تارا نوری: داستانهای کوتاه ایتالو کالوینو و شروعهای تازه
نویسندهای با جاهطلبی و تنوعی حیرت انگیز، که هر یک از داستانهایش ماجراجویی تازهای است در حالتهای امکانپذیر داستان.
(کریس پاور، روزنامهی گاردین- اوت ۲۰۱۴)
ایتالو کالوینو در سخنرانی نیویورک خود در بهار ۱۹۸۳، اشاره کرد:
“بیشتر کتابهایی که نوشتهام و آنهایی هم که قصد داشتهام بنویسم از این فکر سرچشمه گرفتهاند که نوشتن چنان کتابی برایم محال مینمود: زمانی که خودم را قانع میکنم نوشتن کتابی کاملا از حوصله یا تواناییام خارج است، مینشینم و شروع به نوشتن آن میکنم.”
چنین گفتهای، مانند بسیاری از کارهای کالوینو آیرونیک و همزمان بسیار جدی است، و فهرست کتابهای شگفتآورش آن را کاملا تایید میکند. او در فاصلهی بین اواخر دههی چهل میلادی و مرگ نسبتا زودهنگامش در سال ۱۹۸۵، وقتی ۶۱ سال داشت، به اندازهی هر نویسندهای در عصر مدرن اثر ادبی خلق کرده است، مجموعه آثاری متنوع و منحصر به فرد شامل: داستانهای نئورئالیستی دربارهی جنگ جهانی دوم و دورهی پساجنگ (کالوینوی جوان به عنوان پارتیزان خدمت کرد، و تا مدت کوتاهی پس از اشغال مجارستان به دست شوروی در سال ۱۹۵۶، عضو حزب کمونیست بود.)، حکایات، تمثیلهای سیاسی، رمانهای تاریخی، داستانهای الهام گرفته از نظریههای علمی، آزمایشهای فکری، روایتهای خلق شده با استفاده از کارتهای تاروت و فرآیندهای کامپیوتری، و در ابتدا و انتهای دههی هفتاد میلادی، دو رمان شهرهای نامرئی و اگر شبی از شبهای زمستان مسافری، که نمونهوار روش او را در به کارگیری خیالپردازیبرای اشاره به واقعیت نشان میدهند. از نظر ساختاری، این کتابها بیانگر اشتیاق او به آغازها و عدم قطعیت او در پایانبندیهاست، موقعیتهایی که شاید روشن کند چرا او بنا به عادت، در جستجوی موضوع ناممکن بعدی برای نوشتن، از یک علاقمندی به دیگری پریده است. وقتی راوی رمان شوالیهی ناموجود او (۱۹۵۹) سوگواری میکند، نوعی بدبینی را از خودنشان میدهد که شور و شوق موجود در آثار او را تعدیل میبخشد.
“آدم نوشتن را با رغبت شروع میکند، اما زمانی میرسد که قلم در جوهرِ غبار گرفته فقط خیس میخورد و از آن حتا یک قطره زندگی هم جاری نمیشود. زندگی تماما بیرون است، بیرون پنجره، بیرون خود شخص، و به نظر میرسد آدم دیگر نمیتواند به صفحهای که دارد مینویسد بگریزد، تا دنیای دیگری خلق کند و از شکاف آن بپرد.”
کالوینو در اواخر دههی چهل میلادی با استفاده از تجربیات دوران جنگش تعدادی داستان همینگویوار نوشت. در هر حال، همان زمان هم کیفیت افسانهگویی در بعضی از آنها به چشم میخورد، به عنوان مثال جنگل حیوانات. در سرتاسر دههی پنجاه میلادی، کارهایش چنین سمت و سویی داشت؛ آن رمان نئورئالیستی دربارهی جامعهی ایتالیایی که خوانندگانش پیشبینی میکردند، پیدایش نشد. کالوینو بعدها توضیح داد:
«به جای آنکه خودم را مجبور کنم کتابی بنویسم که بهتر است بنویسم، یا آن رمانی را بنویسم که از من انتظار میرود، کتابی را در نظرم مجسم کردم که دوست داشتم بخوانم، داستانی از یک نویسندهی ناشناس، از زمانه و کشوری دیگر، که در اتاقکی زیر شیروانی پیدا شده.”
بعد از انتشار فانتزی تاریخی ویکنت دو نیم شده (۱۹۵۱)، دو کتاب با سبکی مشابه درآمد، بارون درخت نشین و شوالیهی ناموجود. کالوینو در همان دوره روی منتخب قصههای عامیانهی ایتالیایی کار میکرد (۱۹۵۶)، که تلاشی بود آگاهانه برای مروری بر داستانهای شبهجزیرهی ایتالیا، شبیه کار برادران گریم۱. این پروژه توجه او را نسبت به “نیروی واقعیت که به ناگاه وارد فانتزی میشود” تقویت کرد، اصطلاحی که دربارهی بیشتر کارهای بعدی او میتوان به کار برد. کالوینو به استثناء چند مورد، مانند داستان ناظر (۱۹۶۳) که دربارهی انتخابات ملی سال ۱۹۵۳ است، رئالیسم را به کلی کنار گذاشت.
از ۱۹۶۰ به این سو کارهای کالوینو اغلب به فرم یک بازی درآمد که بین خودش و خواننده، یا بین خودش و یک مفهوم در جریان است. در داستانهایی مانند تی صفر و رانندهی شب (۱۹۶۷) او در حذف شخصیت و پیرنگ تا حد اعلا پیش میرود، در حالیکه حرکت روایی را همچنان حفظ میکند. این داستانها کالوینو را با گروه اولیپو۲ همسو میکرد، حلقهای ادبی در پاریس شامل ریموند کُنو۳ و ژرژ پِرِک۴، که در پی پیوند زدن دقت و محدودیتهای ریاضی با آزادی و عدم قطعیتهای ادبیات بودند. گرچه همهی اعضای گروه تمایل نداشتند در این روشهای خاص همراهی کنند. گور ویدال۵، که با مقالهی مشهورش در نیویورک ریویو در سال ۱۹۷۴ کالوینو را به خوبی به دنیای انگلیسی زبان معرفی کرد، گله داشت که تی صفر “میتوانست توسط بورخس (و بهتر از این) نوشته شود.” و اینکه تعقیب او را یاد روب گرییه۶ میاندازد و “این به منزلهی تعریف نیست.”
آن داستانها در مجموعهی دوم کمدی کیهانی آمدهاند، مجموعهای که نمایانگر یکی از بزرگترین دستاوردهای کالوینو است. این داستانها که بیشتر بین سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۶۸ نوشته شدهاند (گرچه او تا دههی هشتاد هم داستانهایی به آن افزود)، به گفتهی نویسنده به ویژه وامدار لئوپاردی۷، کمیک استریپ ملوان زبل، ساموئل بکت، جوردانو برونو۸، لوییس کرول۹، امانوئل کانت، بورخس و آثار گراندویل۱۰ است. بیشتر داستانها را موجود تغییرپذیری روایت میکند که نام غیر قابل تلفظ Qfwfq را دارد (مایلم به Kwoofk رابرت کوور اشاره کنم۱۱). هر داستان از توضیحات علمی به عنوان نقطهی پرشی برای خلق شاهکارهای تخیلی استفاده کرده است و از طریق ستارهشناسی، زمینشناسی و زیستشناسی تکاملی، به کند و کاو در امور خانوادگی، امور عاشقانه و امور وجودی پرداختهاست. Qfwfq از زمان بیگ بنگ وجود داشته، او را بین زبالههای فضای عمیق، میان جنگلهای کاج، درون استخرهای آبستن امواج و زیر پوستهی زمین دنبال میکنیم. همانطور که مارتین مکلاکلین (مترجم) اشاره میکند، مقصود کالوینو پیوسته “بالا بردن هدفی بود که ادبیات برای خود تعریف میکند: او ادبیات را برای توصیف امر توصیف نشدنی به چالش میکشد، از عالم کبیر تا عالم صغیر، از بیگ بنگ تا تقسیم سلولی.” زبانی که او به کار میبرد تا به چنین چیزی برسد، قابل توجه است، و تعریف متقنی، برای مثال، از نظریهی کیهانشناسی ارائه میدهد، همانطور که نظریهی در حال حاضر رد شدهی مبدا ثابت جهان را تصور میکند.
