شعر و شاعران

شعر

علیرضا بهنام: روایت بی‌روایت

تشدید را بزن/بزن بر گلوله هایی که شعر نمی دانند و بی هوا فرو می روند در نیزار/متنم منم تنم/بتنم بر تن این ژنده شعر فرو شده در چشم/بتنم بر متن های سرطان بر چشم تیز فرو شده در خون در بلاد درکه

ادامه مطلب »
شعر

مهناز نیکفر: سه شعر

همیشه جایی در جهان، خالی ست، حفره‌هایی که زخم به زخم عمیق تر می‌شوند. کدام‌اشان ژرف‌ترند؟، بازوان خالی از تو یا سفره‌ی خالی دست‌های پدر؟

ادامه مطلب »
چه خبر؟

سروده‌ای تازه از علی باباچاهی

علی باباچاهی، شاعر سرشناس بوشهری در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۱ این شعر را سروده است در بیان یک وضعیت اضطرار: فردا شدنی بود و شد/ و من هم‌زمان در چند مکان متواری و/ ربوده شدم و یا/ در یکی از سپیده‌دمان تیرباران و یا احتمالات دیگری که در شعر از آن سخن رفته است.

ادامه مطلب »
شعر

فرزین پارسی‌کیا: رها باشیم

مکرر این‌ همه همهمه را چه می‌نامی؟ چیست که نام طولانی‌ترین اتفاق، رهایی‌ست تا به بند تو ببندم پا
ببندم به لبخند و چشم تا تو بگشایی دست، اجزای ملتزم به ضرورتت،همه یک‌جا جمع شده‌اند، می‌بینی؟

ادامه مطلب »