ادبیات معاصر ایران

از ما

منصور کوشان: شاهد دهان خاموش (رمان)، بخش هفتم

می‌نویسم برای این که نمی‌خواهم جلو بانو لخت لخت باشم. ناراحت می‌شود. می‌نویسم: “حمام رفته‌ام” و لباس‌هایم را می‌پوشم و می‌روم به اتاقم و روی تختخواب دراز می‌کشم. پزشک دنبالم می‌آید و می‌گوید: “از فردا می‌توانی روی صندلی چرخدار بنشینی و به تنهایی هر جا خواستی بروی.”

ادامه مطلب »
از ما

جمشید شیرانی: یادنامه یک آفتاب‌پرست

مهاجرت من از ماداگاسکار به زنگبار بی‌حادثه نبوده ولی برای آرامش خاطر من سودِ بسیار داشته است گرچه هر طور که هست باید غم غربت را تحمل کنم. در جوانی زیاد نمی‌خوابیدم. علتش را هم خودِ من با مطالعه‌ی کتاب های روانشناسی کشف کرده بودم.

ادامه مطلب »
از ما

منصور کوشان: شاهد (رمان)، بخش ششم

آسایشگاه مثل همه‌ی غروب‌ها ساکت و آرام است. روی صندلی‌ چرخدارم می‌نشینم و به پشت پنجره می‌روم. از تماشای هوای گرگ و میشی که در پشت آن سرخی‌ کم‌رنگی موج می‌زند لذت می‌برم. احساس می‌کنم سرانجام باز مادر و خواهر را خواهم دید و جست و‌ جوهایم بی‌سرانجام نمی‌ماند.

ادامه مطلب »
از ما

کوشیار پارسی: آن‌چه می‌ماند

سرسختی ِ منصور کوشان در نوشتن را به هیچ روی نمی‌توان پُرکاری نامید. به هیچ روی نمی‌پذیرد زودگذر بودن ِ نوشتن از خود و نوشتن ِ خود را. سودازده است در نوشتن، تا یافتن ِ موسیقی ِ زندگی. در بیدار کردن ِ آنان که نه در خواب که به خُرناسه‌‌اند.

ادامه مطلب »
دوسیه

منصور کوشان، نویسنده آزاده و آزادیخواه – زیر نظر عباس شکری

منصور کوشان نه تنها یک نویسنده توانا و یک روزنامه‌نگار تحول‌آفرین که در وهله اول یک انسان آزاده بود که مانند گوهری در جامعه ادبی ایران می‌درخشید. او از کوشندگان سرسخت آزادی بیان در ایران بود.

ادامه مطلب »
از ما

ماریا ابراهیم: تبارشناسی فرزندکشی (تحلیل رمان «سالمرگی» نوشته اصغر الهی)

تبارشناسی فرزندکشی در ایران دو منشا دارد که چون رودهایی جاری همواره روابط فردی و اجتماعی ما را سامان داده اند. منشا نخست مذهب است چونان که قربانی کردن فرزند در ادیان ابراهیمی پاس داشته شده، دوم اسطوره که در شاهنامه و مهمترین شخصیت آن جهان پهلوان رستم تجلی کرده است.

ادامه مطلب »
از ما

منصور کوشان: شاهد (رمان)، بخش پنجم

صدای آواز ماهی‌ها را نشنیده بودم. حتا فکر نکرده بودم که وقتی باران می‌آید ماهی‌ها می‌رقصند و دهانشان را باز می‌کنند تا دانه‌های باران را پیش از آلوده شدن به آب حوض بنوشند.

ادامه مطلب »
از ما

آیدا ایزدآبادی: در ساعتی نامعلوم

این خانه عجیب شبیه خانه‌ای‌ست که قبلاً آن را دیده‌ام. نه! آنجا بوده‌ام من، خودم تابلوهایش را دستمال کشیده و آب گلدان روی میزش را عوض کرده‌ام، آن پرده‌های حریر آبی را خودم دوخته و کار گذاشته‌ام. به جای ساعت دیواری هم یک ساعت رومیزی قشنگ داشتم؛ از آنها که تیک تاکشان در نمی‌آید و روی مخ آدم راه نمی‌رود.

ادامه مطلب »
از ما

منصور کوشان: شاهد (رمان)، بخش سوم

از زیر سقف هم می‌دیدم که ماهی‌ها دهان‌های بازشان را زیر دانه‌های باران می‌گیرند. هیچ برگی در حوض نبود و به راحتی آن‌ها را تماشا می‌کردم که بانو آمد. شانه‌ها و جلو دامنش خیس شده بود.

