مست و پیروز
شکُفته از دل بهمن،
رقصان و سرشار
رفتیم تا بیاساییم
اما به ناگهان؛
در آن صبح ِخونین،
با صدای تکتیرها،
خوابآلوده از جا پریدیم!
ستارههای به خاک افتاده
روزنامهها را خونین کرده بودند
خیاطخانهها
به پستوی مساجد
کوچ کرده بودند
و تند تند کفن میدوختند
قاریان سرآسیمه
در رواق مساجد
در بقعهها
در گورستانهای نوساز
و در غَسالخانهها
سوره یاسین و القرآن الحکیم میخواندند
عمامهها، عمامهها
سفید و سیاه،
یکسر طناب دار شدند
در کوچههای قُرُق شده
در خیابانهای پیروز
امید مردمانِ ظفرمند،
با هیابانگِ اللهاکبر
آتش گرفته بود،
و در کشتارگاههای مقدس،
بیداد،
داد را میخورد!
میدانها،
اما،
و همچنان،
سرشار از هیاهو بود
با مشتها و دهانها
رقصان
۲۱/۰۲/۲۰۲۳ پاریس
بیشتر بخوانید:
حسن حسام: رنگین کمان