“فضا همیشه منحنی است، اما نقاطی هست که قوس آنها بیشتر از جاهای دیگر است: یک جور جیب یا حفره یا لانه که خلا به دور خودش پیچیده است. توی همین لانههاست که هر دویست و پنجاه میلیون سال، یک اتم درخشان هیدروژن مثل مرواریدی در صدف، با صدایی خفیف زاده میشود.”۱۲
ادبیات غرب، کاری از همایون فاتح
شروع کردن داستان تازهای از کالوینو آغاز سفری است به سرزمینهای ناشناخته، حس انتظاری که ایجاد میکند لذتبخش است، و این موضوع بیش از هر نویسندهی دیگری که میشناسم، دربارهی کالوینو صدق میکند. با این حال آثار او همزمان با فضای مالیخولیایی و بدبینی فزایندهای آمیخته است. در آنها تصاویری از پایان جهان با نظمی وسواسگونه تکرار میشوند، و حتا وحشت در بخش اندک ولی قابل توجهی از آثار او حضور دارد. برجستهترین نمونهی آن مورچهی آرژانتینی است (۱۹۵۳). این داستان، مرد، زن و کودکی را توصیف میکند که با امید شروعی تازه به روستای جدیدی میروند، درونمایهی غالب (آثار) کالوینو، اما درمییابند که خانهشان، و در واقع کل محل، مورد هجوم مورچههاست. آنطور که گور ویدال میگوید این داستان واقعا به اندازهی هر یک از آثار کافکا رعب انگیز و غریب است، و آنگونه که فضای تهدیدآمیز ومعماگونهاش را با زبانی ساده و غیرنمایشی میسازد، یادآور تعریف خود کالوینو از کافکا است: “استفاده از زبانی چنان شفاف که به مرتبهی توهمآور میرسد.”
یک بار مصاحبهکنندهای از کالوینو دربارهی تاثیراتی که (از دیگران) پذیرفته پرسید، او در جواب گفت “نویسندهی من کافکا است.” حضور کافکا در سرتاسر آثار کالوینو قابل تشخیص است، از مورچهی آرژانتینی تا داستان درون پاشی۱۳ (۱۹۸۴). در این داستان کالوینو طی یک نشخوار فکری زیبا ولی عمیقا مالیخولیایی دربارهی سیاهچالهها و مرگ جهان، و دربارهی این نگرانی که در بطن هرگونه آگاهی، زوالی نهفته است، دو تا از دروننگرترین شخصیتهای ادبیات را به هم مرتبط میکند. این دو شخصیت عبارتند از شاهزادهی محکوم به فنا هملت (داستان این گونه شروع میشود: “Qfwfq گفت انفجار یا درون پاشی، مساله این است.”) و آن موجودِ موشکورمانند در داستان مرگزدهی کافکا به نام نقب:
“با خیالبافی دربارهی اجرام شبهستارهای فرضی در مرزهای نامعین کیهان، حواس خودتان را پرت نکنید. جایی که باید توجهتان را به آن بدهید مرکز کهکشان است، که تمام محاسبات و ابزار موجود حاکی از حضور جسمی با جرمی عظیم در آن است، اگرچه نامرئی باقی میماند. شبکههایی از امواج و گازها، که شاید از زمان آخرین درونپاشیها آنجا گیر افتادهاند، نشان میدهد که در مرکز کهکشان ما یکی از این به اصطلاح چالهها وجود دارد، بیرمق مثل یک آتشفشان پیر. هرچیزی که آن را دربرمیگیرد، از چرخهی منظومههای سیارهای و صورتهای فلکی تا انشعابات کهکشان راه شیری، همه چیز در کهکشان ما بر محور این درونپاشی استوار است که در خود فرو ریخته و محو میشود.”
آخرین خط از داستان پایانی کمدی کیهانی، ” در سوراخ موش خودم به حفر چالهام ادامه میدهم”، با نقب پیوند ایجاد میکند، داستانی که با مرگ کافکا ناتمام ماند، یا چنین به نظر میرسد (که ناتمام ماند): صفحهی پایانی دستنوشته کاملا پر شده است، بدون هیچ علامتگذاری مبنی بر پایان یافتن داستان.
