ادبیات مهاجرت

از ما

خسرو کیان‌راد: پسرکی با لُپ‌های سرخ

از بالکن می‌شد تا دوردست‌های دور را دید. اینجا در آخرین طبقه‌ی آپارتمانی در هایدلبرگ، انگار از بلندای بِهمِرد چشم به دشت‌های روبه‌رو داشتم. هرگاه آن انتها گردوغبارِ باران برمی‌خاست، ده‌دقیقه‌ای طول می‌کشید تا موکبش برسد به ما. تنها نکته‌ی مثبت این آپارتمان نقلی همین چشم‌اندازش بود.

ادامه مطلب »
از ما

آزیتا قهرمان:عکس خانوادگی

همه اهالی مجتمع ساختمانی لاله با یک توافق ناگفته پذیرفته بودند که خانم میناسیان پیرزن عجیب و مشکوکی است، اما حضورش در ساختمان هزار و یک فایده هم دارد. حواسش به همه چیزهای دور و بر بود، از لکه ای روی آینه آسانسور تا شاخه گلی شکسته در باغچه یا پسر جوانی که ساعت دوازده دیشب به آپارتمان شماره هفت رفته.

ادامه مطلب »
از ما

فرزانه نامجو: بتینا فون آرنیم همسایه‌ی من است

به موهای سیاه و نسبتاً کوتاه زنِ روی بوم نگاه می‌کنم. مدل نقاشی‌های قدیمی، موها از وسط باز شده و حلزونی تابانده شده بودند تا روی نرمی گوش. نگاهی به فرق سر انداخته بودم. زن همیشه کلاه لبه‌دار قهوه‌ای به سر داشت که نمی‌گذاشت فرقِ سرش پیدا باشد. نمی‌دانم چقدر درست بود که پیشانی‌اش را گرد کشیده بودم؟

ادامه مطلب »
از ما

نوشین وحیدی: این دست‌ها

به خانه‌ی پدرو مادرم می‌روم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. همان خانه‌ی خیابان مجیدیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. وارد هال که می‌شوم نگاهی به دور و برم می‌اندازم. همه چیز درست مثل همان ده سال پیش است. وقتی برای آخرین بار به ایران رفته بودم. مبل‌ها، تابلوها، میز گرد وسط هال. فقط پارچه‌ی سفیدی روی میز بزرگ غذاخوری پهن شده، که از روی شانه‌ی صندلی‌ها گذشته و گوشه‌هایش تا روی زمین می‌رسند. 

ادامه مطلب »
از ما

جواد تسلیمی: اسطوره‌زدایی از افسانه مادری در رمانِ «غلاف»

رمانِ «غلاف» پونه روحی شرحِ حالاتِ درونیِ زنِ جوانی است که پس از تولّدی دوباره و دوگانه، با جدا شدن از امرِ نمادین و سفر به دنیای خیال، به تدریج تبدیل به بیگانه‌ای سازش‌ناپذیر می‌شود و اسطورۀ مادریِ گفتمانِ مردسالارِ حاکم را به پرسش می‌کشد. داستان در اتاقِ زایمانِ بیمارستان، هنگامِ زایمانِ مونا آغاز می‌شود.

ادامه مطلب »
علی حسینی. عکس: نویسنده
از ما

علی حسینی: تپه‌های آبی

رُی مونتگومری دوست می‌داشت خودش را آر. ام معرفی کند، (Rare Man) -مرد نادر-جوان‌تر که بود این را به رخ دوستانش می‌کشید و خودش را هم خوش‌شانس‌ترین مرد می‌دانست.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

بحث‌های هویتی پیرامون توفیق عبدالرزاق قرنح، برنده نوبل ادبی: ریشه‌های یک نویسنده پناهجو در کدام خاک است؟

شبکه الجزیره گزارش می‌دهد که نوبل ادبی ۲۰۲۱ در تانزانیا به یک بحث هویتی دامن زده است. بسیاری عبدالرزاق قرنح را شایسته دریافت نوبل ادبی می‌دانند، اما برخی جریان‌ها هم این بحث را پیش کشیده‌اند که تا چه حد می‌توان یک نویسنده پناهجوی دوتابعیتی را یک نویسنده تانزانیایی به شمار آورد؟

