
داستان کوتاه منتشرنشدهای از ریموند چندلر، یکی از برجستهترین نویسندگان قرن بیستم، با عنوان «کابوس» برای اولین بار در مجلهی استرند منتشر شده است. این داستان چهرهای «به شدت عاطفی» از چندلر، خالق کارآگاه خصوصی فیلیپ مارلو، نشان میدهد و حاکی از ناامنیهای ناشناختهی او نسبت به تواناییهای نویسندگیاش است.
ریموند چندلر (۱۸۸۸-۱۹۵۹) نویسندهی برجستهی آمریکایی-بریتانیایی و یکی از پیشگامان ادبیات جنایی قرن بیستم است که با خلق کارآگاه خصوصی فیلیپ مارلو شهرت یافت. او با رمانهایی چون خواب بزرگ، بدرود، عشق من، بانوی دریاچه و خداحافظی طولانی سبک نوآر را به اوج رساند. چندلر، که ابتدا در لندن زندگی کرد و سپس به آمریکا بازگشت، با نثر شاعرانه، توصیفات دقیق و شخصیتپردازیهای عمیق، جهانی خشن و اخلاقیات پیچیده را به تصویر کشید. آثار او نهتنها در ادبیات، بلکه در سینما و فرهنگ عامه نیز تأثیر عمیقی گذاشتند.
«کابوس» روایتی جذاب است که چندلر را در جایگاه یک زندانی در انتظار اعدام به جرم قتل به تصویر میکشد. اندرو گولی، سردبیر مجله، این داستان را در میان اسناد متعلق به جین واوندر-دیویس، منشی و همراه چندلر در سالهای پایانی عمرش، کشف کرد. مجموعهای از وسایل او، شامل ماشین تحریر چندلر، اشعار و نامههای خصوصی، در حراجی دسامبر گذشته در نیویورک فروخته شد.

گولی پیشتر آثاری گمشده یا کمتر دیدهشده از نویسندگانی چون گراهام گرین، ترومن کاپوتی، اچ.جی. ولز و چندلر، نویسندهی آثاری چون خواب بزرگ، بدرود، عشق من، بانوی دریاچه و خداحافظی طولانی را کشف کرده بود. چندلر در سال ۱۹۵۹ در ۷۰ سالگی درگذشت.
این داستان شخصی که به گفتهی سردبیر مجله، سیسی همسر چندلر آن را «بسیار خندهدار» توصیف کرده بود، احتمالاً پیش از مرگ سیسی در دسامبر ۱۹۵۴ نوشته شده، اما تعیین تاریخ دقیق آن دشوار است. به گفتهی گولی، محتوای داستان نشان میدهد چندلر احتمالاً قصد انتشار آن را نداشته و از اعتمادبهنفس کمتر او نسبت به تواناییهای نویسندگی حکایت دارد.
تام ویلیامز، زندگینامهنویس چندلر، میگوید: «تأملبرانگیزترین جمله در کابوس اشارهی چندلر است: این مرا به یاد روزهایی میاندازد که دستنوشتههایم برگشت میخورد.» چندلر در سال ۱۹۳۳ ادعا کرده بود اولین داستانش، «اخاذها تیراندازی نمیکنند»، که در مجلهی بلک ماسک منتشر شد، بهراحتی به فروش رفته است. اما کابوس این روایت را زیر سؤال میبرد و احتمال میدهد که او پیشتر داستانهایی را برای انتشار ارائه کرده و رد شده باشد.
سارا تروت، نویسندهی زندگینامهی چندلر، معتقد است این داستان و دیگر اسناد تأییدشده، از جمله نامههای عاشقانه به سیسی، جنبهای «به شدت عاطفی» از چندلر را آشکار میکند. او میافزاید: «انتشار هر اثر جدید از چندلر، او را به نویسندهای چندوجهیتر بدل میکند. کابوس در ظاهر کابوسی است از اتهام به جرمی هولناک، اما اشاره به سیسی نشاندهندهی ارتباط شخصی عمیقتر و ترس از رد شدن توسط ناشران است. این داستان، چندلر واقعی را نشان میدهد؛ شخصیتر و صمیمیتر از رمانهای مارلو.
در همین زمینه: