«ایران فرهنگی» کجاست؟ اسماعیل خویی با شعرش پاسخ می‌دهد

محمد رسول‌اف، فیلمساز برجسته ایرانی که به هشت سال زندان محکوم شده موفق شد از ایران فرار کند. او در دو بیانیه این اقدام را توضیح داد. در بیانیه دوم او که خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی نوشته شده آمده است:

«اگر فکر می‌کنید مرزهای ایران در دست شماست در خواب خوشی هستید. اگر ایران جغرافیایی زیر چکمه‌های استبداد دینی شما رنج می‌کشد ایران فرهنگی در ذهن مشترک میلیون‌ها ایرانی که از ظلم و توحش شما ناچار به ترک ایران شدند زنده است و هیچ قدرتی نمی‌تواند اراده‌ی خود را به آن تحمیل کند. از امروز من ساکن ایران فرهنگی‌ام. سرزمینی بی مرز که میلیون‌ها ایرانی با تاریخ و فرهنگی کهن در هرگوشه و کنار جهان آن را ساخته‌اند. »

اما ایران فرهنگی کجاست؟ آیا چنین ایرانی وجود دارد؟ اسماعیل خویی، شاعر فقید در شعر «از میهن آنچه که در چمدان دارد» مختصات ایران فرهنگی را به ما نشان می‌دهد. می‌شنوید:

خویی از «ایران فرهنگی» به عنوان «بی‌درکجا» یاد می‌کرد. او  در مصاحبه با مهدی جامی گفته بود:

«آدم تا هنگامی که می‌تواند به میهن خودش بازگردد، احساس بیدرکجایی نمی‌کند. لحظه‌ای این حالت پیدا می‌شود و درمان‌ناپذیر هم هست که تو می‌دانی چیزی جز مرگ حالیا در میهن چشم انتظار تو نیست.»

خویی شعر «از میهن آنچه که در چمدان دارد» را با گوشه‌چشمی به شعر  این شعر «ای کاش آدمی وطنش را مثل بنفشه‌ها…» از شفیعی کدکنی و تعبیر «چراغم در این خانه می‌سوزد» از احمد شاملو سروده است.

بیشتر بخوانید:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی