چه خبر؟

ادبیات غرب

کوشیار پارسی: «زلیخا چشم باز می‌کند» (نگاه به رمانی به همین نام از گوزل یاخینا)

رمان تاریخی زلیخا چشم باز می‌کند شرح ِ دوران کمتر شناخته شده‌ای از تاریخ اتحاد شوروی است: کوچ اجباری میلیون‌ها کولاک به سیبری در دهه‌ی سی سده‌ی گذشته. لوکوموتیوی که قرار است تبعیدیان را به سیبری برساند لوح شعار «پیش به سوی خوشبختی!» بر پیشانی حمل می‌کند.

ادامه مطلب »
از ما

اسماعیل سالاری: آقادار

با صدای بزهای کوهی، پلک‌هایم باز می‌شوند و ماجرای دیشب را در ذهنم مرور می‌کنم. ما سه‌نفر، سحرگاه از لابه‌لای درخت‌های انبوه بیرون آمدیم. من و آقامعلم و نوری. بطری به‌دست، تلوتلوتلو. کسی تیرهای ساچمه‌ای تفنگش را بر شقیقه‌هایم خالی می‌کرد.

ادامه مطلب »
از ما

محمد محمد علی: پوسترهای دوپولی

صداقتی، همین‌که کارت حضور و غیابش را زد، با لب‌های غنچه‌شده و سبیل دُم‌موشی برگشت رو به نگهبان مکتبی تو اتاقک شیشه‌ای و سبیلش را جنباند و او خندید. تا برسد حوالی آسانسور، از ناکجایی در طبقهٔ همکف شنید «صد‌درصدی‌ها را می‌گیرند!» قهقههٔ بلندی زد بی‌آنکه صاحب صدا را دیده باشد.

ادامه مطلب »
از دیگران

مانون اُپهوف: «تحقیق کوچکی دربارۀ الیزه» به ترجمه فروغ تمیمی

برای الیزه عادی شده بود که شوهرش شب‌ها چون گمشده‌ای توی خانه پرسه بزند و مانند مردی مومن که به کلیسا می‌رود، با او بخوابد. شانه‌های آلبرت مثل صخره‌هایی‌اند که الیزه باید به آنها چنگ بزند تا او را روی خود نگه‌ دارند.

ادامه مطلب »
از ما

مهدی شاطر: منشآت شیخ

خواجه افضل‌الدین؛ حَسّان العجم؛ سلامٌ علیکم. ماییم شیخ؛ در شب چل سالگی؛ دام نهاده و سیر از زندگی. مدتی است به خواب‌مان نمی‌آیی. مگر نمی‌دانی غیر از رویای تو دلخوشی دیگری نداریم؟ روزگارمان شده‌ است دود گرفتن و دست زیر چانه گذاشتن و به گوشه‌ای خیره ماندن.

ادامه مطلب »
از ما

حسن زرهی: براهنی، روزنامه‌نگار ادبی

در بیداری بعد از کودتای ۲۸ مرداد چند تن نقش اساسی داشتند. از زمره‌ی این‌ها می‌توان به جلال آل احمد، احمد شاملو، و از نسل یک دهه جوانتر، به فروغ فرخزاد، رضا براهنی، و غلامحسین ساعدی اشاره کرد.

ادامه مطلب »
از ما

فروغ بهلولی: محفل لات‌های خیابان شانزدهم

شب‌های پرشور با ژوزفین را، کدام مردی بود که دلش نخواهد؛ آن بالاتنه‌ای که مثل بخار چای در استکانِ کمرباریکِ بلورینِ شرقی، زیر نور آفتاب می‌رقصید و به آسمان می‌رفت و یکهو عطرش پخش می‌شد توی فضا و آن گونه‌هایی که سایه‌اش روی ساعتِ شماطه‌دارِ دو پاندوله می‌افتاد.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

هدیه نوروزی بانگ به کودکان:« بچه گروفلو و موش ناقلا» – به کارگردانی نیلوفر بیضایی و اجرای گروه تئاتر دریچه

«بچه گروفلو و موش ناقلا»، دومین تجربه ما در تولید کتاب صوتی برای کودکان، تقدیم به شما. هشت هنرمند در تولید این اثر مشارکت داشته‌اند.