ادامه مطلب »
از دیگران

مازن معروف: «آنیا» – به ترجمه زهرا حسومیان

آنیا سرطان داشت. حرفش سر زبان کل ساختمان بود. مریض بود و دیر یا زود می‌مرد. اما حال آنیا هیچ‌وقت وخیم‌ نشد. هیچ علائم مشهودی از بیماری نشان نداد. بعد یک دفعه بی‌خبر مرد. هیچ‌کس انتظار نداشت اینطور اتفاق بیافتد. آنیا و پدر و مادرش، هر سه توی یک سال سرطان گرفتند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

جلال رستمی گوران: «وزارتخانه رؤیاها»ی هنگامه یعقوبی فراه

«وزارتخانه رؤیاها» نوشته هنگامه یعقوبی فراه اخیراً به زبان آلمانی توسط Aufbau از ناشران معتبر آلمانی، راهی بازار کتاب آلمان شده و مورد توجه رسانه‌های آلمانی‌زبان قرار گرفته است.   نگاهی به این کتاب با توجه ویژه به نویسنده آن.

ادامه مطلب »
از ما

حسین رحمت: حال چشمه

از چیزهای ساده مثل پیاده‌روی، خواندن کتاب، دیدن فیلم حرف زدم. گفتم جدای از همه مسکنت‌های روزمره، همه‌مان از دایره‌ی زندگی بیرون افتاده‌ایم. نگفتم که این حرف‌ها مرهمی است بر گذشته.

ادامه مطلب »
رویدادهای فرهنگی و هنری

خبر خوش: معتبرترین جایزه ادبی اتریش برای نوا ابراهیمی

جایزه «اینگه بورگ باخمن» از جوایز ادبی معتبر اتریش در سال ۲۰۲۱ به خاطر رمان «پسر عمو» به نوا ابراهیمی نویسنده ایرانی‌تبار آلمانی مقیم اتریش رسید. ارزش این جایزه ۲۵ هزار یوروست.

ادامه مطلب »
از ما

محسن حسام: کوچۀ شامپیونه

درخت سروی کنار جوی بود. جغدی روی شاخه نشسته بود. دختر زیر درخت سرو ایستاده بود با پیراهن سیاه بلند، باریک و مه‌آلود، با دو چشم درشت و متعجب درخشان گل نیلوفری به تو تعارف می‌کرد. پیرمرد پشت تنۀ درخت سرو ایستاده بود. شالمۀ هندی بسر بسته بود و با دو چشمان واسوخته نگاهت می‌کرد.

ادامه مطلب »
رویدادهای فرهنگی و هنری

نشر مهری منتشر کرد: «گربه‌‌های پرنده» رمان تازه‌ای از احمد خلفانی درباره پیچیدگی‌های روابط اجتماعی در یک جامعه صنعتی

این کتاب در ۱۵۶ صفحه بیانگر پیچیدگی‌های روابط اجتماعی به ظاهر ساده اما پر تنش گروهی از انسان‌ها در یک جامعه صنعتی است.

ادامه مطلب »
از ما

محمود فلکی: مرگ دیگر کارولا

منتظر اتوبوس بود. در ایستگاه، یک میز بود و سه صندلی. زن و دختری سه-‌ چهار ساله پشت میزی چهارگوش یا گِرد، درست به یاد نمی‌آورد، در صندلی‌ها فرو رفته بودند..

ادامه مطلب »
از ما

جلال رستمی گوران: آتوسا مشفق و دلتنگی‌‌های او برای جهانی دیگر

حِس‌‌آمیزیِ داستان‌‌های «دلتنگی برای جهانی ‌‌دیگر» مانند سنجاقی به عمقِ جان نفوذ می‌‌کنند. در این داستان‌‌ها، آتوسا مشفق تلاش می‌‌کند تا چشم‌اندازی وسیع و مضحک از حماقت انسان را به نمایش بگذارد.

ادامه مطلب »