آثار کالوینو فهرستی از شروعهای تازه است (خودش آثارش را چنین مینامد “مجموعهای از قطعهها که اثر من است”.)، و چه شایسته است که در یکی از واپسین داستانهایش به آخرین اثر نویسندهی دیگری اشاره میکند که به پایان نمیرسد، صرفا متوقف میشود. زندگی خود کالوینو نیز به پایان نرسید، بلکه با خونریزی مغزی ناگهان از بین رفت، و کتاب ناممکن بعدی نانوشته باقی ماند.
پانویس:
۱- افسانههای برادران گریم (Grimms’ Fairy Tales) یا داستانهای کودکان و خانواده، مجموعهای از قصههای عامیانه برای کودکان است که توسط برادران گریم، یاکوب و ویلهلم نوشته شدهاست.م ۲- اولیپو OULIPO (مخفف فرانسوی Ouvroir de littérature potentielle؛ کارگاه ادبیات بالقوه) گروهی متشکل از نویسندگان و ریاضیدانان عمدتا فرانسوی زبان است که به دنبال خلق آثار ادبی با بکار گیری تکنیکهای نوشتن محدود بودند. این گروه در سال ۱۹۶۰ توسط ریموند کُنو و فرانسوا لو لیونه تاسیس شد. دیگر اعضای مهم آن ژرژ پرک، ایتالو کالوینو، اسکار پاستیور، ژان لسکور و ژاک روبو هستند.م ۳- Raymond Queneau ۴- Georges Perec ۵- یوجین لوتر گور ویدال (Eugene Luther Gore Vidal) رمان نویس، نمایشنامه نویس و فعال سیاسی آمریکایی معاصر.م ۶- آلن رُب گرییه (Alain Robbe-Grillet) نویسنده و فیلمساز فرانسوی و از مهمترین چهرههای جنبش ادبی و هنری رمان نو یا موج نو در دههی شصت میلادی.م ۷- جاکومو لئوپاردی ((Giacomo Leopardiفیلسوف، محقق و از بزرگترین شاعران قرن نوزدهم ایتالیا و نیز از برجستهترین نویسندگان مکتب رمانتیسیسم.م ۸- جوردانو برونو (Giordano Bruno) کشیش، فیلسوف و کیهانشناس ایتالیایی قرن شانزدهم میلادی.م ۹- چارلز لاتویج داجسن (Charles Lutwidge Dodgson) با نام مستعار لوییس کرول، استاد ریاضیات، نویسندهی کتاب کودکان، کشیش و عکاس انگلیسی قرن نوزدهم، و خالق کتاب ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب.م ۱۰- ژان ایگناس ایزیدور جرارد (Jean Ignace Isidore Gérard) تصویرگر و کاریکاتوریست فرانسوی قرن نوزدهم، با نام مستعار گراندویل.م ۱۱- رابرت کوور در یکی از پادکستهای داستان نیویورکر، هنگامی که دربارهی مجموعهی کمدی کیهانی ایتالو کالوینو حرف میزند، Qfwfq را کوفک (Kwoofk) تلفظ میکند.م ۱۲- از داستان کوتاه بازی بیپایان، مجموعهی کمدیهای کیهانی، ترجمهی موگه رازانی. ۱۳- Implosion
ما در وب سایت خود از کوکی ها استفاده می کنیم تا با به خاطر سپردن تنظیمات برگزیده و بازدیدهای مکرر، مرتبط ترین تجربه را به شما ارائه دهیم. با کلیک روی «پذیرش»، شما رضایت میدهید تا از همه کوکی ها استفاده کنید.
This website uses cookies to improve your experience while you navigate through the website. Out of these, the cookies that are categorized as necessary are stored on your browser as they are essential for the working of basic functionalities of the website. We also use third-party cookies that help us analyze and understand how you use this website. These cookies will be stored in your browser only with your consent. You also have the option to opt-out of these cookies. But opting out of some of these cookies may affect your browsing experience.
Necessary cookies are absolutely essential for the website to function properly. This category only includes cookies that ensures basic functionalities and security features of the website. These cookies do not store any personal information.
Any cookies that may not be particularly necessary for the website to function and is used specifically to collect user personal data via analytics, ads, other embedded contents are termed as non-necessary cookies. It is mandatory to procure user consent prior to running these cookies on your website.