ادبیات داستانی آمریکا

ادبیات غرب

شروود اندرسن: «می‌خواهم بدانم چرا»، به ترجمه نادر افراسیابی 

داستان “می‌خواهم بدانم چرا” اثر شروود اندرسن، از منظر اول شخص و از زبان یک نوجوان بیان می‌شود. این نوجوان، که نامش در داستان ذکر نشده، عشق عمیقی به اسب‌های مسابقه دارد و این عشق به عنوان محور اصلی داستان، هم روایت و هم شخصیت‌پردازی را شکل می‌دهد. راوی با زبانی ساده و صمیمی، تجربه‌ی خود از سفر به مسابقات اسب‌دوانی در ساراتوگا را بازگو می‌کند. این روایت، علاوه بر توصیف جزئیات مسابقات و اسب‌ها، به کشف ناگهانی راوی از واقعیت‌های تلخ زندگی بزرگسالان می‌پردازد.

ادامه مطلب »
رویدادهای فرهنگی و هنری

دلناز سالاربهزادی: «استونر» نوشته‌ی جان ویلیامز – تنهایی مردی معمولی

«استونر» اثر جان ویلیامز، رمانی درباره زندگی ویلیام استونر، استاد ادبیاتی معمولی است که در مسیر زندگی با شکست‌های عاطفی و حرفه‌ای مواجه می‌شود. این کتاب، با روایتی خطی و شبیه به «مرگ ایوان ایلیچ»، زندگی استونر را از کودکی تا مرگش به تصویر می‌کشد. او عشق و معنای زندگی را در ادبیات می‌یابد، اما در نهایت تنها می‌ماند. رمان با توصیفات درخشان و صحنه‌های ماندگار، درد و تنهایی انسان معاصر را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد که گاهی کلمات تنها همراه همیشگی انسان‌اند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ویلیام وُلمن: «زیر علفزار» به ترجمه حمید فرازنده

طناب‌های تناورِ آب تو را اسیر کردند. ماهی‌ها می‌خواستند قورقور نفس‌هایت را ببلعند. گل و لای می‌خواست چشمانت را ببوسد. ماسه‌ها می‌خواستند دهانت را پر کنند. علف‌های هرز می‌خواستند در گوشَت جوانه بزنند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

حمید فرازنده: درباره‌ی ویلیام ت. وُلمن و داستان «زیر علفزار»

راوی داستان علفزار نوشته ویلیان ولمن برای یافتن خواهر از دست رفته‌اش شروع به جهانگردی می‌کند. در واقع او به دنبال ایمان می‌گردد اما در هیچ کجا اثری از آن پیدا نمی‌کند. او شباهت ظریفی بین معصومیت خواهر از دست رفته‌اش و معصومیت گمشده‌ی زنان روسپی پیدا می‌کند.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

راسل بنکز: «سارا کُول: یک‌جور داستان عاشقانه» – به ترجمه امیرحسین یزدان‌بُد

برای شروع، صحنه این‌جوری‌ست که من مرد قصه هستم و دوستم سارا کُول، زنِ قصه. حالا دیگر می‌توانم قصه را تعریف کنم، چون ده سالی پیرتر شده‌ام و دیگر شبیه آن روزگارم نیستم، سارا هم مُرده.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

لیدیا دیویس: «نمی‌توانم و نمی‌خواهم» – به ترجمه اسدالله امرایی

اینجانب از طرف هیئت اجرایی دبیران به عنوان زن سال ۲۰۰۶ برگزیده شده‌ام. دچار حیرتم. مرقوم فرموده‌اید که این جایزه به زنانی تعلق می‌گیرد که نمونه‌ی‌ «شایانی» برای همتایان خود باشند و دستاوردهای خود را «ارتقا» ببخشند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

پیرامون کوتاه‌نویسی: گفت‌وگوی هما نصیر با لیدیا دیویس

قصه‌‌نویسی در معنایی که مدّ نظر ماست، فرآیندی است که نویسنده باید از مراحلی عبور کرده باشد، تا بتواند بنویسد. بنابراین مخاطب نیز باید دشواری‌های مطالعه آثار نویسندگان صاحب سبک را بر خود هموار کند.

ادامه مطلب »