کانون نویسندگان ایران شنبه ۲۷ فروردین با انتشار اطلاعیهای اعلام کرد جان علیرضا ثقفی، نویسنده، فعال کارگری و عضو زندانی کانون نویسندگان ایران در خطر است.
علیرضا ثقفی خراسانی، نویسنده، مترجم، فعال کارگری و عضو کانون نویسندگان ایران و هاله صفرزاده، نویسنده، فعال کارگری، فعال حقوق زنان و عضو کانون نویسندگان ایران در اردیبهشتماه ۱۳۹۸ در پارک جهاننمای کرج بازداشت و پس از ۱۶ روز حبس به قید کفالت آزاد شدند.
چند ماه بعد، دادگاه هر یک از آنها را به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم کرد. این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید و به اجرای احکام فرستاده شد. ثقفی و صفرزاده از معرفی خود به زندان اوین در تاریخ مقرر سر باز زدند، اما پس از بازداشت در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ پلیس امنیت کرج آنان را در جریان برگزاری مراسم یادبود صمد شعبانی، شاعر و نویسنده دستگیر و برای اجرای حکمشان به زندان کچویی منتقل کرد.
کانون نویسندگان ایران نوشته است:
«حال علیرضا ثقفی رو به وخامت نهاده است. سالخوردگی، تغذیهی نامناسب و استرسهای ناشی از بازداشت باعث افزایش خطرناک فشار خون او در سه روز اخیر شده و با وجود مراجعه به بهداری و دریافت دارو تا کنون در وضعیت او تغییری حاصل نشده است. با این حال بهداری زندان از اعزام او به پزشکی قانونی و تشکیل پروندهی پزشکی سر باز زده است.»
علیرضا ثقفی سال ۱۳۸۸ نیز در جریان مراسم روز جهانی کارگر در پارک لاله تهران بازداشت و پس از گذراندن یک ماه در زندان اوین، با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شده بود. ماموران امنیتی در تهران نیز هاله صفرزاده را در روز جهانی زن سال ۱۳۸۹ بازداشت کردند، اما یک روز پس از بازداشت به دلیل نبود مجوز دستگیری از زندان اوین آزاد شد.
کانون نویسندگان ایران در ادامه اطلاعیه خود یادآوری کرده است:
«بیتوجهی به وضعیت ثقفی جان او را به خطر میاندازد. بیتردید مسئولیت هر گزندی به سلامت او بر عهدهی زندانبانان است.»
۱۸ فروردین سال جاری رضا خندان (مهابادی) یکی دیگر از اعضای کانون نویسندگان ایران که به دلیل بیماری در مرخصی بود، از ارسال ابلاغیه برای وثیقهگذارش خبر داد و با انتشار متنی از بازگشت دوباره به زندان خبر داد.
رضا خندان در بخشی از یادداشت خود نوشته بود:
«صدور حکمهای ناعادلانه و ضد حقوق انسانی و دربند و بربند کردن انسانهایی که حق آزادی بیان خود را عملی کرده و میکنند، گرچه در راه رسیدن به مقصود مانع و دشوار ایجاد میکند، راه را یکسر بی رهرو نتواند کرد. آزادی بیان نیاز جامعه است، نیازی که در گذر زمان بر میزان آن افزوده شده و اکنون به خواست اساسی، مبرم و روزمره مردم تبدیل شده است. و این نقطه قوت جنبش است که در برابرش کار چندانی از تیغ و زندان و زنجیر برنمیآید.»