ادامه مطلب »
چه خبر؟

منصور کوشان: «شاهد» (رمان) – بخش دوم

استاد گفته بود که با هم برویم چایخانه. می‌خواست با صحاف حرف بزند. مدت‌ها پیش از اعدامش بود. بانو را هم دیدم. نپرسیدم برای چه کاری ‌آمده بود. می‌دانستم بنا به درخواست صحاف به چایخانه آمده‌‌ است.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بانگ نوا‖بانگ نما – سارا علیمحمدی: پنج سن و چهار خواب

نور مثل تیغه‌های چنگال افتاده بود لای جرز چشم‌هایش و تلاش می‌کرد راهی برای ورود باز کند. تنها بی‌رحمی نور نبود که به جانش افتاده بود؛ سوزش مرموزی توی دستش راه گرفته بود و بالا می‌آمد.

ادامه مطلب »
از ما

جمشید برزگر: شهادتی بر زمانه‌ای که زیسته‌ایم – رمان «شاهد» نوشته منصور کوشان

رمان شاهد، شهادت ماست به زمانه‌ای ‌که ‌شاهدش بوده‌ایم و آن را زیسته‌ایم. عصیانی ‌است در برابر خاموشی ‌و فراموشی ‌تحمیلی آنها که ‌می‌خواهند جز صدای‌ خودشان صدای‌ دیگری ‌شنیده ‌نشود و جز روایت آنان از تاریخ، روایتی ‌برجای ‌نماند.

ادامه مطلب »
از ما

منصور کوشان: شاهد (رمان)، بخش نخست

نشریه ادبی بانگ با اجازه خانواه منصور کوشان، در قالب دوسیه‌ای که به این نویسنده آزادیخواه اختصاص دارد یکی از مهم‌ترین آثار او در تبعید را منتشر می‌کند: رمان شاهد: دهان خاموش. فصل اول این اثر سترگ را می‌خوانید:

ادامه مطلب »
از ما

مه‌کامه رحیم‌زاده: گزندگی طنز و استعاره

سبک هادی کیکاووسی در مجموعه «الفبای گورکن‌ها» تلفیق رئال و سوررئال است که به شکلی ظریف و هنرمندانه در هم تنیده شده‌اند. داستان‌ها به صورت رئال شروع می‌شوند و در جای جای داستان تبدیل به سوررئال می‌شوند و خواننده با این تغییر خود را هماهنگ می‌کند و داستان را با علاقه ادامه می‌دهد.

ادامه مطلب »
از ما

شهریار مندنی‌پور: کُنجی از رمان «تن تنهایی»   

و نیمۀ شبانگاه، سال تحویل می‌‌شد. به تقویم نیاز نداریم ما که ساعت تحویل بدانیم. ارغوان می‌‌گوید به ما که آخرین تپش‌‌های قلب زمستان کی است. پچپچۀ شبنم با کاهگل بام می‌‌گوید که کدام تپش خاک، آغاز بهار است.

ادامه مطلب »
از ما

الهام عیسی‌پور: فراسوی نیک و بد، سرشت راستین

رمان “باد ما را با خود برد”، روایت سه مقطع زمانی را با جهت‌گیری‌های سیاسی و تحلیل فرا رویه‌های فرهنگی پیش روی مخاطب می‌گذارد، روایتی از منظر زبان‌شناسی اجتماعی و الگوی تعدی، زاویه دید ایدئولوژیک، نظام باورها، ارزش‌ها و مقوله‌ها که بر پایه‌ی پارامترهای فرهنگی و عقیدتی استوارگشته است.

ادامه مطلب »
رویدادهای فرهنگی و هنری

فاطمه پوراحمد: کودکی، زن و عشق در «بن‌بست قهرمانی» عباس شکری

«بن بست قهرمانی» به شیوه جریان سیال ذهن بیش از ۵۰ خاطره را در خود جای داده که هر یک به نوعی در هزارتوی جامعه قدم می‌زند تا آینه‌ای تمام قدی باشد از روزهایی که بیشتر ما ندیدیم و تجربه نکردیم. گذشته‌ای را پیش روی ما می‌گذارد تا امروز اگر قرار است به کردار آن‌ها داوری داشته باشیم، با توجه به پیشاتاریخ داوری‌مان، به قضاوت برویم.

ادامه مطلب »
رویدادهای فرهنگی و هنری

«وارونگی هوا»: گزیده‌ای از شعرهای علی عبداللهی به زبان آلمانی

سه شعر نخست کتاب به آلمانی سروده شده و سایر اشعار از فارسی ترجمه شده ‌است. ترجمه شعرها را علی عبداللهی، فرهاد احمدخان، سوزان باغستانی و کورت شارف بر عهده داشته‌اند. ترجمه‌ها را سپس ماکس چولک، دانیه‌لا دانتس و یان واگنر، سه شاعر آلمانی‌زبان از سوی شاعران آلمانی‌زبان با نظارت شاعر ویرایش کرده‌اند. 

ادامه مطلب »