
حمید فرازنده: جستوجوی تحریفآمیز عدالت
عدالت در نظر روایتگر رمان «برای تو» همخانهی حس انتقامگیری است: کسی باید تاوان همهی شوربختیهای مرا بپردازد؛ بدون یک قربانی من به آرامش نمیرسم. روحیهای که با ناتورئالیسم حاکم بر روایت همخوان است.
عدالت در نظر روایتگر رمان «برای تو» همخانهی حس انتقامگیری است: کسی باید تاوان همهی شوربختیهای مرا بپردازد؛ بدون یک قربانی من به آرامش نمیرسم. روحیهای که با ناتورئالیسم حاکم بر روایت همخوان است.
با درگذشت رجبعلی اعتمادی بحث دیرینه ادبیات عامهپسند متکی بر قدرتهای سیاسی مسلط به عنوان بدیل ادبیات متعالی که میخواهد مستقل باشد از نو درگرفت. در این جستار با بنمایههای این بحث آشنا می شویم.
روزگاری برای کودکان قصه میگفتند. کودکی که با یکی از بستگان مسن مانند مادربزرگی، خاله یا عمهای اخت بود، تصادفی یا به مناسبتی در اوقاتی از روز که هنوز فراغتی بود، گوش به این کلمات جادویی میسپرد: یکی بود، یکی نبود…
داستان در چارچوب نامهای باز میشود که راوی به دختر دوستش و در پاسخ به پرسش پر از سوء ظن او از ماجرای ناپدید شدن/ سر به نیست شدنِ پدرش، نوشته است.
جایگاه ادبیات تنکامخواهانه در اسپانیا، نسبت به اروپا و آمریکای شمالی شایستهتر است. به زمانی که تنکامخواهی از پس موج کوتاه مدت و نه چندان قابل اعتماد با رسیدن موج ِ نومحافظهکاری و فمینیسم دههی هفتاد و هشتاد سده گذشته در نطفه خفه شد، اسپانیا انقلاب اقتصادی و فرهنگی تجربه کرد و در این سرخوشی به هیچ روی حاضر به مهار شادخواری ِ به دست آمده نبود.
هادی کیکاووسی در «شبح اپراتور» ما را به شبنشینی اشباحی میبرد که محلهی «خورِ گورسوزان» در حاشیهی بندرعباس را در تسخیر خود دارند. حضوری ویرانگر که خبر از سیلابی عظیم میدهد.
در رمان «بالاپوشی از قطار» خواننده مدام در پی وضوح آگاهی خویش از واقعیاتی است که بر راویان داستان گذشته است، اما چقدر میتوان به وضوح آگاهی راوی اطمینان کرد و تا چه حد میتوان به شرح او از وقایع باور داشت؟
نمایشنامهی “بهار هر سال…” نوشته محسن یلفانی روایت ماجراهایی است که پیش و پس از انقلاب ۵۷ بر کریم بهزادی و فرزندانش رفته است. دقیق تر، روایت زندگی کریم بهزادی، پسران، دختر، عروس و نوهاش است در این دو دورۀ زمانی.
حمید فرازنده در ستون ۱۸۰ درجه «بانگ» دنیای شعری از آزاده طاهایی با تصاویر دریایی را میکاود که به تعبیر او در بیان وضعیت ما ساکنان کشتی شکسته در جهان پرتلاطم کنونیست.
نوشتههای ضد جنگ حسین مرتضائیان آبکنار به درستی در حوزهای بیرون از معیارهای تعریف شده برای «ادبیات دفاع مقدس» قرار میگیرد. آثار او در حوزه ادبیات جنگ، نه تنها غالبا روایت دفاع مقدس را به چالش میکشند، بلکه گاهی سعی در واژگون کردن کامل روایت مسلط دارند.
جعفر مدرس صادقی، مرد نامآشنای جهان کوچک داستان فارسی است. کم ننوشته است و کم درس نداده است و کم هنرجوی داستان تحویل جامعهی نحیف داستان فارسی نداده است. خوب کرده است و پر کرده است. در این مقاله بر نقد او از بهرام صادقی تأمل کردهایم.
در میزگرد پیش روی که با حضور دکتر فرزان سجودی، امیر حسین یزدانبد و وحید ذاکری برگزار شده است، از فکر اصلی داستان به ساختار و سپس به زبان یکی از آثار مهم ادبیات مهاجرت راه میبریم.
در این نوشتار با واکاوی داستانهای «توی دشت بین راه» و «گلدان» از قاضی ربیحاوی نشان میدهم که در جهان داستانی او، مسئلۀ آوارگی/پناهندگی چگونه از یک عارضه سیاسی در دل وضعیتِ اضطرار به امری عاطفی بدل میشود و همچنین چرا شخصیتهای این داستانها به «آوارگی درونی» تن میدهند.
داستانهای کوتاه مهشید امیرشاهی ما را به یک جهان چندمعنایی رهنمون میکنند. جهانی که با همۀ تلخی، شیرین است، چون از جنس زندگــی ماست، گاه مــا را میخنداند، گاه به تفکر وامیداردمان و گاه غمگینمان میکند.
خویشکاری او از روزی که گذارش برای گزارشی افتاد به بلوچستان، شد دالانداری فرهنگ ایرانی. عزم نوشتار که میکرد، جهان چنانش تنگ میشد که نمیتوانست ننویسد؛ گو با دست لرزان و حافظهی گریزپا.
ترجمه دیگری از هزار و یک شب، به قلم اوحد بن احمد بلگرامی را معرفی میکنم. این ترجمه را میبایست دومین ترجمهی فارسی هزار و یک شب بعد از ترجمهی بزنجردی – که در سال ۱۸۱۴ به اتمام رسیده – دانست.
نیما در افسانه، به تعبیری، با زرتشت سخن میگوید؛ امّا با زرتشتِ شاعر و سرودساز، نه زرتشتِ پیامبر. غفلت از این تمایز میانِ شاعر و پیامبر، خواشن شعر نیما را به دکترینی الهیاتی فرومی کاهد که از جانِ زنانهی افسانهی نیما دور است.
از ابتدای داستان ما با مشخصات شخصیتی روبهرو هستیم که قاسم را کشته است. در طول داستان، رفتهرفته همین صفت و دادهها به خود او بازمیگردد و در نهایت او شخصیتی را با مشخصات خودش میکشد. در تردید میمانی که قاسم فاعل است یا مفعول؟
در فرهنگ فارسی، صدای زنان، در حجاب و در قفس تقابلهای دوتائی خصوصی/عمومی، گرفتار شده است. چنین به نظر میرسد که این اتفاق در تمام جنبههای زندگی؛ اخلاقی، جنسی، اجتماعی و سیاسی، ریشه دوانده است.
هیچ رمانی، حتی تخیلیترین آن، بدون ارتباط با تجارب نویسنده نوشته نمیشود. ولی این بدان معنی نیست که بیوگرافی یک نویسنده، اصلا زندگی هر کسی، بیوگرافی هر انسانی، یک رمان است.
ادبیات بیش از هر چیز آن هنگام برای سیاست ضروری است که به هر چیزی که بیصدا است، صدایی میبخشد، آن هنگام که نامی میبخشد به آنچه هنوز نامی ندارد، به ویژه به آنچه که زبان سیاست طردش میکند یا میکوشد آن را حذف کند.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.