از دیگران

ادبیات غرب

جویس کرول اوتس: «ماهیت داستان کوتاه من» – به ترجمه عباس مخبر

ما به همان دلیل می‌نویسیم که رؤیا می‌بینیم، چون نمی‌توانیم رؤیا نبینیم، چون رؤیا دیدن در سرشت تخیل بشر جای دارد. آن دسته از ما که “می‌نویسند”، که آگاهانه واقعیت را آرایش می‌دهند و باز آرایی می‌کنند تا معانی پنهان آن را کشف کنند، رؤیابینانی جدی‌ترند.

ادامه مطلب »
از دیگران

رضا علامه‌زاده: بدرود با «گابو» و «مرسدس» – یادداشت‌هاى پسر گابریل گارسیا مارکز از آخرین روزهاى زندگى پدرش

دریگو گارسیا این کتاب را با عکسِ پشت جلدی که خودش از پدر و مادرش در روز دریافت خبر جایزه نوبل ادبیات به مارکز گرفته بود، قبل از اولین سال‌مرگ مادرش منتشر کرده است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

جیمز وود: « کنوت هامسون، عادت به نامنتظرانه‌ها»، به ترجمه عباس شکری

در کتاب‌های گرسنگی (۱۸۹۰)، رازها (۱۸۹۲) و پان (۱۸۹۴)، نویسنده‌ی نروژی نوعی از مدرنیست در رمان را کشف کرد که با بکت به‌ پایان رسید. ارمغان او حاصل وضعیت گرگ و میش و تاریکی غروب در ادبیات است.

ادامه مطلب »
از دیگران

فریبا صدیقیم: داستایفسکی، مفتش اعظم و دلهره‌ی آزادی

یکی از براداران کارامازف به برادر دیگرش: اشتباه نکن آلیوشا، این خدا نیست که من وجودش را نمی‌پذیرم، بلکه این جهان پر از بیدادی است که او آفریده است. من تنها می‌خواهم با احترام بلیطی را که به این دنیا در اختیارم قرار داده است برگردانم.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

توماس مان: «مرگ»، به ترجمه رضا نجفی

آیا آن‌ موجود دوست‌ داشتنی‌ و بی‌نهایت‌ ظریف‌ را زیر آسمان‌ تابستانی‌ لیسبون‌ به‌ یاد می‌آوری؟ دوازده‌ سال‌ پیش‌ بود که‌ او، کودک‌ را به‌ تو سپرد و از دنیا رفت. در حالی‌ که‌ بازوان‌ لاغرش‌ به‌ دور گردنت‌ حلقه‌ شده‌ بود.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

فرانسیسکو آیالا: گفت‌وگوی مردگان؛ مرثیه‌ای اسپانیایی- به ترجمه پویا رفویی

نه مقبره‌ای در کار است، نه طاق نصرتی، نه تاج افتخاری، نه ستونی، نه مزاری، نه سرودی. نه مفرغی، نه مرمری. پانتئونی در کار نیست. شاید سبُکایی در کار باشد، بی‌شکل چون برق‌برقِ اشک در نی‌نیِ چشمی، یا تلنگری از غرور و تحقیر در خموشی دو لب.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ویلیام پدن: نویسندگان نویسنده می‌شوند یا نویسنده به دنیا می‌آیند؟ – به ترجمه عباس مخبر

دو عامل تعیین کنندۀ توفیق ادبی است: نخست برخورداری از توانایی ذاتی، و سپس نیاز (تمایل واژۀ ضعیفی است) به پرورش همۀ ابعاد این تواناییِ ذاتی تا به نهایت، از طریق تلاش ایثارگونه. ت

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

لیدیا دیویس: «نمی‌توانم و نمی‌خواهم» – به ترجمه اسدالله امرایی

اینجانب از طرف هیئت اجرایی دبیران به عنوان زن سال ۲۰۰۶ برگزیده شده‌ام. دچار حیرتم. مرقوم فرموده‌اید که این جایزه به زنانی تعلق می‌گیرد که نمونه‌ی‌ «شایانی» برای همتایان خود باشند و دستاوردهای خود را «ارتقا» ببخشند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

پیرامون کوتاه‌نویسی: گفت‌وگوی هما نصیر با لیدیا دیویس

قصه‌‌نویسی در معنایی که مدّ نظر ماست، فرآیندی است که نویسنده باید از مراحلی عبور کرده باشد، تا بتواند بنویسد. بنابراین مخاطب نیز باید دشواری‌های مطالعه آثار نویسندگان صاحب سبک را بر خود هموار کند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ایتالو کالوینو: «ارث پدرى» به ترجمه فرید عرب‌زاده

در ناحیه ما گاو نر کمیاب است. علفزارى براى چریدن یا زمینى براى شخم زدن وجود ندارد: فقط درخت میوه کاشته مى‌شود و خاک قطعه هاى کوچک زمین هم آن قدر سخت است که براى شکستن آن از کلنگ استفاده مى ‏شود.

ادامه مطلب »