ادبیات داستانی آمریکا

چه خبر؟

 جان چیور: «رادیوی عظیم» به ترجمه میترا داوودی

چیور با مهارت فراوان، از طریق روایتی ظریف و چندلایه، خواننده را به درون دنیای شخصیت‌هایش می‌کشاند و او را با سوالات عمیقی درباره هویت، حریم خصوصی و ماهیت واقعی خوشبختی مواجه می‌کند. این داستان نه تنها یک اثر ادبی قدرتمند، بلکه یک بررسی روان‌شناختی دقیق از زندگی انسان‌ها در جامعه مدرن است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

آلیس واکر: «استفاده روزمره» به ترجمه میترا داوودی

در این داستان، تضاد بین سنت و مدرنیته را می‌توان به عنوان نمادی از تقابل بین فرهنگ بومی آفریقایی-آمریکایی و فرهنگ مسلط سفیدپوستان آمریکایی دید. دی (وانگرو) با تغییر نام خود و تلاش برای فاصله گرفتن از ریشه‌های خود، سعی می‌کند هویت جدیدی برای خودش بسازد که با معیارهای مدرن و غربی هماهنگ باشد، در حالی که مامان و مگی به سنت‌ها و میراث خانوادگی وفادار هستند. این تقابل نشان‌دهنده‌ی تنش بین هویت فردی و هویت جمعی است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

جین تومر: «تئاتر» به ترجمه نادر افراسیابی

داستان «تئاتر» در سالن تماشاخانه‌ای به نام هاوارد اتفاق می‌افتد. در آنجا زندگی سیاه‌پوستان با رقص‌های پرجنب‌وجوش و موسیقی جاز به درون دیوارهای تئاتر نفوذ می‌کند. این فضا پر از انرژی و شور است و نویسنده با توصیفات دقیق، خواننده را به قلب این محیط پرتلاطم می‌برد. شخصیت‌های اصلی، جان و دوریس، درگیر رابطه‌ای پیچیده و پرتنش‌اند که بازتاب‌دهنده‌ی مسائل عمیق‌تری مانند عشق، هویت و نژاد است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

اورسولا لوگویین: «روز قبل از انقلاب» به ترجمه صادق اثنی‌عشری

لایا اُدو، پیرزن بنیان‌گذار یک جنبش آنارشیستی، در “روز قبل از انقلاب” اورسولا لگویین، نه فقط یک شخصیت سالخورده، بلکه نمادی از تجربه‌ی تاریخی و تضاد بین گذشته‌ی پرشور و حال حاضرِ درونی است. داستان با تمرکز بر افکار و خاطرات او در آستانه‌ی یک انقلاب دیگر، به فردیت و میراث یک زن می‌پردازد. پیری او، کلیدی برای درک عمیق تضادها و دیدگاه منحصربه‌فردش در لحظه‌ی سرنوشت‌سازی است که داستان روایت می‌شود.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ارنست همینگوی: «خانه سرباز» به ترجمه نادر افراسیابی

از مهم‌ترین درونمایه‌‌های این داستان بیگانگی و انزواست که بازتابی از وضعیت بسیاری از سربازان بازگشته از جنگ است. کرِبز نه تنها از نظر جسمی، بلکه از نظر روحی نیز آسیب دیده است. او دیگر نمی‌تواند به زندگی عادی بازگردد و درگیر احساسات پیچیده‌ای مانند گناه، بی‌انگیزگی و سردرگمی است. یکی از درون‌مایه‌های اصلی داستان، ناتوانی کرِبز در برقراری ارتباط با دیگران است. او نمی‌تواند احساساتش را بیان کند و دیگران نیز نمی‌توانند درد او را درک کنند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

زورا نیل هورستون: «اسپانک» به ترجمه میترا داوودی

اسپانک، شخصیت اصلی داستان، مردی بی‌پروا و جسور است که بدون ترس از هیچ‌چیز، به خواسته‌هایش می‌رسد. او با تصاحب لنا، همسر جو، و سپس کشتن جو در یک درگیری، قدرت و تسلط خود را به نمایش می‌گذارد. جو، در مقابل، نماد ضعف و ترس است، اما حتی در مرگ نیز حضور خود را از طریق افسانه‌ها و باورهای مردمان حفظ می‌کند. این تقابل بین قدرت و ضعف، جسارت و ترس، یکی از محورهای اصلی داستان است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

