مهسا (ژینا) امینی که همراه با خانوادهاش از سقز به تهران سفر کرده بود، جمعه ۲۵ شهریور و سه روز پس از بازداشت به دست مأموران گشت ارشاد در بیمارستان کسری تهران جان باخت و پیکر او روز شنبه در سقز در میان اعتراضات مردم به خاک سپرده شد. بر اساس اعلام بیمارستان کسری هنگامی که این جوان ۲۲ ساله به این بیمارستان منتقل شد، علائم حیاتی در او دیده نمیشد. گزارشهای مختلف از مرگ مغزی او به دلیل ضرب و جرح در بازداشتگاه گشت ارشاد حکایت دارد.
بانگ اعلام کرده است:
سوگمند مهسا امینی هستیم. سرکوب عمدی زنان آزاده ایران را محکوم میکنیم.
طراح هنرمندی که آثارش را در صفحه «دست و طرح» در اینستاگرام منتشر میکند و آثار او در پیوند تنگاتنگ با رویدادهای روز قرار دارد با تکیه بر شعر «اشک را زیست» احمد شاملو، فاجعه مهسا (ژینا) را به بیان هنرمندانهای درآورده است. میبینیم اثر دست و طرح را:
اشک را زیست، لبخند را زیست، عشق را زیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی، نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی، یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید، علف با صحرا، ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو،
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو،
قلبت را به من بده
من ریشههای تو را دریافتهام
با لبانت برای همه لبها سخن گفتهام
و دستهایت با دستان من آشناست
در خلوت روشن با تو گریستهام برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خواندهام زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بودهاند
دستت را به من بده، دستهای تو با من آشناست
ای دیریافته با تو سخن میگویم
بسان ابر که با توفان، بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا، بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن میگوید
زیرا که من ریشههای تو را دریافتهام
زیرا که صدای من با صدای تو آشناست