هنرمندان تئاتر به وزیر پیشنهادی ارشاد اسلامی: از ممنوع‌الکاری و مرگ نمی‌ترسیم، هزار بار در شبانه روز می‌میریم و زنده می‌شویم

محمد مهدی اسماعیلی گز نکرده بریده است. دوشنبه گذشته این فرد که هیچگونه تجربه‌ای در کار فرهنگی ندارد در برنامه‌ای ۸۳ صفحه‌ای در زمینه تئاتر نوشته بود:
«از میان ۷۰ اثر رصد و تحلیل شده، ۲۹ نمایش به تخریب انقلاب و ترویج سکولاریسم، ۵۱ نمایش القای ناامیدی، ۲۵ نمایش مروج قانون‌گریزی و نمایش ناکارآمدی نهادها و ۳۹ نمایش ترویج کننده سبک زندگی غیر اسلامی ایرانی بودند.»
اکنون صدای مقاومت هنرمندان ایرانی شنیده می‌شود. خانه تئاتر پنجشنبه ۲۸ مرداد یک بیانیه تاریخی صادر کرد. هنرمندان تئاتر ایران در این بیانیه نوشته‌اند:
«دو سال بیکاری، بی‌درآمدی، بیماری، بی‌دارویی، بی‌‌توجهی، تنهایی و سکوتِ دولت و کشور را تاب آوردیم؛ اما از آن‌جا که مُرده را اعدام نمی‌کنند، ما هم چیزی برای از دست دادن نداریم، از ممنوع‌الکاری و مرگ هم نمی‌ترسیم که هزاربار در شبانه روز می‌میریم و زنده می‌شویم.»
این متن تاریخی را می‌خوانیم:

آقای محمدمهدی اسماعیلی، وزیر پیشنهادی دولت سیزدهم

ما، شما را نمی‌شناسیم، همان‌گونه که شما، ما را. پس از همین ابتدا باید پرسید: ما را به هم چه‌کار؟

هنرِ ما تئاتر است. هنرِ پیوند، دوستی، مهربانی، عدالت، عشق، صلح، اندیشه، پرسش و دیالوگ. اما کار شما ظاهراً‌ ارشاد است. ما با «احتمالات» سر و کار داریم، شما با «بایدها» و «نبایدها». ما «شک» و «اصل نسبیت» را شکوهِ ذهن و باورِ انسان‌ِ عصرِ مدرن ‌می‌دانیم؛ اما بنابر آنچه شما در ارزیابی و برنامه‌های‌تان نگاشته‌اید، و با تهمت‌های‌تان زحمت‌های یارانِ رفته و خسته‌گانِ مانده‌ی ما را نادیده گرفته‌اید، بی‌تعارف، شما را جزم‌اندیشی باورمند یافتیم که اصول‌ش تغییر نمی‌کنند.

اکنون با شما چگونه باید گفت‌وگو کرد؟

در مصاحبه‌تان‌‌ گفته‌اید:

«بخشی که در فضای مجازی پررنگ شده، بخش وضع موجود و پیش‌نویس برنامه بوده که از منابع مختلف پژوهشی مربوط به خود وزارتخانه، یکی از مراکز بررسی وابسته به ریاست‌جمهوری و برخی گزارش‌های نهادها استفاده شده…»

و بعد ادامه می‌دهید:

«این‌بخش برای توضیح شرایط بوده و برای اطلاع کمیسیون تخصصی داده شد.»

آقای وزیر پیشنهادی:

نمی‌دانیم نظرِ ما به گونه‌ی دیگری‌ست یا نظرِ شما؟ اما از نظرِ ما، این یعنی فاجعه!

شما از گزارش‌ها و آمارهای دولتِ سیاهی که عمرش به‌پایان آمده، و صحت و سقم آن را هیچ‌کس تأیید نمی‌کند، چماقی برای کوفتن بر فرق ما ساخته‌اید! و دیگر این که این متنِ موهن و سراسر افترا و خائنانه‌ای که علیه خانواده‌ی فرهیخته و بزرگانِ عرصه‌ی هنرِ نمایشِ ایران نوشته شده را برای اطلاع به کدام‌ «کمیسیون تخصصی» ارائه دا‌ده‌اید؟

هشت‌سال ظلم و جفای دولت نهم و دهم بر خانواده‌ی تئاتر کم نبود، که هشت‌سال دولتِ به ظاهر: تدبیر و امید، اما در باطن: تزویر و دروغ از راه رسید؛ شانه‌های‌مان زیر بار فشارِ سانسور خم شد، کارگردان‌های بزرگ و فرهیخته‌مان به قوه‌ی قضاییه و پاسخگویی در برابرِ قضات فرا خوانده شدند، تهمت‌های بعضی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها که عزیزانی را به ارتباط با سفارت‌خانه‌ها متهم کردند؛ باعث شد یکی از همین چهره‌های جوان، سه‌سال حبس را تحمل کند تا بالاخره هفته‌ی پیش حکمِ بی‌گناهی و برائتِ ایشان صادر شود، اما دریغ از عذرخواهیِ قلم‌ به‌دستانِ مزدوری که با جان و آبروی هنرمندان بازی می‌کنند. حال بفرمایید که گزارشِ جامع‌تان برای آن «کمیسیون تخصصی» برگرفته از همین منابع است؟

عدم حمایت مالی و معنوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی‌خاصیتی و خنثی بودنِ معاونت امور هنری، بی‌عملی مرکز هنرهای نمایشی در حمایت از هنرمندانِ تئاتر در تمام این سال‌ها به‌طور «اعم»، و در این دوسال بیکاری و خانه‌نشینی به خاطر بیماری کرونا به‌طور «اخص» را چگونه ارزیابی کرده‌اید که برای اصلاحِ ابتذال در سالن‌های نمایشی چنین چهارنعل می‌تازید؟

ابتدا به شما عزیز از راه رسیده می‌گوییم که:

وقتی با اهالی سخندان و با ادبِ تئاتر سخن می‌گویید، مراقبِ واژه‌گان و ادبیات‌تان باشید. این‌جا عرصه‌ی پروازِ سیمرغانی هم‌چون بهرام بیضایی، اکبر رادی، غلامحسین ساعدی، علی نصیریان، بیژن مفید، اسماعیل خلج، محمود استادمحمد، خسرو حکیم‌رابط، بهزاد فراهانی، بهمن فرسی، عباس نعلبندیان، قطب‌الدین صادقی، آرمان امید، علیرضا نادری، محمد چرمشیر، محمد امیریاراحمدی، حسین کیانی، نادر برهانی‌مرند، محمد رحمانیان، رضا صابری و… در درام‌نویسی و‌ صدها چهره‌ی ماندگار در کارگردانی و بازیگری و طراحی و تدریس و نقد است.

و بعد بدانید که هنرِ نمایش فقط آن‌چه که در تئاترهای تهران اجرا می‌شود، نیست. در تمامِ استان‌ها و شهرهای ایران روزانه صدها نمایش بر صحنه می‌رود؛ چگونه با دیدن ۷۰ نمایش با زاویه دید غلط برای کلِ تئاترِ ایران حکم صادر می‌کنید؟ شما نمایش‌های «کابوس‌ها و خاطرات یک‌جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی فراهانی»، «خانه‌ی برناردا آلبا»، «مفیستو»، «چشم به راه میرغضب»، «خنکای ختم خاطره»، «قصه ظهر جمعه»، «شاه‌ماهی»، «دریاچه قو»، «کسوف»، «کالیگولا»، «خر مُهره»، «یک زندگی بهتر»، «پچ‌پچه‌های پشت خطّ نبرد»، «خروس غلط می‌خواند»، «باغ آلبالوی من» و صدها نمایش دیگر را از نظر کیفی و تکنیکی چگونه ارزیابی می‌کنید، که اگر برتر از آثار خارجی نباشند، کمتر هم نیستند؟

شما و مشاوران‌تان از تئاترهای آزاد یا کمدی‌های شبانه چه می‌دانید؟ این نمایش‌ها ریشه در آثار و نمایش‌های سنتی و آیینی ما دارند (تخت‌حوضی، بقال‌بازى، میر نوروزی، کوسه برنشینی، کچلک‌بازی و) که از قضا پر از انتقادهای سیاسی، اجتماعی و رقص و آواز و شوخی‌اند. و‌ چون ریشه در فرهنگِ عامه دارند از نظر فرهیختگانی چون مشاورانِ شما مبتذل جلوه می‌کنند.

در ارزیابی‌تان فرموده‌اید بلیط تئاتر گران است. این کارشناسی شماست یا مشاوران‌تان؟ در تمام دنیا نمایش، اپرا، اپرت، تئاتر موزیکال، باله و… گران‌ترین هنرها به حساب می‌آیند.

حتما‌ً شما و مشاوران‌تان مستحضر هستید که دولت‌ها با حذف حمایتِ مالی از تئاتر، تسمه‌ها از گُرده‌‌ی تئاتری‌ها کشیده‌اند، آن‌سان که بودجه‌‌ی حمایتی یک نمایش به میزانِ صفر درصد رسیده است؛ اما لفت و لیس‌های برگزاری جشنواره‌های بی‌خاصیت (از بابت گزارش آماری به مسؤلانِ بی‌خبر و بالادستی) هرگز تعطیل نشده است.

ما استقبال می‌کنیم‌ که حضرتعالی دست به ساخت‌وساز تئاتر آن‌هم در حدِّ استاندارد بزنید. اما آقای وزیرِ پیشنهادی، شما داغید و نمی‌دانید که تا پایان دوره‌ی چهارساله و احتمالاً هشت‌ساله‌تان‌ قادر نخواهید بود که یک سالنِ نمایشِ استاندارد مثلِ تالارسنگلج بسازید.

و دیگر از آموزش سخن گفته‌اید. این دیگر از آن‌‌ حرف‌هاست برای مملکتی که هزاران فارغ‌التحصیل در سال آن‌هم در رشته‌ی نمایش دارد، بی‌ آن‌که برای اشتغال و معیشت این تعداد نیروی متخصص فکری کرده باشد.

و اما در پایان، صریح و روشن می‌گوییم که:

خانواده‌ی بزرگ تئاتر از شما و مسؤلان طلب‌کارند نه بدهکار؛ و برای حصولِ طلبِ خویش یک‌قدم پا پس نخواهند کشید. دوسال بیکاری، بی‌درآمدی، بیماری، بی‌دارویی، بی‌‌توجهی، تنهایی و سکوتِ دولت و کشور را تاب آوردیم؛ اما از آن‌جا که مُرده را اعدام نمی‌کنند، ما هم چیزی برای از دست دادن نداریم، از ممنوع‌الکاری و مرگ هم نمی‌ترسیم که هزاربار در شبانه روز می‌میریم و زنده می‌شویم؛ پس بدانید که گفتار و کردار شما را رصد می‌کنیم. ما نمی‌دانیم کدام بدخواهانِ نژند‌ این گزارش‌های کذب را به شما داده‌اند، اما برای رسیدن به خواسته‌های مدنی و مشروعِ خود، راه گفتگو را باز می‌دانیم. اگر چنانچه اظهار داشته‌اید این بخش‌های ناصواب از شما نیست، پس در تنظیم برنامه‌های خود با ذی‌نفعان و اهل فرهنگ و هنر مشورت کنید.

خانه‌تئاتر…

در همین زمینه:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی