و در فرایند نوشتن تاثیر دارد؟
نشر مهری کتاب تازهای از مهرک کمالی منتشر کرده است درباره پیامدهای خودسانسوری در ادبیات معاصر ایران. سکوت در هیاهو.
زن، فرهنگ سنتی، جمهوری اسلامی، زندان و نهایت گریز از کشور پنج محوری هستند که داستان کوتاه «در خود نشستن» بر آن استوار است.
اگر در پاییز ۱۹۷۹ مرا میدید، در تشخیص هویتام، اینکه کیستم، کجاییام یا از کدام قشر جامعهام، چهبسا دچار مشکل میشدید. آن روزها ۲۴ ساله
آیا نویسنده باید سلینجروار در پستو بنشیند و بنویسد و اجازه بدهد آثارش به جای او حرف بزنند یا یک سلبریتی باشد؟
نسیم خاکسار: تنها واقعیت استوار در داستان فال نوشته قباد آذرآیین، زندان و قبرستان است و کارگران بیجا و بیپناه با کار مشقت بارشان؛ هنگام ساختن یک برج و دادگاهی که محکوم میکند.
محمد محمد علی: تخریب در فکر و اندیشه از همه تخریبها مهمتر و مهیبتر است. ترسها و نگرانیها، احساس کمبود رفتار انسانی، بیپشت و پناهی، آن آژیرهای ممتد گوشخراش، چیزی نیست که بشود به سادگی فراموشش کرد.
نویسندهی واقعی کیست؟ تفاوت ادبیات زرد و ادبیات سبز در چیست؟ مرز میان ادبیات عامهپسند یا ادبیات جدی کجاست؟ حرفه: جنزده در این مجموعه مقالات
تغییر زاویه دید از «من» به «او» در داستان «غازها و اردکهای آوازخوان» محمدعلی با چرخش سر قلم اتفاق میافتد. چکیده: تغییر زاویه دید از
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.