شعر

چه خبر؟

چند شعر از آیدا مجیدآبادی

اینجا خاورمیانه است و زیر چشم‌های مردم تشنه از هفت تپه تا کوه‌های شنگال تیر می‌بارد و خدایی که در شش روز جهان را آفرید قرن‌هاست که در روز هفتم به خواب رفته است.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

محسن عظیمی: سرودِ ملی جهان

تنها امیدم این است
روزی دست در دست هم، همه‌باهم
یک تن شویم و چون آرش
جان‌مان را تیری کنیم در کمانِ تن‌مان
و تمامی مرزها را از این جهانِ گرسنه‌ی خونین
پاک کنیم

ادامه مطلب »
چه خبر؟

گویه‌های بانگ- گویه سیزدهم:«تریاک» از عطا حسین‌زاده

ای تاریک که بر د‌‌‌‌‌َم می‌زنی، ای نوازش شرم بر پیشانی و پوست، دستان عرق کرده‌ات از ابتدا، از ابتدا، از ابتدا به گناه، به نفرتِ انگشت، حرکتی به مثابهٔ فاک، در میان جمیعِ روندگان، به سمت خوشبختی…

ادامه مطلب »
از دست ندهید

ری‌را عباسی: ولنتاین، گوسفند سفید

لابد وقت شام تلویزیون روشن و کودکانِ ناقابلِ خاورمیانه، مثل خرمای فشرده زیر بمب یا هیچ. لقمه را تف می‌کنی؟، نه، ننویس کفِ دستت، از هلند بگو از بسته‌های بزرگِ گلِ رُز به روزِ عشق

ادامه مطلب »
هادی ابراهیمی (عکس از: علی حقیقت‌جو). پوستر: ساعد. نشریه ادبی بانگ
رویدادهای فرهنگی و هنری

«با سایه‌هایم مرا آفریده‌ام» از هادی ابراهیمی رودبارکی در نشر آسمانا

از نظر درونمایه و موضوع، شعرهای این دفتر گستره‌ی رنگارنگ و گونه‌گونی را در بر می‌گیرند و شاعر در دام این یا آن دبستان و نگره‌ی شعری و ادبی نیفتاده، بلکه زبان و نگاه خود را دارد.

ادامه مطلب »
چه خبر؟

گویه‌های بانگ- گویه دهم: «۳ پاره برای سگی به نام گوودی» از پدرام یگانه

وقتی سایهٔ ضحاک از بالای سرت لحظه‌ای کنار نمی‌رود، پس تو برای سگی می‌نویسی که طی مسیر دو گورستان می‌خواست همراهی‌ات کند و سال بعد که از علی پرسیدم «از گوودی چه خبر؟» با همان لحن عبوس و چشمان کم‌فروغ تسخر زد که مرد، که رفته .اما به کجا؟

ادامه مطلب »