سولماز نراقی، متولد ۱۳۵۷، شاعر، نویسنده و هنرمند میانرشتهای، فارغالتحصیل رشتهی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه علامه طباطبایی، عضو انجمن بینالمللی ایران پژوهی، و مدرس سابق انجمن خوشنویسان تهران است و در حیطهی ادبیات و موسیقی کودک نیز فعالیت حرفهای دارد. او ترانهها و قصههای موزیکال خود را با سهتار اجرا میکند و از برخی ظرفیتهای موسیقی ایرانی و نمایشهای موزیکال بومی در ساخت و اجرای آثار کودکانه بهره میگیرد.
در کارنامهی کاری او، دو کتاب «شاخ نبات» و «میرزاده عشقی»، مقالات و پژوهشهای هنری، انتشار دو کتاب موزیکال کودک(تاتی تاتی، شکارچی و اردکها)، نویسندگی، کارگردانی و آهنگسازی سریال انیمیشنی عمو نوروز و مرغ موسیقار(تلویزیون فارسی بیبیسی)، ترانهسرایی تیتراژ سریال مهمونی(ایرج طهماسب)، آواز تیتراژ پایانی دو فیلم «شیرین» ساختهی عباس کیارستمی، و «ناصرالدین شاه و هشتاد و چهار زنش»، ساختهی بئاته پیترسون به چشم میخورد.
یادداشت شاعر:
این شعر، ادامهی شعریست که در اولین سالگرد آبان ۹۸ سرودم. حالا چهل روز از کشته شدن ژینا دختری که نامش اسم رمز انقلاب شد میگذرد. انقلابی که بسان «عقاب بال گداختهی بیسر» پیش میراند. میدانم که میدانید منظورم از بیسر چیست.
و حالا ما ایرانیانی شدهایم بارها سوگوارتر، خشمگینتر و امیدوارتر از آنچه پیش از این مرگ دلخراش و مرگهای پس از آن بودیم.
آبان نام آن پرندهی بیگاه است
که از تیرهای سربی صیاد گریخت
اینک
صدای من را از آینده میشنوید
از خشم عقرب در چرخهی زودیاک
از فراخوان نبرد به ظلمت نُهتوی مرگاندود
از خونهای دلمهبستهی مُشتامُشت
که زنجیری از هراس
در اطراف خصم میبافند
از آن خونها که دیر نیست
تا اجتماع کنند
مثل اعضای پیکر یک انسان
و آن جان بیبدیل واحد
در آنها به رقص درآید
و آزادی
آن الههی مادر ظهور کند
از اتحاد خون و خاکستر
چه کسی گفته آبان نام یک ماه است؟
آبان نام سالها بعد از روزهای سوگ است
سوگ سیاه سهمگین
که بالهای گداختهی آن پرنده
که از تیرهای سربی صیاد گریخته بود
ناگاه
از جعبهی سیاه برون آمد
و مثل یک عقاب بیسر به سمت نور شتافت
او را سری نبود که باز ایستد
چشمان این عقاب
جایی درون بالهای سوختهاش پنهان بود
تا دانا
بینا
شناسا
و ایمن براند
چه کسی گفته آبان نام یک ماه است؟
آبان نام توست
نام من
نام همهی ما که از شرمگاه تاریخ برخاستیم
و گیسوی دختران شب را پرچم کردیم
تا از آن دریای گوهر خیز موسوم به عطش
که مردمانش را نصیبی جز طوفان نبود
از مظاهرات سلمی
از داغ مادران
از خاک زاینده رود
و زهدان زاهدان خون پرور
و سوار سوار کردان یارسان
از زخمهای آذربایجان
از اورمیای خشک عطشان
از بیپناهی هیرکانی و یوزهای ایرانی
فریادی بسازیم
که گذرگاهش
حنجرهی ممنوع زنان است
ای عقاب بالگداختهی بیسر!
ای زن که فرزند طوفانی!
ای الههی آزادی!
ای آبان
تو دیگر نام یک ماه نیستی!
نام نیکا
نام سارینا
نام مهسا
نام ندا
نام ابولفضل
نام پارسا
نام سیاوش
نام حدیث
نام حنانه
نام غزال
نام پریسا
نام ریرا
نام پویا
نام تو نام دادخواهی ست
از کشتگانی
که عاشقترین زندگان بودند!