«تخته سنگهای عریان» نوشته ریرا عباسی در نشر آفتاب
این رمان زندگی مادربزرگ جوانی به نام پریدخت و سارا نوهاش را دنبال میکند که به قصد خرید و زیارت به تجریش میروند و در زیارتگاه هنگام پس گرفتن کفشها از مرد امانتدار با یک تغییر عمومی، ابتدا در همان مکان و بعد در شهر روبرو میشوند.