
احمد خلفانی: «جسدها تکثیر میشوند» نوشته کیومرث پوراحمد
داستانهای این مجموعه همگی درباره انسانهایی است که در وطنِ خود غریباند. از خانواده، از دوستی، از زندگی، هیچ چیز نمانده است و اگر هم هنوز چیزی یافت میشود، در آن جایی نیست که باید باشد.
داستانهای این مجموعه همگی درباره انسانهایی است که در وطنِ خود غریباند. از خانواده، از دوستی، از زندگی، هیچ چیز نمانده است و اگر هم هنوز چیزی یافت میشود، در آن جایی نیست که باید باشد.
هیچ رمانی، حتی تخیلیترین آن، بدون ارتباط با تجارب نویسنده نوشته نمیشود. ولی این بدان معنی نیست که بیوگرافی یک نویسنده، اصلا زندگی هر کسی، بیوگرافی هر انسانی، یک رمان است.
رمان “شبهای شورانگیز” نوشتهی منیرو روانیپور ما را وارد یک برزخ میکند. انگار که توفانی سهمگین بر آدمها وزیدن گرفته و از جسم و جانشان جز خرابههایی به جا نگذاشته است، و آنان که بهجا ماندهاند، هر یک نقابی بر چهره دارند، با نقشهایی در یک نمایش تراژیک و هولناک.
اگر در شعر، ارتباط شاعر با بیرون گسسته است و حرفهای شاعر گویای این گریز به درون و این گسستگی است، در «سرودههای خیابانی» حسن حسام سعی بر ارتباط و فراروی به بیرون است. حتی میتوان گفت این مردماند که دلیل سرودناند.
حمله با چاقو به سلمان رشدی یک بار دیگر اهمیت این نقل قول را نشان داد: “از کسی که کتابخانه دارد و کتابهای زیادی میخواند نترس، از کسی بترس که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس میپندارد. “
میگویند یک روز آقای میم نون سوزنی را در اتاقش گم کرد. به حیاط رفت و شروع کرد به جستجو. وقتی از او میپرسند چرا در حیاط میگردد و نه در جایی که سوزن گم شده است، جواب میدهد که اتاق تاریک است.
موضوع اریش فروم در کتاب “داشتن یا بودن”، همانطور که از تیتر آن هم برمیآید، اشتباه گرفتن “داشتن” با “بودن” است؛ در عصری که آدمها از هستی واقعی ساقط میشوند و زندگیشان را با آنچه میتوانند داشته باشند پرمیکنند: پول، خانه، اتوموبیل و…
احمد خلفانی، نویسنده مقیم آلمان در برنامه انجمن ادبی ایرانیان فرانکفورت در طی سخنانی کتاب «داستان در بوته» مجموعه مقالات رضا خندان مهابادی را بررسی کرد. متن سخنان خلفانی را میخوانید:
انجمن فرهنگی سینما و سخن هایدلبرگ برنامه آینده خود در ۲۸ نوامبر را به مجموعه داستان “سودابه در آتش” نوشته خورشید رشاد و رمان “گربههای پرنده” نوشته احمد خلفانی اختصاص داده و از این دو نویسنده برای بحث و گفتوگو در مورد کتابهایشان دعوت به عمل آورده است.
نویسنده رمان «گربههای پرنده» میگوید: به نظر من هر داستان یا رمانی، به هر حال، با واقعهای یا وقایعی از زندگی نویسنده ارتباط دارد، حتی اگر وی آن را در مورد آدمهای دیگر و وقایع دیگر نوشته باشد.
نوشتن بیشک یکی از راههای نزدیک شدن به خود و بازیابی خویشتن است، جمع کردن قطعههایی که اینجا و آن جا، در روزمرگی، گم شده است. ولی آیا چنین چیزی بهراستی ممکن است؟ آیا سروکار ما در آن صورت با زمانهای “هرگز” و قلمروهای “ناممکن” نمیافتد؟
این کتاب در ۱۵۶ صفحه بیانگر پیچیدگیهای روابط اجتماعی به ظاهر ساده اما پر تنش گروهی از انسانها در یک جامعه صنعتی است.
زندگی واقعی توماس مان مثل زندگی هر هنرمند و نویسنده حساس در ژرفا جریان داشت، مثل آتشی در زیر خاکستر بود که اگر راهی به بیرون پیدا کرد، راه هنر بود.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.