
حسین نوشآذر: مرثیهای برای یک یل
نوشتم: او را که در خاک کردند، دور و نزدیک، زنان و مردان بسیاری گریستند.
نوشتم: او را که در خاک کردند، دور و نزدیک، زنان و مردان بسیاری گریستند.
امیرحسین بساطی، ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ به بهانه خرید لوازمالتحریر از خانه بیرون زد و در خیابان سپهر کرمانشاه به معترضان پیوست و با شلیک مستقیم مأموران امنیتی به سینهاش جان باخت. این داستان، داستان یک امیر حسین است که ممکن است هر امیر حسین دیگری هم باشد.
هستی نارویی در آستانهی هفت سالهگی در جمعهی خونین زاهدان براثر گاز اشکآوری که مرگسرشتان جمهوریی اسلامی پرتاب و پخش میکنند، کشته میشود. او نهالی است که پیش از آنکه پربار شود، درو میشود. نقش او در غروب جمعههای زاهدان میچرخد. تکههایی از فاجعهی قتل هستی را در چند خط بخوانیم.
آریامن احمدی در این روایت چندرسانهای با تهمینه در گفتوگو قرار میگیرد که از مادران عزادار قیام ملت ایران با او سخنها بگوید. چه مادرانی تهمینه! که گیسهایِ سیاهشان را بُریدند که فرزندانشان را با دستهایشان بهخاک سپردند پیش از آنکه باد در موهایشان آواز بخواند.
با سرعت خیلی زیاد دنده عقب رفت به طرف جمعیت دخترها. من دوباره دست مونا را محکم گرفتم ولی دستش توی دست من شُل شد. بعد افتاد روی زمین. چشمهاش هنوز باز بود و به من نگاه میکرد. من جیغ کشیدم. مونا داشت لبخند میزد و به من نگاه میکرد.
یک روز صبح/چشم باز میکنی/پشت پنجرهها/رنگین کمان میبینی/در آینهها مینگری/رنگین کمان میبینی/به خیابان نگاه میکنی/دست بچهها/رنگین کمان میبینی/بی اختیار اشک میریزی/بر گونههای تو/قطرههای رنگین کمان میغلتند
چشم فرمانده سرخ شده و اشک میریخت. همین سبب نگرانی قاضی بود که پس از فرستادن صلوات به صدای بلند گفت: ‘باید کسی را مجازات کرد. نمیتوانم تنها خاکستر سوختهی کسی را محکوم کنم.
ایرانیان همزمان با زادروز کیان با تجمع در دهها شهر جهان یاد و خاطره او را گرامی داشتند. روایت قتل او بر لحظهای متمرکز است که خانواده کیان پیرفلک از ترس ربوده شدن پیکر او توسط نیروهای امنیتی، تصمیم گرفتند در شب حادثه از انتقال او به سردخانه خودداری کنند.
چه مرگهایی که در افسانهی تو نبود و ما دیدیم…امروز صبح هم مثلِ همهی صبحهای جهان نبود، مرگ با صدای «اللهاکبر» به کوچه آمد و بعد… تمامِ شهر شنیدند.
شب بود. اولین شب بعد از در خاک شدنات. شهر مثل یک فرشته با دو بال سفید که کارمند سازمان زندانها با کمر سفت و مردی معیوب از مقعد به او تجاوز کرده باشد، به خود میپیچید و مینالید و میگریست.
نگاهش کردم. هنوز روبروی آینه بود و سر و روی خودش را مرتب میکرد. من خندیدیم – با همین النگوهای توی دستت میخوای بیای؟ پرسید – مگه النگوهام چه ایرادی دارن مامان بزرگ. خودت برام خریدی.
نام بیرون شلیک است/نام بیرون مرگ/نام بیرون بر تو /گوش تو از ترس جوانانی خواهد ریخت که دور اشک همکلاسیشان حلقه زدهاند/و نام تو را زیر لب میجوند
زخم اعدامیان آیا شفا پیدا کرده است؟ به یاد میآورند به دست چه کسانی کشته شدهاند؟ در دست آنها چیست؟ در چشمهای اعدامیان چه میبینی؟ تهدید یا تمنا؟
مونا نقیب، کودک هشت ساله، به گلولهی مرگسرشتان جمهوریی اسلامی کشته میشود. او ساکن شهرک آسپیچ در حومهی شهر سراوان است که جمعیتاش به سههزار نفر نیز نمیرسد. مونا شکوفهای است که پیش از آنکه شکوفا شود، برباد میشود.
«گورستانها آواز میخوانند» شعری است که اخوان کردستان (نام مستعار) برای نشریه ادبی بانگ فرستاده است. این شعر به شکل چندرسانهای منتشر شده. میتوانید شعر را با صدای شیدا محمدی، شاعر نامآشنا هم بشنوید.
شهریار مندنیپور در مصاحبه با صدای آمریکا با تمرکز بر بیانیه «ما ادبیاتیها» درباره اهمیت مبارزه با سانسور توضیح میدهد.
فرج سرکوهی در مصاحبه با رادیو فردا اهمیت این بیانیه ما ادبیاتی ها را توضیح میدهد:
«ما ادبیاتیها» بیانیهایست به قلم فرشته مولوی که با امضای بیش از ۶۰ شاعر و نویسنده مقیم ایران و خارج از ایران که با همراهی نشریه ادبی بانگ تهیه شده است.
فرشاد رستمی، نوازنده کمانچه و قیچک، تنظیمکننده و آهنگساز، متولد ۲۲ بهمن ۱۳۵۰ در شهر قصرشیرین استان کرمانشاه است. او همراه با اتابکی و نوید شاه بیکی نماهنگ «غریب» را در واکنش به قتل مسها (ژینا) امینی درباره غربت کردها در تهران ساخته بود:
مفتون امینی از شاعران سرشناس ایران که در مکتب نیمایی و به ترکی نیز اشعار ماندگاری سروده پنجشنبه ۱۰ آذر در نود و شش سالگی درگذشت.
آرش فولادوند، ارکستر فیلارمونیک پاریس شرقی و موسس و سرپرست گروه کُر ایرانیان در اروپا با همکاری گروه کر بهار پاریس ترانه تازهای را برای جنبش اجرا کرده و حقوق بازخوانی و اجرای این اثر را در اختیار مردم قرار داده است:
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.