ادامه مطلب »
از ما

روزبه جورکش: رمان نو، حذفِ راوی خداگونه! – چند قطعه درباره نظریات آلن روب‌گریه، رمان نو و دستاوردهای آن

نظر روب‌گریه، در رمان نو، انسان به دنیا خیره می‌شود اما دنیا نگاهش نخواهد کرد و این مسئله هرگونه نمادگرایی و برتری را از میان برمی‌دارد. وظیفه نویسنده این است که دنیای مادی را توصیف کند، نه آن‌که آن را کاراکتریزه کند و خود را در آن شکل دهد.

ادامه مطلب »
از ما

شهریار مندنی‌پور: کُنجی از رمان «تن تنهایی»   

و نیمۀ شبانگاه، سال تحویل می‌‌شد. به تقویم نیاز نداریم ما که ساعت تحویل بدانیم. ارغوان می‌‌گوید به ما که آخرین تپش‌‌های قلب زمستان کی است. پچپچۀ شبنم با کاهگل بام می‌‌گوید که کدام تپش خاک، آغاز بهار است.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

حسین آتش‌پرور: یک روز بهاری – به انضمام نقد داستان توسط کیهان خانجانی در بانگ – نوا

ساعت هشت و نیمِ صبح ِروز سه‌شنبه، اهالى بلوار نادرى با ناباورى ‏دیدند که گاو زخمى از کشتارگاه پا به فرار گذاشت. خیابان بوى باران‏ بهارى و علف تازه مى‏‌داد.

ادامه مطلب »
از ما

صمصام کشفی: بازخوانی‌‌‌ «سفر» در آثار رضا براهنی

براهنی از اجبار تا تأثیر، سفری کرده است به درازای تاریخ ادبیات امروز و فردای ایران. سفری که از اجبار به لیسیدنِ متنی که به آذری نوشته بود آغاز می‌شود، و تا تأثیرگذاری در ادبیات امروز و فردای ایران پیش می‌آید. از اجبار تا تاثیر راهِ درازی است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

فریبا صدیقیم: امیلی و جسد دو مرد در زندگی‌اش

نگاهی به «یک گل سرخ برای امیلی» اثر ویلیام فاکنر: امیلی در زندگی خالی‌اش به یک اتوریته احتیاج دارد. او تسلط جنازه دو مرد مرده را به تنهایی ترجیح می‌دهد. امتناع از پذیرش مرگ در دوران زوال یک نظام اجتماعی.

ادامه مطلب »
از ما

الهام عیسی‌پور: فراسوی نیک و بد، سرشت راستین

رمان “باد ما را با خود برد”، روایت سه مقطع زمانی را با جهت‌گیری‌های سیاسی و تحلیل فرا رویه‌های فرهنگی پیش روی مخاطب می‌گذارد، روایتی از منظر زبان‌شناسی اجتماعی و الگوی تعدی، زاویه دید ایدئولوژیک، نظام باورها، ارزش‌ها و مقوله‌ها که بر پایه‌ی پارامترهای فرهنگی و عقیدتی استوارگشته است.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بانگ – نوا: علیرضا آبیز: بُزچوش

علیرضا آبیز این شعر را همراه شعر بلند دیگری در سال ۱۳۹۶ با نام «کتاب بجستان» جهت دریافت مجوز نشر از سوی نشر کتاب فانوس در تهران به اداره‌ی کتاب وزارت ارشاد ارسال کرد. پس از چندین نوبت اصلاحیه و دیدار حضوری او و ناشر با رئیس اداره‌ی ممیزی شعر وزارت ارشاد، سر‌انجام به طور کامل غیرقابل‌چاپ اعلام شد.

ادامه مطلب »