شروود اندرسن: «می‌خواهم بدانم چرا»، به ترجمه نادر افراسیابی 

داستان “می‌خواهم بدانم چرا” اثر شروود اندرسن، از منظر اول شخص و از زبان یک نوجوان بیان می‌شود. این نوجوان، که نامش در داستان ذکر نشده، عشق عمیقی به اسب‌های مسابقه دارد و این عشق به عنوان محور اصلی داستان، هم روایت و هم شخصیت‌پردازی را شکل می‌دهد. راوی با زبانی ساده و صمیمی، تجربه‌ی خود از سفر به مسابقات اسب‌دوانی در ساراتوگا را بازگو می‌کند. این روایت، علاوه بر توصیف جزئیات مسابقات و اسب‌ها، به کشف ناگهانی راوی از واقعیت‌های تلخ زندگی بزرگسالان می‌پردازد.

ادامه مطلب »
دوسیه

  ادبیات داستانی آمریکا در قرن بیستم – به کوشش حسین نوش‌آذر

در قرن بیستم، نویسندگان آمریکایی مانند هنری جیمز، ارنست همینگوی و تونی موریسون با نوآوری‌های فرمی و محتوایی، داستان کوتاه را به عنوان یک فرم ادبی مستقل و غنی تثبیت و آن را به ابزاری برای بیان تجربیات فرهنگی و هویتی تبدیل کردند. جلوه هایی از این تلاش در بانگ.

ادامه مطلب »
رویدادهای فرهنگی و هنری

دلناز سالاربهزادی: «استونر» نوشته‌ی جان ویلیامز – تنهایی مردی معمولی

«استونر» اثر جان ویلیامز، رمانی درباره زندگی ویلیام استونر، استاد ادبیاتی معمولی است که در مسیر زندگی با شکست‌های عاطفی و حرفه‌ای مواجه می‌شود. این کتاب، با روایتی خطی و شبیه به «مرگ ایوان ایلیچ»، زندگی استونر را از کودکی تا مرگش به تصویر می‌کشد. او عشق و معنای زندگی را در ادبیات می‌یابد، اما در نهایت تنها می‌ماند. رمان با توصیفات درخشان و صحنه‌های ماندگار، درد و تنهایی انسان معاصر را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد که گاهی کلمات تنها همراه همیشگی انسان‌اند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ویلیام وُلمن: «زیر علفزار» به ترجمه حمید فرازنده

طناب‌های تناورِ آب تو را اسیر کردند. ماهی‌ها می‌خواستند قورقور نفس‌هایت را ببلعند. گل و لای می‌خواست چشمانت را ببوسد. ماسه‌ها می‌خواستند دهانت را پر کنند. علف‌های هرز می‌خواستند در گوشَت جوانه بزنند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

حمید فرازنده: درباره‌ی ویلیام ت. وُلمن و داستان «زیر علفزار»

راوی داستان علفزار نوشته ویلیان ولمن برای یافتن خواهر از دست رفته‌اش شروع به جهانگردی می‌کند. در واقع او به دنبال ایمان می‌گردد اما در هیچ کجا اثری از آن پیدا نمی‌کند. او شباهت ظریفی بین معصومیت خواهر از دست رفته‌اش و معصومیت گمشده‌ی زنان روسپی پیدا می‌کند.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

راسل بنکز: «سارا کُول: یک‌جور داستان عاشقانه» – به ترجمه امیرحسین یزدان‌بُد

برای شروع، صحنه این‌جوری‌ست که من مرد قصه هستم و دوستم سارا کُول، زنِ قصه. حالا دیگر می‌توانم قصه را تعریف کنم، چون ده سالی پیرتر شده‌ام و دیگر شبیه آن روزگارم نیستم، سارا هم مُرده.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

لیدیا دیویس: «نمی‌توانم و نمی‌خواهم» – به ترجمه اسدالله امرایی

اینجانب از طرف هیئت اجرایی دبیران به عنوان زن سال ۲۰۰۶ برگزیده شده‌ام. دچار حیرتم. مرقوم فرموده‌اید که این جایزه به زنانی تعلق می‌گیرد که نمونه‌ی‌ «شایانی» برای همتایان خود باشند و دستاوردهای خود را «ارتقا» ببخشند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

پیرامون کوتاه‌نویسی: گفت‌وگوی هما نصیر با لیدیا دیویس

قصه‌‌نویسی در معنایی که مدّ نظر ماست، فرآیندی است که نویسنده باید از مراحلی عبور کرده باشد، تا بتواند بنویسد. بنابراین مخاطب نیز باید دشواری‌های مطالعه آثار نویسندگان صاحب سبک را بر خود هموار کند.

ادامه مطلب »