بانگ – نوا

بانگ - نوا

بانگ‌نما: «پنج زن»، محمد عبدی

«پنج زن» از نقطه نظر زنان با کنکاشی در عشق و سکس نوشته شده، زندگی یک خانواده را می‌کاود؛ چهار خواهر و مادر آنها. مادر سال‌هاست که در یک آسایشگاه به سر می‌برد و نمی‌تواند اعضای بدنش را حرکت دهد و تنها بزرگ ترین دخترش، ثریا، گهگاه به سراغش می‌آید.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بانگ‌نما: در سوگ مسعود احمدی

علیرضا آبیز – مسعود احمدی، آن گونه که من می‌شناختم، انسان پاکیزه‌ و شرافتمندی بود. به اصولی باورمند بود و بر آن‌ها ایستادگی می‌کرد. قضاوت‌گر بود و ای بسا برخی قضاوت‌هایش سختگیرانه و یا حتی نامهربانانه بود. در شعر وسواسی بی‌حد داشت و بر سر هیچ واژه‌ای مماشات نمی‌کرد.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بانگ نما: شهرام شیدایی – فیلم‌گفتاری از علیرضا آبیز با اجرای نگین کیانفر

شعر بلند سنگی برای زندگی، سنگی برای مرگ از شهرام شیدایی گفت و گوی طولانی شاعر است با خود و با دیگران. شهرام شیدایی از دل این گفت و گو زندگی فکری خود را در آستانه و بلکه در میانه مرگی ناگزیر روایت می کند.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بانگ نوا‖بانگ نما – سارا علیمحمدی: پنج سن و چهار خواب

نور مثل تیغه‌های چنگال افتاده بود لای جرز چشم‌هایش و تلاش می‌کرد راهی برای ورود باز کند. تنها بی‌رحمی نور نبود که به جانش افتاده بود؛ سوزش مرموزی توی دستش راه گرفته بود و بالا می‌آمد.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

زهرا پورعزیزی: مرز

در نبض پلک‌ها، صبحانه‌ی شبی که در شکافِ سرش عرق کرده رختخوابِ تو، حالا چقدر باید بپردازم؟ از تماشایی که لذّت بردم چقدر بپردازم؟

ادامه مطلب »
از دیگران

بانگ‌نوا – «ایمیل» نوشته بنجامین پرسی و به ترجمه فرزانه راجی با اجرای بهروز ناصری

با توجه به رویدادهای خشونت‌باری که این‌بار در جنگ اوکراین رخ می‌دهد، داستان بنجامین پرسی بیش از هر موقع دیگری روزآمد جلوه می‌کند. صحنه طبعاً تغییر کرده است، اما دینامیسم شکل‌گیری خشونت‌ها همان است که بود.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

هدیه نوروزی بانگ به کودکان:« بچه گروفلو و موش ناقلا» – به کارگردانی نیلوفر بیضایی و اجرای گروه تئاتر دریچه

«بچه گروفلو و موش ناقلا»، دومین تجربه ما در تولید کتاب صوتی برای کودکان، تقدیم به شما. هشت هنرمند در تولید این اثر مشارکت داشته‌اند.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

حسین آتش‌پرور: یک روز بهاری – به انضمام نقد داستان توسط کیهان خانجانی در بانگ – نوا

ساعت هشت و نیمِ صبح ِروز سه‌شنبه، اهالى بلوار نادرى با ناباورى ‏دیدند که گاو زخمى از کشتارگاه پا به فرار گذاشت. خیابان بوى باران‏ بهارى و علف تازه مى‏‌داد.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بانگ – نوا: علیرضا آبیز: بُزچوش

علیرضا آبیز این شعر را همراه شعر بلند دیگری در سال ۱۳۹۶ با نام «کتاب بجستان» جهت دریافت مجوز نشر از سوی نشر کتاب فانوس در تهران به اداره‌ی کتاب وزارت ارشاد ارسال کرد. پس از چندین نوبت اصلاحیه و دیدار حضوری او و ناشر با رئیس اداره‌ی ممیزی شعر وزارت ارشاد، سر‌انجام به طور کامل غیرقابل‌چاپ اعلام شد.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

زهرا پورعزیزی: فلز

وَ دست‌هایش را روی دهان روی سینه بالای کُسش گذاشته بود دوزانو نشسته نا-راحت مثل مجلس عزایی که در مسجدی محقّر وُ متروک دست‌هاشان را بالای آلت‌شان بگذارند وَ سر به پایین بیندازند سرها همه در خونْ –گوسفندْ– در خیرگیِ مشکی‌ها بگویند سلامْ بگویند غم وَ بر سرِ میمِ غم جرقّه‌ی فندکی روشن شود.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بانگ نوا- کابوس قتل عام زندانیان سیاسی در داستان «باران می‌بارد» در گفت‌وگو با حسن حسام

«باران می‌بارد» نوشته حسن حسام به تحقیق اولین داستانی است که در ادبیات معاصر ایران بعد از انقلاب درباره کابوس قتل عام زندانیان سیاسی نوشته شده است. نقطه صفر کابوسی است که نه در ۶۷ که در سال ۶۰ آغاز شد. چشم‌انداز ادامه این راه چیست؟ با حسن حسام گفت‌وگویی کرده‌ام.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بانگ نوا – بهروز شیدا: نفی تقابل‌‌های دوتایی در «آزاده خانم و نویسنده‌اش»

بهروز شیدا: آزاده خانم و نویسنده‌‌اش نوشته رضا براهنی رمان زنانه‌‌گی است. شعر زنانه‌‌گی است. زبان دیوانه‌‌گی از گلوی یک زن برمی‌‌خیزد. زبان دیوانه‌‌گی دیگر است. زبان دیوانه‌‌گی هم‌‌خانه‌‌ی زبان زنانه‌‌گی است.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بانگ نوا: شعری از بکتاش آبتین با صدا و اجرای شاعر

زیر فشار مأموران امنیتی خاک‌سپاری بکتاش آبتین را یک روز جلو انداختند. مثل این است که می‌خواستند هرچه زودتر تصویر پابندهای او زیر خاک برود مبادا که صدای اعتراض بلندتر شود. صدای شاعر را از سطرهای شعر او می‌شنویم: زخمی ندارد این درد، برگرد ‌ای وهم دوره‌گرد!

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بانگ – نوا: «هَـ هْ»، رضا براهنی

همیشه ما گورستان‌های نو می‌آفرینیم اما دل مرا ببین که در گرو گورستان‌های کهنه‌ای ست که گورهاشان در خاک غربال می‌شوند. زمان کشیده جهان را به توبره و ناگهان کسی از راه می‌رسد.

ادامه مطلب »