شعر و شاعران

بانگ - نوا

عسگر آهنین: کلمات

کلمات، هراسان و گریزانند، انگار، از پای چوبه‌های دار گریخته باشند، شاید هم احساس می‌کنند که تحت تعقیب‌اند…

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

رضا براهنی: آدم‌های اتاق

اینها چگونه آدم‌هایی هستند؟ بر پشت دایره‌ها مثل خواب راه می‌روند، پرنده‌هایی هستند که با بال‌های حروف اسفرجانی، بر برگ‌های جهان خواب می‌روند

ادامه مطلب »
چه خبر؟

عالیا میرچی: سه شعر

برگرد! کسی تو را نخوانده به راه، خانه را خسته کرده مرور مدام ممکن‌ها، حرف تازه‌ای بزن، پنجره‌ای بشکاف، تکه روشنی را به دندان بگیر و چشم‌اندازی بیاویز

ادامه مطلب »
چه خبر؟

شعری از آزاده طاهایی

دنیا تکیه داده به تکه‌های تن، سعی دارد وانمود کند، جنایت عادی‌ترین اتفاق است، شاعر در شعرش به قتل می‌رسد، زخم از کتاب‌ها می‌ریزد، این جهان، سرانجام لال خواهد مرد.

ادامه مطلب »
چه خبر؟

سیدعلی صالحی: بدقولی

منتظر، مأیوس، بی‌چراغ، زانو… بغل کرده‌ای که چه!؟ واژه‌ها را در پَرده می‌پایی، که چه؟! خودت را خسته به تاریکی‌ها، که چه که چطور که چرا…!؟

ادامه مطلب »
از دیگران

رفعت العرعیر: «اگر قرار است من بمیرم» – به ترجمه سپیده جدیری

هر شاعری که کشته می‌شود، رویایی از رویاهای زمین کم می‌شود و کم کم همه در بی رویایی محض فرو می‌رویم. رفعت العرعیر، شاعر، استاد دانشگاه و نویسنده‌ی محبوب فلسطینی در حملات هوایی اسرائیل به شمال غزه، به‌همراه برادر و خواهر خود کشته شد. آخرین شعر او قبل از مرگ.

ادامه مطلب »