یانیس ریتسوس: «صلح»، به ترجمه فواد روستائی

یانیس ریستوس یکی از بزرگ‌ترین شاعران یونانی قرن بیستم است. او در سال ۱۹۰۹ در مونموسیا به دنیا آمد. در اوان نوجوانی بود، مادر و برادرش بر اثر بیماری سل درگذشتند و چند سال بعد، پدرش که زمانی مالک ثروتمند زمین‌های کشاورزی بود، تمام دارایی‌شان را در قمار از دست داد و دچار جنون شد.
در سال ۱۹۲۵، او به آتن نقل مکان کرد و برای گذران زندگی، به عنوان رقصنده، بازیگر و کارگردان کار کرد. او نیز به بیماری سل مبتلا شد و در بیمارستان‌های آتن و خانیا تحت درمان قرار گرفت. خواهرش نیز دچار جنون شد و درگذشت. ریتسوس گفته بود که مرگ و جنون همه چیزهایی را که دوست می‌داشت از او گرفتند. هنگامی که دوباره سلامتی خود را به دست آورد، مجموعه‌هایی از شعرهایش را منتشر کرد و به عنوان خبرنگار به اتحاد جماهیر شوروی رفت.
شعرهای او عمدتاً محتوای سیاسی داشتند. او به کمونیسم اعتقاد داشت و برای عقاید سیاسی‌اش مبارزه می‌کرد. کتاب‌های او در دوره‌هایی ممنوع‌ شدند و او نیز بارها به جزایر لروس، آی‌استراتیس، گیاروس، ماکرونیسوس و دیگر جزایر کوچک تبعید شد.
در سال ۱۹۵۶، ریتسوس با فلیتسا جورجیادیس، یک پزشک، ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. در سال ۱۹۵۶ جایزه ملی شعر را دریافت کرد و در سال ۱۹۷۷، جایزه صلح لنین را به دست آورد. او نه بار نامزد جایزه نوبل ادبیات شد، اما موفق به دریافت آن نشد. در طول زندگی پرتلاطم خود، نزدیک به ۱۲۰ اثر اعم از شعر و نمایشنامه و مقالات متعدد منتشر کرد
یانیس ریستوس در سال ۱۹۹۰ در آتن درگذشت، در حالی که از افول نظام کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی ناامید شده بود. او در مونموسیا به خاک سپرده شد و آرامگاه او هنوز در آنجا، در قبرستان مونموسیا، درست زیر قلعه، قرار دارد.
شعر صلح او را به ترجمه فواد روستائی با آرزوی صلح برای مردمان محنت‌کشیده غزه می‌خوانید:

صلح
رؤیای کودکان
صلح، رؤیای مادران
صلح، سخنِ عاشقانه در سایه‌ی درختان است.

صلح
پدری‌است که شامگاهان به خانه برمی‌گردد
با سبدی پراز میوه در دست
و نگاهی سرشار از تبسّم در چشم
و قطره‌های عرق بر پیشانی
چون قطره‌های آبِ سردِ سبویی
بر هِرِّه‌ی پنجره.

صلح،
مرهم‌گذاشتن بر زخم‌‌های رخسارِ دنیاست.
کاشتن درخت در پای‌جای خمپاره‌ها در زمین،
جوانه‌زدن نخستین غنچه‌های امید در دل‌های سوخته
تا مردگان‌مان
با این یقین
که خون‌‌‌شان
بی‌ثمر بر خاک نریخته
در گورهای خویش
پهلو به پهلو شوند
و بی هیچ شِکْوِه‌ای سر در آغوش خواب نهند.

.

صلح
بویِ خوشِ غذاست
هنگام که شنیدنِ صدای توقّفِ یک خودرو در شب
تن انسان را از ترس نلرزاند
و خوردن هر ضربه‌ای به در
بشارت حضور یک دوست باشد
صلح
گشوده‌شدنِ هماره‌ی پنجره به روی آسمانی‌است باز
که چشمان ما را به جشنِ ناقوس‌های دوردستِ رنگ‌ها
دعوت‌کند.

صلح
گذاشتنِ یک فنجان شیرِ گرم و یک کتاب
برابرِ کودکی ‌است که از خواب برخاسته،
آن‌گاه که ساقه‌های گندم سر در گوش هم گذاشته و فریادمی‌زنند: نور! نور!
و بر تارک افق تاجی تابان نشسته
تاجی، یکسر از نور.

صلح
تبدیل‌شدن زندان‌هاست به کتابخانه‌ها،
سربرکردنِ سرودی به آسمان
ازآستانه‌ی تَکْ تَکِ خانه‌ها،
به‌گاهِ بیرون‌آمدنِ ماهِ بهاری از زیر ابرها
به‌سانِ بیرون‌آمدن کارگری از آرایشگاه محلّه
با سر و رویی آراسته
در عصر شنبه‌ها.

صلح
سپری‌شدن روز پشتِ سر گذاشته
نه چون روزی به هدررفته
بل روزی‌است که دستاورد تو ست
و خوابِ شبانه‌ای که سزاوار آنی
صلح
روزی که ریشه‌ای‌ست
برایِ پخشِ شاخ‌وبرگ شادیِ شبانگاه
آن‌گاه که حس می‌کنی خورشید دیگر بار
آستین‌ها را بالازده و
برای راندن اندوه از گوشه‌‌گوشه‌ی زمانه
سر در پی غم‌ها نهاده‌است

صلح،
روزگاری است که در آن
جای مرگ در دل‌ها کوچک‌ترین جاست
و انگشت اشاره‌ی دودکش‌ها
خوشبختی را نشانه‌‌می‌رود.
صلح
معطّرشدن مساوی مشامِ شاعر و کارگر
از شمیمِ میخکِ سرخِ خورشیدِ شامگاهی ست،

صلح،
مشتِ گره‌کرده‌ی یک مرد،
نانِ گرم بر سُفره‌ی دنیا،
لبخند یک مادر، تنها همین و همین،
صلح چیزی دیگر نیست.

و خیش‌هایی که بر رخسار زمین شیارهای ژرف می‌نهند
تنها یک نام را بر آن می‌نویسند:
صلح، تنها صلح
هیچ چیز دیگر!

صلح،
عبور قطارِی‌است
لبریز از گندم و گلِ سرخ
از روی ریل‌های شعر من
به سوی آینده.‌

صلح
تابشِ پرتوِ خرمن‌های درخشان گندم است
در کشتزارهای تابستان
کتابِ الفبای بخشش و مهربانی‌است بر زانوی سپیده
آن‍‌گاه که تو می‌گویی: برادرِ من!
آن‌گاه که ما می‌گوییم:
فردا، ما می‌سازیم!
آن‌گاه که می‌سازیم و نغمه‌سر می‌کنیم.

برادرانِ من! خواهرانِ من!
در آغوش صلح‌است که جمعِ جمعیت این جهان
با تمامی رؤیاهایش
نفسِی عمیق خواهدکشید.
دستانِ‌تان را به هم دهید!
این است صلح.

بیشتر بخوانید:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی