از دیگران

از دست ندهید

خورخه لوئیس بورخس: «باغ گذرگاه‌های انشعابی» به ترجمه کمال آبادی

پایان دوسیه جنگ ایران و اسرائیل در بانگ – این داستان با تلفیق فرمالیسم پیچیده و هستی‌شناسی ویرانگر، نه فقط رویدادهای جنگ جهانی، بلکه ساختارهای معرفتی‌ را هدف می‌گیرد که جنگ را ممکن می‌سازند. بورخس نشان می‌دهد که جنگ، مانند هزارتوهای باغش، هیچ مرکز یا خروجی ندارد-تنها گذرگاه‌هایی انشعابی است به رنجی بی‌پایان.

ادامه مطلب »
از دیگران

جواد اسحاقیان: رویکرد طبقاتی به رمان «غرور و تعصب» نوشته‌ جِین آستِن

آستن با نگاهی انتقادی، نابرابری‌های جنسیتی و فشارهای اجتماعی بر زنان، به‌ویژه در امر ازدواج، را برجسته کرده و از طریق الیزابت، ایده اراده فردی و انتخاب آزاد در برابر قراردادهای اجتماعی را مطرح می‌کند. این رمان، با تکیه بر نظریه مارکس و انگلس درباره رابطه زیرساخت اقتصادی و روساخت فرهنگی، نه‌تنها بازتاب‌دهنده جامعه انگلستان در آستانه قرن نوزدهم است، بلکه با معرفی شخصیتی چون الیزابت، نطفه‌های اولیه فمینیسم و دفاع از فردیت زنان را در بستری واقع‌گرایانه ترسیم می‌کند.

ادامه مطلب »
از دیگران

  لروی جونز (امیری باراکا): «فریاد‌زنندگان» به ترجمه میترا داوودی  

این داستان از طریق تصاویر زنده، خواننده را به درون دنیای موسیقی جاز و زندگی سیاه‌پوستان آمریکا می‌برد. از نظر تاریخ موسیقی، این داستان بازتابی از نقش موسیقی جاز و بلوز در مبارزه برای حقوق مدنی و هویت فرهنگی سیاهان است. در نهایت، این داستان نه تنها یک اثر ادبی قدرتمند، بلکه یک سند تاریخی و اجتماعی است درباره‌ی مقاومت، هویت و تلاش برای آزادی.

ادامه مطلب »
از دیگران

مارتن بیسهوفل: «موتورسواری روی دریا» به ترجمه فروغ تمیمی

این داستان تنهایی و جست‌وجوی معنا در زندگی ایزاک را روایت می‌کند؛ انسانی سرگردان میان رؤیا و واقعیت که نه به خشکی تعلق دارد و نه به دریا. ظهور موتورسواری اسرارآمیز که روی آب حرکت می‌کند، نمادی از امید و امکان گذر از محدودیت‌هاست، اما پایان داستان با بازگشت ایزاک به تنهایی و تقلای بی‌ثمرش (تلاش برای پرواز مانند پرنده) نشان می‌دهد که گریز از شرایط موجود نه با معجزه، که با پذیرش خود و واقعیت ممکن است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ریچارد رایت: «مردی که تقریباً یک مرد بود»، به ترجمه نادر افراسیابی 

داستان «مردی که تقریباً یک مرد بود» به موضوعاتی مانند هویت، قدرت، نژادپرستی و خشونت می‌پردازد. دیو ساندرز نمادی از جوانانی است که در جامعه‌ای ناعادلانه به دنبال اثبات خود هستند، اما راه‌حل‌های آن‌ها اغلب ناپخته و خطرناک است. ریچارد رایت از طریق این داستان، خواننده را به تفکر درباره پیامدهای نژادپرستی و فشارهای اجتماعی وادار می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه این فشارها می‌توانند زندگی افراد را تحت تأثیر قرار دهند. این داستان نه‌تنها یک اثر ادبی قدرتمند، بلکه بازتابی از واقعیت‌های اجتماعی زمان خود است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

 جان چیور: «رادیوی عظیم» به ترجمه میترا داوودی

چیور با مهارت فراوان، از طریق روایتی ظریف و چندلایه، خواننده را به درون دنیای شخصیت‌هایش می‌کشاند و او را با سوالات عمیقی درباره هویت، حریم خصوصی و ماهیت واقعی خوشبختی مواجه می‌کند. این داستان نه تنها یک اثر ادبی قدرتمند، بلکه یک بررسی روان‌شناختی دقیق از زندگی انسان‌ها در جامعه مدرن است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

آلیس واکر: «استفاده روزمره» به ترجمه میترا داوودی

در این داستان، تضاد بین سنت و مدرنیته را می‌توان به عنوان نمادی از تقابل بین فرهنگ بومی آفریقایی-آمریکایی و فرهنگ مسلط سفیدپوستان آمریکایی دید. دی (وانگرو) با تغییر نام خود و تلاش برای فاصله گرفتن از ریشه‌های خود، سعی می‌کند هویت جدیدی برای خودش بسازد که با معیارهای مدرن و غربی هماهنگ باشد، در حالی که مامان و مگی به سنت‌ها و میراث خانوادگی وفادار هستند. این تقابل نشان‌دهنده‌ی تنش بین هویت فردی و هویت جمعی است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

شارلوت پرکینز استتسون: «کاغذ دیواری زرد» به ترجمه تهمینه زاردشت

این داستان یک اثر کلاسیک فمینیستی، بیانگر فروپاشی روانی یک زن جوان به دلیل انزوای اجباری و درمان‌های سرکوبگرانه مردسالارانه است. این اثر مرجع به نقد پزشکی زن‌ستیز قرن نوزدهم و شیوه‌های درمانی مانند «درمان وایر میچل» می‌پردازد که زنان را وادار به سکوت و انفعال می‌کرد. پایان تلخ داستان به نمادی قدرتمند از مقاومت در برابر نظام‌های سرکوبگر تبدیل شده است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

روبر پنژه: «لیبرا» به ترجمه عاطفه طاهایی – بخش شانردهم

نامه چیزی نبود جز شرح امانت‌دارانه‌ای روابطِ میانِ خانم معلم و مونار که خواهرِ لورپایُر نوشته بود، اِدمه است مگر نه، ‌و دوشیزه فرانسین را در وضعیتی قرار می‌داد که می‌توانید تصور کنید، چطور این خرچسونه‌ی پتیاره با آن سر و وضع بوگندو و تور عزایش با معاون شهردارمان می‌خوابید، اصطلاحش را شما بگویید و این ابله…

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

جین تومر: «تئاتر» به ترجمه نادر افراسیابی

داستان «تئاتر» در سالن تماشاخانه‌ای به نام هاوارد اتفاق می‌افتد. در آنجا زندگی سیاه‌پوستان با رقص‌های پرجنب‌وجوش و موسیقی جاز به درون دیوارهای تئاتر نفوذ می‌کند. این فضا پر از انرژی و شور است و نویسنده با توصیفات دقیق، خواننده را به قلب این محیط پرتلاطم می‌برد. شخصیت‌های اصلی، جان و دوریس، درگیر رابطه‌ای پیچیده و پرتنش‌اند که بازتاب‌دهنده‌ی مسائل عمیق‌تری مانند عشق، هویت و نژاد است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

اورسولا لوگویین: «روز قبل از انقلاب» به ترجمه صادق اثنی‌عشری

لایا اُدو، پیرزن بنیان‌گذار یک جنبش آنارشیستی، در “روز قبل از انقلاب” اورسولا لگویین، نه فقط یک شخصیت سالخورده، بلکه نمادی از تجربه‌ی تاریخی و تضاد بین گذشته‌ی پرشور و حال حاضرِ درونی است. داستان با تمرکز بر افکار و خاطرات او در آستانه‌ی یک انقلاب دیگر، به فردیت و میراث یک زن می‌پردازد. پیری او، کلیدی برای درک عمیق تضادها و دیدگاه منحصربه‌فردش در لحظه‌ی سرنوشت‌سازی است که داستان روایت می‌شود.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ارنست همینگوی: «خانه سرباز» به ترجمه نادر افراسیابی

از مهم‌ترین درونمایه‌‌های این داستان بیگانگی و انزواست که بازتابی از وضعیت بسیاری از سربازان بازگشته از جنگ است. کرِبز نه تنها از نظر جسمی، بلکه از نظر روحی نیز آسیب دیده است. او دیگر نمی‌تواند به زندگی عادی بازگردد و درگیر احساسات پیچیده‌ای مانند گناه، بی‌انگیزگی و سردرگمی است. یکی از درون‌مایه‌های اصلی داستان، ناتوانی کرِبز در برقراری ارتباط با دیگران است. او نمی‌تواند احساساتش را بیان کند و دیگران نیز نمی‌توانند درد او را درک کنند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

زورا نیل هورستون: «اسپانک» به ترجمه میترا داوودی

اسپانک، شخصیت اصلی داستان، مردی بی‌پروا و جسور است که بدون ترس از هیچ‌چیز، به خواسته‌هایش می‌رسد. او با تصاحب لنا، همسر جو، و سپس کشتن جو در یک درگیری، قدرت و تسلط خود را به نمایش می‌گذارد. جو، در مقابل، نماد ضعف و ترس است، اما حتی در مرگ نیز حضور خود را از طریق افسانه‌ها و باورهای مردمان حفظ می‌کند. این تقابل بین قدرت و ضعف، جسارت و ترس، یکی از محورهای اصلی داستان است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

شروود اندرسن: «می‌خواهم بدانم چرا»، به ترجمه نادر افراسیابی 

داستان “می‌خواهم بدانم چرا” اثر شروود اندرسن، از منظر اول شخص و از زبان یک نوجوان بیان می‌شود. این نوجوان، که نامش در داستان ذکر نشده، عشق عمیقی به اسب‌های مسابقه دارد و این عشق به عنوان محور اصلی داستان، هم روایت و هم شخصیت‌پردازی را شکل می‌دهد. راوی با زبانی ساده و صمیمی، تجربه‌ی خود از سفر به مسابقات اسب‌دوانی در ساراتوگا را بازگو می‌کند. این روایت، علاوه بر توصیف جزئیات مسابقات و اسب‌ها، به کشف ناگهانی راوی از واقعیت‌های تلخ زندگی بزرگسالان می‌پردازد.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

گری لئونارد: «دوبلینی‌ها»، به ترجمه تارا نوری

مقاله گری لئونارد نشان می‌دهد که «دوبلینی‌ها» نه تنها یک مجموعه داستان کوتاه است، بلکه یک اثر عمیق و چندلایه است که به بررسی مسائل اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی می‌پردازد. جویس با استفاده از سبک منحصر به فرد خود، خواننده را به چالش می‌کشد تا معانی پنهان داستان‌ها را کشف کند و به درک بهتری از زندگی شخصیت‌ها و جامعه‌ی آن‌ها برسد.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

روبر پنژه: «لیبرا» به ترجمه عاطفه طاهایی – بخش چهاردهم

ده سال بعد مامان بیچاره‌اش که به‌واسطه‌ی مادربزرگش جزو خانواده‌ی دوشمن به حساب می‌آید و بنابراین قوم و خویشِ سخنران در برنامه‌ی شعرخوانی همراه این خانم‌ها بود، آنها درباره‌ی سخنرانی و قساوت‌های بشر به طور کلی مشغول تعبیر و تفسیر بودند، بی‌هوا در ذهنش به یاد بچه‌اش افتاد که دیگر بزرگ شده بود و در پاریس زندگی می‌کرد.

ادامه مطلب »
از دیگران

جواد اسحاقیان:خوانش فرهنگی رمان «من مَلاله هستم» نوشته‌ی ملاله یوسَف‌زَی-کریستینا لَمب

این جستار با رویکرد خوانش فرهنگی (Cultural Poetics Theory) انجام شده و نشان می‌دهد که چگونه رمان خود-زندگی‌نامه‌ای ملاله یوسف‌زی نه تنها روایتی از زندگی شخصی ملاله است، بلکه بازتابی از چالش‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در جامعه‌ی پاکستان و به ویژه در مواجهه با گروه‌های افراطی مانند طالبان است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

جویس کرول اوتس: «سرماخوردگی خفیف» به ترجمه میترا داوودی

سال‌ها تلاش کرده بود صاحب فرزندی شود، اما این تلاش‌ها بی‌نتیجه ماند و ازدواجش هم به شکست انجامید. البته شاید عبارت «به شکست انجامید» بیان درستی نباشد، زیرا او با اشتیاقی سوزان و — همان‌طور که برخی ناظران (از جمله شوهرش) اشاره کرده‌اند، با بی‌خردی تمام آرزوی داشتن فرزند را در سر می‌پروراند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

روبر پنژه: «لیبرا» به ترجمه عاطفه طاهایی – بخش سیزدهم

در باغ بودیم، خانم‌ها به دوشیزه لوزی‌یر تبریک می‌گفتند، چه استعدادهایی داشت، و چقدر فروتن، مدیر برنامه ‌گفت هنرمند واقعی این طور است و با موضوع تعالی روح دوباره بنا کرد به صحبت، دور پروفسوردوشمن خلوت‌تر بود شاید چون او را خیلی نمی‌شناختند یا شاید هم از این می‌ترسیدند که دوباره بنا کند به صحبت.

ادامه مطلب »